با آنکه سازمان مجاهدین خلق تقریباً هیچ نقشی در پیروزی انقلاب نداشت و این سازمان بعد از سال 54 عملاً وجود محسوس خارجی هم نداشت، با این حال پس از پیروزی انقلاب و در جو شدیداً سیاسی ابتدای انقلاب و با توجه به امکانات به وجود آمده برای تبلیغات علنی، توانست مدعی «صاحب انقلاب بودن» شود
ضربه 50
سازمان در عین آنکه هنوز به مرحله آمادگی کامل (حتی طبق همان تعاریف خود نرسیده بود) تحت فشار اعضا جهت انجام عمل انقلابی و به دلیل عمل زدگی تصمیم گرفت طی جشنهای 2500ساله اقدامات مسلحانهای انجام دهد و در مسیر تهیه اسلحه افتاد. از همین نقطه بود که یک نفوذی ساواک توانست با ظاهر تهیه اسلحه برای سازمان به آن نفوذ کند و سازمان در تور امنیتی ساواک قرار گرفت. پس از آنکه شناساییهای ساواک نسبتاً کامل شد، در اول شهریور 1350 ساواک و شهربانی طی عملیاتی بسیار گسترده در نقاط مختلف تهران و ایران دست به بازداشت اعضای سازمان زدند و تقریباً تمام خانههای تیمی آن و اکثر اعضایش را دستگیر کردند. پس از دستگیری این اعضا و اعترافات گسترده آنان مابقی اعضا هم به مرور دستگیر شدند. از این ماجرا به عنوان ضربه 50 نام برده میشود. عموم اعضای مرکزیت سازمان که به چنگ ساواک افتادند به اعدام محکوم شدند، فقط مسعود رجوی با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد. روایت رسمی سازمان آن است که رجوی به دلیل فعالیتهای گسترده برادرش (کاظم رجوی) که یک فعال حقوق بشری بینالمللی بود اعدام نشده است. اما پس از انقلاب و با به دست آمدن اسناد ساواک مشخص شد که دلیل اعدام نشدن رجوی، همکاری گستردهاش با ساواک بوده است. نصیری رئیس ساواک طی نامهای به رئیس دادستانی ارتش (که محاکمه اعضای سازمان را به عهده داشت) چنین نوشت: