روابط کنگره آمریکا و فرقه رجوی

 
روابط کنگره آمریکا و فرقه رجوی
 
نویسنده معتقد است حمایت از مجاهدین می‌تواند برگرفته از رقابت‌های حزبی نیز باشد. چنانکه وزارت خارجه بایدن، فرقه رجوی را «یک گروه غیردمکراتیک» که «نماینده مردم ایران نیست» قلمداد کرده است.

متیو پتی، کارشناس «اندیشکده صلح کُردی» طی یادداشتی در تارنمای وابسته به «اندیشکده کوینسی» مورخ ۲۶ دی ۱۴۰۲ به ارزیابی اقدامات تعدادی از نمایندگان مجلس آمریکا برای حمایت از فرقه تروریستی رجوی پرداخته است.

طبق این گزارش، اواخر دسامبر سال جاری، ۴ تن از نمایندگان مجلس به نام‌های لنس‌گودن، نماینده جمهوری‌خواه تگزاس؛ پل‌گوسار، نماینده جمهوری‌خواه آریزونا؛ نیکول‌مالیوتاکیس، نماینده جمهوری‌خواه نیویورک و رائول‌رویز، نماینده دمکرات کالیفرنیا؛ طی نامه‌ای از اعضای کنگره خواستند تا از «حقوق دمکراتیک اپوزوسیون ایرانی ساکن در قرارگاه اشرف واقع در آلبانی که برای تغییر حکومت ایران مبارزه می‌کنند، حمایت کنند.»

در این گزارش ذکر شده که لابی نگارش این نامه، «سازمان جوامع آمریکایی‌ایرانی» بوده که یک گروه حامی فرقه رجوی در ایالات متحده است که با نامه‌نگاری و ارتباط‌گیری با نمایندگان مجلس، این اقدام را به انجام رسانده است. اخیراً مایک‌پنس معاون ترامپ و مایک‌پمپئو، وزیر خارجه ترامپ نیز طی دیدار با سران این فرقه، به حمایت از آنان پرداختند.

نویسنده معتقد است این حمایت‌ها می‌تواند برگرفته از رقابت‌های حزبی نیز باشد. چنانکه وزارت خارجه بایدن، فرقه رجوی را «یک گروه غیردمکراتیک» که «نماینده مردم ایران نیست» قلمداد کرده است. به خصوص که به اذعان نویسنده «این گروه که زمانی برای صدام جنگیدند، قبلاً در فهرست گروه‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار داشتند» و هم‌چنین «در نسل‌کُشی کُردها توسط صدام مشارکت داشتند.»

متیو پتی اقرار می‌کند اینکه گروهی با این سابقه تروریستی که حتی ۳ افسر آمریکایی را قبل از انقلاب ترور کرده، مورد حمایت تعدادی از اعضای کنگره آمریکا قرار گرفته، نشان می‌دهد که «پول چه نقش مهمی در ساختار قدرت آمریکا ایفا می‌کند.»

طبق این گزارش، سازمان مجاهدین خلق به سبب نقش‌آفرینی در «افشای برنامه هسته‌ای ایران و همکاری با اسرائیل در ترور دانشمندان هسته‌ای» توانست یک لابی قوی در آمریکا ایجاد کرده و از فهرست «سازمان‌های تروریستی خارجی» وزارت خارجه ایالات متحده، حذف شود.

تلاش جمهوری‌خواهان برای ارتقای روابط‌شان با این سازمان تروریستی و احیای نقش این فرقه در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران را می‌توان به افول ناآرامی‌های سال گذشته و شکست دیگر گروه‌های اپوزوسیون به ویژه سلطنت‌طلبان که قصد رهبری براندازان را داشتند، مرتبط دانست. به ویژه که احتمالاً به شکست بایدن در انتخابات دل بسته و برای تشدید فشارها بر ایران در دولت احتمالی جمهوری‌خواهان، برنامه دارند.

۰۲ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۰:۰۸ ۰ نظر
صبور

وقتی مجاهدین در ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰ در اشرف زمین‌گیر شدند

وقتی مجاهدین در ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰ در اشرف زمین‌گیر شدند
مسعود رجوی همچون دیگر رهبران فرقه‌ای خود را فراتر از قانون می‌دانست و حاضر نبود به قوانین و احکام دادگاه‌های عراقی برای بازپس دادن زمین‌های کشاورزی روستاییان که در زمان صدام حسین به زور غصب شده بود تن بدهد و آنچه اصلا برایش اهمیت نداشت جان اعضای فرقه‌اش بود.

 «اردوگاه اشرف» در حقیقت بخشی از زمین‌های کشاورزی مردم استان «دیالی» بود که توسط نیرو‌های صدام به زور غصب شده و به پاس همکاری و خدمات مسعود رجوی به رژیم صدام در جنگ عراق علیه ایران و هم چنین سرکوب شیعیان مخالف صدام به تشکیلات تروریستی رجوی اهدا شد که در ۲۰ شهریور ۱۳۹۲ کاملا تخلیه شد. البته پیش از تاریخ یعنی در ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰ هم به اشرف حمله شده بود.

تشکیلات فرقه رجوی در همه سال‌های حضور خود در کشور عراق به عنوان بازوی نظامی و امنیتی حزب بعث در سرکوب مخالفان عمل می‌کرد به نحوی که به گواه اسناد و مدارک تاریخی نقش پررنگی در سرکوب انتفاضه شعبانیه شیعیان عراق و هم چنین کُردکشی گسترده در شمال عراق ایفا کرد.

رجوی همیشه ادعا داشت که پادگان اشرف به اصطلاح «مرز سرخ» و «ناموس هر مجاهد» است، و همیشه عنوان می‌کرد که به هیچ قیمتی اشرف را تخلیه نخواهند کرد و می‌گفت: «کوه زجا بجنبد اشرف زجا نجنبد!» در حقیقت نام اردوگاه اشرف برگرفته از نام «اشرف رجوی»، نخستین همسر مسعود رجوی، رهبر کنونی آن سازمان و از زندانیان سیاسی در دوران حکومت پهلوی بود.

اشرف رجوی در سال ۱۳۵۷ به هم‌راه آخرین دسته زندانیان سیاسی از زندان اوین آزاد شد و در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ به همراه «موسی خیابانی» نفر دوم مجاهدین در شرایطی که محل سکونت آن‌ها در زعفرانیه، تهران توسط نیرو‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد حمله قرار گرفت، کشته شد

بخشعلی علیزاده از اعضای پیشین مجاهدین روایت کرده است: «به محض طلوع سپیده دم، در یک چشم بهم زدن، لودر‌ها و بولدوزر‌های عراقی که در طول شب در پشت حصار‌ها و سیم‌های خاردار پادگان اشرف سازمان مجاهدین خلق در عراق تجمع کرده و خودشان را آماده نموده بودند، حصار‌ها را جمع‌آوری کرده و راه را برای ورود نیرو‌های سوار زرهی و پیاده نظام عراقی همواره ساختند.

من لحظه به لحظه ماجرا را به خاطر دارم. شلیک‌ها آغاز شده بود، از زمین و زمان گلوله بود که می‌بارید. گلوله‌ها از بیخ گوشمان رد می‌شدند و به کنارمان روی زمین می‌خوردند. نگاه کردم دیدم رگبار گلوله‌ها بود که به زمین اصابت می‌کردند. ماشین‌های زرهی، نفربر‌های زرهی، ماشین‌های آب پاش ضد شورش، لودر‌های متعدد، بولدوزر‌های سنگین، و نیرو‌های مسلح عراقی از شمال پادگان وارد شده و در حال پیش روی بودند. همه و همه در حال حرکت و پیشروی به سمت محور شرقی – غربی پادگان اشرف (خیابان ۱۰۰) بودند. در همان هنگام صدای هواپیمایی در آسمان نیز توجهم را جلب کرد و دیدم یک هواپیمای تک موتوره از نوع شناسایی بی سرنشین در حال گشت زدن در بالای صحنه درگیری است، گویا در حال فیلمبرداری و کنترل هوایی صحنه بودند.

بی‌اغراق و بدون هیچ جانبداری عرض کنم که هیچ کس جز شخص مسعود رجوی را باعث و بانی این فاجعه هولناک نمی‌دانست. خیره سری‌ها و لجاجت‌های کودکانه و بی‌منطق این شخص سراسر توهم بود که باعث ریخته شدن خون‌های زیادی شد. این حمله وحشتناک حاصل یک روز و چند روز نبود بلکه حاصل چندین ماه کشمکش‌هایی بود که رجوی با دولت عراق بوجود آورده بود.

مسعود رجوی همچون دیگر رهبران فرقه‌ای خود را فراتر از قانون می‌دانست و حاضر نبود به قوانین و احکام دادگاه‌های عراقی برای بازپس دادن زمین‌های کشاورزی روستاییان که در زمان صدام حسین به زور غصب شده بود تن بدهد و آنچه اصلا برایش اهمیت نداشت جان اعضای فرقه‌اش بود.

در آن حمله ۳۶ نفر از ساکنین اشرف کشته شدند و نزدیک ۱۰۰۰ نفر هم بشدت زخمی شدند که یکی از آن مجروحین من بودم. من بعداً سه بار مورد عمل جراحی قرار گرفتم و هنوز هم که هنوز است آثار و علائم آن جراحت را یدک می‌کشم.»

۰۲ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۰:۰۶ ۰ نظر
صبور

پایان همکاری استخبارات عربستان با فرقه تروریستی مجاهدین/ جنازه مسعود رجوی تحویل انگلیسی‌ها شد!

 
چرا ترکی فیصل سرکرده تروریست‌ها را می‌کشد و دوباره زنده می‌کند؟/ پایان همکاری استخبارات عربستان با فرقه تروریستی مجاهدین/ جنازه مسعود رجوی تحویل انگلیسی‌ها شد!
 
برای دو نفر زنده یا مرده مسعود رجوی هیچ فرقی نداشت، یکی ترکی فیصل که قرار بود مسئولیت امور هماهنگی مجاهدین با استخبارات سعودی را بر عهده بگیرد و دیگری مریم رجوی!

اوایل تابستان سال ۹۵ ترکی فیصل مسئول ارشد اطلاعاتی و رئیس سابق استخبارات سعودی در نشست مجاهدین در ویلپنت پاریس به ناگهان همه حاضران در جلسه را غافلگیر کرده و خبر مرگ مسعود رجوی را اعلام می‌کند، در آن لحظه کارگردان تلویزیون مجاهدین روی چهره برخی از پیرمردها و نیز پیرزن‌های فرتوت شده زوم کرده تا بهت آن‌ها از این خبر را به تصویر بکشد، ثانیه‌ای بعد دوباره تصویر روی صورت مریم رجوی سرکرده تروریست‌ها فوکوس شده تا بخشی ازناگفته‌ها به نمایش درآید.

آن روز برخی گمان می‌کردند که شیخ سعودی مجاهدین را در عمل انجام شده قرار داده است، کار به جایی رسید که شاهین قبادی سخنگوی فرقه تا ۲۴ ساعت خودش را از همه رسانه‌های ضدانقلاب پنهان کرده تا شاید پاسخی مناسب برای بیان جزئیات این خبر پیدا کند، در نهایت مجاهدین تنها با زدن یک ایمیل به رادیو فردا ارگان خبری سازمان سیا تنها به تکذیب خبر مرگ مسعود پرداخته و از بیان شرح بیشتر طفره رفتند، مسئولین ارشد مجاهدین در جلسات تشریحی در زندان مانز معروف به اشرف ۳ به اعضای می‌گفتند که طرف سعودی با اشتباهی لفظی مرگ سرکرده تروریست‌ها را اعلام کرده و رجوی زنده است.

دو روز پس از این ماجرای عجیب مجاهدین برای محکم کاری یک فایل صوتی نیز منتشر کرده که در آن فردی که خودش را مسعود رجوی معرفی می‌کرد با صدایی گرفته، لرزان و منقطع از زنده بودنش خبر می‌داد، البته در همان روزها اعضای گروهک در پاریس با پچ پچ‌های شبانه به این نکته اشاره می‌کردند که مدت‌ها است که عباس شاکری معروف به دکتر فاضل که پزشک شخصی رجوی بوده را از نزدیک ندیده و این برای مجاهدین به معنای آن بود که مسعود رجوی دیگر وجود خارجی ندارد.

در آن روزها اما برای دو نفر زنده یا مرده مسعود رجوی هیچ فرقی نداشت، یکی ترکی فیصل که قرار بود مسئولیت امور هماهنگی مجاهدین با استخبارات سعودی را بر عهده بگیرد و دیگری مریم رجوی که حالا با فراق بال و آسوده خاطری می‌توانست رهبری مجاهدین را بدون مزاحمی فعال برعهده داشته باشد، زیرا تا پیش از این برخی عناصر رده بالا و قدیمی مجاهدین از مریم رجوی حرف شنوی نداشته و خود را همچنان در چارت تشکیلاتی مسعود تعریف می‌کردند.

ادامه مطلب...
۰۱ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۹:۱۱ ۰ نظر
صبور

دست و پا زدن های بیهوده فرقه پوسیده رجوی

 

سازمان مجاهدین خلق که فرسنگ ها دور از مرزهای ایران، و با افرادی سالخورده و بی انگیزه و سرخورده روز به روز فرسوده تر می شود مدام در تلاش است تا شاید بتواند به طریقی از میان نسل جوان ایران افرادی را با تطمیع و فریب و نیرنگ و خلاصه به هر روش ممکن به دام بیاندازد.
زهی خیال محال زهی اندیشه باطل

جوانان این مرز و بوم آن قدر آگاه هستند که به این راحتی ها در دام فریب و حیله رجوی ها گرفتار نمی شوند. آنها راه های مطالبه گری را خوب بلدند و اجازه نمی دهند عده ای از انرژی و شور جوانی شان سوء استفاده کنند.

باید به سران فرقه جهنمی رجوی گفت شما که نتوانستید فرزندان اعضای خود را جذب کنید چطور می خواهید جوانان داخل ایران را جذب کنید!

بله همان کودکانی را می گویم که زمانی آواره کردید و زمانی دوباره به داخل کمپ هایتان کشیدید و رسماً به عنوان کودک سرباز مورد بهره برداری قرار دادید.

همان ها که الان در گوشه و کنار دنیا برای خود زندگی ساخته اند – البته آنها که توانستند زندگی شان را بردارند و از دام شما بگریزند. همان ها که به عنوان شاهدان عینی جنایاتتان، در حال افشاگری هستند.

حتی پسر خود رجوی هم که از کودکی به اروپا فرستاده شده بود تا در آن محیط بزرگ شده و سپس با دوز و کلک وی را به مناسبات فرقه ای رجوی باز گرداندند بلافاصله بعد از مدتی که در تشکیلات زندگی بسته خود را استارت زد شروع به ضدیت با ایدئولوژی مسخره پدرش نمود ، آنقدری که به راحتی در مناسبات علیه پدرش حرف های تند و تیز میزد. این هایی که عرض میکنم مطلقاً مطالب سرهم بندی شده و دروغ نیستند و اغلب کسانیکه در فرقه رجوی سالیانی را سپری کرده اند شاهد هستند که چگونه پسر مسعود رجوی ( محمد رجوی ) علیه پدر و مریم رجوی فحاشی کرده و تبدیل به کسی شده بود که کنترل او بسیار سخت شد و در جایی نگهداری می شد که کمتر کسی او را می دید و حرفهایش را می شنید.

خلاصه که نزدیکترین افراد خانوادگی و تشکیلاتی او هم برای حرف های رجوی تَره خُرد نمیکنند چه برسد به جوانان ایران.

بخشعلی علیزاده

۱۶ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۳۷ ۰ نظر
صبور

تشکیلات مریم و مسعود رجوی و سوء استفاده از شب‌های قدر

بعد از جنگ یعنی بعد از جنگ آمریکا و عراق که آمریکا سازمان را خلع سلاح کرد مسعود رجوی با شالاتان بازی‌هایی که در می‌آورد در نشست‌های مختلف از طریق مریم رجوی به ما می‌گفت که آقا شما باید به جای سلاح، تشکیلات مجاهدین را یعنی من را نگه دارید و از این امر پیروی کنید چون خودش به خوبی می‌دانست ارتشی که سلاح نداشته باشد یک روز هم دوام نمی‌آورد و این حیله‌گری مسعود رجوی بود که از طریق مریم رجوی به تشکیلات اعمال حکمرانی می‌کرد.

تشکیلات مسعود که چه بگویم یک داستانی بود که همه چیزش تکراری تکراری تکراری یعنی صبح تا شب یک موضوع را پیش می‌گرفتند و همه جا آن را می‌گفتند. حال که در ماه رمضان و در شب‌های عزیز قدر یعنی شب شهادت حضرت علی هستیم که این موضوع برای مردم ایران یک امری واقعی و خداپسندانه است و خود مردم ایران اعتقاد عجیبی به این موضوع دارند و رسم و رسوم آن را به درستی به جا می‌آورند چون یک فرهنگ بالاست و در نزد مردم ایران یک کار درست محسوب می‌شود اما در تشکیلات رجوی این موضوع به عنوان یک دست ابزار و دستگاه سرکوبگرانه استفاده می‌شد. یعنی از اول ماه رمضان که در تشکیلات رجوی شروع می‌شد این موضوع را یادآوری می‌کردند که همه اعضا ملزم به نوشتن گزارشی با نام دیدار با آقا علی علیه السلام هستند!

اما سراپای این گزارش باید تعریف و تمجید از مریم و مسعود رجوی و ایدئولوژی کثیف آن بود و پس از نوشتن تعهد نامه این موضوع را به جمع بزرگتر می بردند و این تعهد نامه یا به اصطلاح مجاهدین، نقشه مسیر باید در جمع بزرگتر خوانده می شد تا همه اوکی کنند. اگر اوکی نمی‌کردند آن نقشه مسیر برگشت داده می‌شد. این را هم باید یادآوری کنم که خدایی نکرده خدایی نکرده اگر در آن نقشه مسیر اسمی از خانواده و پدر و مادر به میان می‌آمد آن گزارش به کل باطل می‌شد و نفر مورد انتقاد مسئول مربوطه قرار می‌گرفت. من یادم هست در اشرف که بودیم در یکی از ماه‌های مبارک رمضان سر این موضوع مرا تا ساعت ۳ صبح بیدار نگه داشتند تا این نقشه مسیر که گفته بودند را بنویسیم و اگر نمی‌نوشتیم حق خوابیدن و استراحت نداشتیم.

من یک بار به یکی از به اصطلاح مسئولین گفتم آقا شما که می گید این نقشه مسیر یا تعهد نامه، خواست حضرت علی و دیدار با حضرت علی و بیعت با حضرت علیه السلام است ، پس اسم مسعود مریم در این تعهد نامه چرا باید آورده بشود آن مسئول مزدور برگشت به من گفت اگر سر تا پای تعهد نامه ات اسم حضرت علی باشه اما اسم برادر مسعود و خواهر مریم نباشد آن معنی ندارد و باید دور انداخته شود. من از آن نقطه به بعد یک حس بدی داشتم نسبت به این موضوعاتی که تشکیلات رجوی در سازمان راه انداخته بود و از اسم امامان و از اسم مذهب سوء استفاده می‌کرد و نفرات را سرکوب می‌کرد.

واقعاً زده شده بودم و در سال آخری که می‌خواستم از فرقه جدا بشوم و به زندگی عادی خودم برگردم، سالی بود که آن موقع ماه رمضان در آنجا بودم. آن سال به من گفته شد که تو هم باید دیدار با حضرت آقا علی بنویسی. من گفتم من می‌خواهم بروم دنبال زندگیم و با این مسخره بازیها دیگر کاری ندارم. به خدای لا شریک له یک هفته من را شبانه روز اذیت می‌کردند که تو باید حتماً بنویسی بنویسی اگر ننویسی دچار گناه کبیره می‌شوی. نمی‌دونم چی و چی و چی می‌شوی به خدا تشکیلات این سازمان نفرین شده. در اینجا از صمیم قلب سلام میفرستم بر علی ع و یارانش. امیدوارم در شب‌های قدری که در پیش داریم تمام دعاهای ما مورد قبول قرار بگیرد و روح تمام مادرانی که بدون دیدن فرزندانشان و در آغوش کشیدن آنها از این دنیا رفتند شاد شود.

لعنت خدا بر مسعود و مریم
محمدرضا صدیق -تیرانا – آلبانی

۱۴ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۴۸ ۰ نظر
صبور

سقوط در اشرف، با دوختن شرق و غرب آسیا به هم، وصله و پینه نخواهد شد.

صدایی لرزان و در گلو خفه شده، ته مانده ی لجنزاری است که گویا جسدی زنده نگه داشته شده است که در روزی نزدیک به دادگاه خلق کشانده شود وحداقل تقاص بخشی از جنایت ها و وطن فروشی ها و شکنجه ی اعضای سازمان خودش را بدهد. مسعود رجوی آبکشی ویترینی شده است که هر از چندگاهی بدون تصویر و فیلم با واکر سرپا نگه داشته می شود و خزعبلاتی از شرق و غرب عالم بهم می بافد، تا بلکه بتواند جانی دوباره به اجساد فریز شده در گورستان اشرف هایش بدمد.

راستی از 700 صفحه ی دیگر افزودن به کیفرخواست خودش و مزدورانش می گوید ، اما از فیلم مستند کودک سربازان خود که قبل از اکران ، با به میدان آوردن مشتی مزدور خود در خیابان های سوئد، سوزش خود را نشان داد، هیچ نمی گوید؟

از نقض مستمر حقوق بشر در اشرف 3 هیچ سخنی به میان آورده نمی شود، از حضور و تحکیم انجمن نجات آلبانی در بیخ گوشش صحبت نمی کند، اما با صدائی گرفته و از ته چاه، از کانون های خرگوشی و هزاران خرگوش بازی خودش می گوید! راستی چرا با وجود عملیات ها و ” پراتیک ” های خرگوشان ، ” رژیم ” هنوز سرپا مانده است؟ این کانون های خرگوشی کجاست؟ چرا هیچ آثاری ما از این صدها و هزاران پانتومیم ها ندیدیم؟

به گفته ی خودش : در 5 قاره ! کارزار داشته است، اما هیچ خبرگزاری حتی یک مورد را گزارش نکرده است. هیچ انعکاسی حتی در یک روزنامه ی محلی منعکس نشده است.

گویا او از جهانی دیگر می گوید که دراین کره ی خاکی نیست. دوختن آسمان به زمین و شرق وغرب 5 قاره بهم از شعبده ها و شگردهای دیرین اوست که به اصل مطلب نپردازد، تا کنون ما که سالها در محضر ایشان بودیم و سالهاست به گوش هستیم، هرگز سراغ نداریم که دیو اشرف ، یک انتقاد حتی بسیار خرد وکوچک از عملکردهایش بازگو کند، صدها و هزاران نفر را به خاک افکنده است، هزاران نفر را در درون اشرفهایش شکنجه و سربه نیست کرده است، هزاران زن و مرد جوان را پیر وسالخورده و عصاکش کرده است، اما جالب است که تا کنون خم به ابرو نیاورده است!

در 30 خرداد سال قبل ، هنوز بیاد داریم که چه وقایعی اتفاق افتاد، صدها پلیس و نیروهای امنیتی آلبانی ، به زور وارد تاریکخانه های رجوی شدند وبخشی از جنایات رجوی ها را به چشم دیدند، بر همگان آَشکار شد که دیگر حنای رجوی ، نزد آلبانیائی ها نیز رنگ باخته است، این فرقه ی آبرو باخته در جهان، دیگر همه چیز خود را باخته است، حتی آن دو گرمه هم که مسعود می گفت و مریم بدان فخر می کرد، نیز نمانده است، رهبران آس و پاس آن نیز در سوراخ موش ها عمر می گذرانند تا روز فرجام خواهی شان فرا برسد.

همه چیز اشرف پسین ، در رصد نیروهای پلیس آلبانی و نیروهای امنیتی این کشور ، قرار دارد. ما بدین باور هستیم که 30 خردادی دیگر در راه و در تقدیر این فرقه است، البته اگر تا آن روز این فرقه از درون به تلاشی کامل نرسد، تلاش های یاران ما در انجمن نجات آلبانی و خبر رسیدن پای خانواده ها به اشرف ، لرزه بر اندام لرزان این فرقه و رهبرانش انداخته است و بند از بند این فرقه و رهبرانش در حال گسستن است. انشاا.. سال 1403 سال سرنگونی محتوم این فرقه خواهد بود و ایام رسوائی هرچه بیشتر رهبران و شکنجه گران این فرقه فرا خواهد رسید، مسعود رجوی تا به امروز صدها و هزاران چاقو ساخته است که یکیش دسته نداشته است.

محمدرضا مبین

۱۴ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۴۶ ۱ نظر
صبور

فراخوان مضحک فرقه رجوی برای چهارشنبه سوری

آحاد ملت ایران بدلیل اقدامات تروریستی، مزدوری برای صدام، جاسوسی برای اسرائیل، جنگ طلبان غربی و آل سعود و روش های فرقه گرایانه شما آنقدر زیاد است که نه تنها در داخل ایران بلکه در خارج از ایران و حتی در بین مخالفین نظام هم جایی ندارید...
 
گرداب و مرداب رجوی
 
فرقه درمانده رجوی که بدلیل اقدامات تروریستی و مزدوری برای صدام دیکتاتور و رفتارهای خصمانه با منتقدین و مخالفین مورد تنفر همگانی قرار دارد و بدلیل استفاده از روش های ضد انسانی نسبت به اعضای خود، مستمرا در حال ریزش و اضمحلال است، اخیرا فراخوانی برای باصطلاح شورش در چهارشنبه سوری داده است!!! در ادامه این فراخوان دستگاه تبلیغاتی دروغ پرداز فرقه با وقاحت هر چه تمام تر، ترقه بازی های متداول که هر ساله در روزهای منتهی به پایان سال توسط نوجوانان انجام می شود را نشات گرفته از فراخوان فرقه قلمداد نموده و تلاش دارند با این فریب کاری بگویند که در داخل ایران حامی و پشتیبان دارند.
به این فریبکاران باید گفت:
اولا آحاد ملت ایران بدلیل اقدامات تروریستی، مزدوری برای صدام، جاسوسی برای اسرائیل، جنگ طلبان غربی و آل سعود و روش های فرقه گرایانه شما آنقدر زیاد است که نه تنها در داخل ایران بلکه در خارج از ایران و حتی در بین مخالفین نظام هم جایی ندارید. نشان به آن نشان که در برنامه های تان هیچ شخصیت ایرانی شرکت نمی کند و بدلیل عدم حضور ایرانیان، با حقه و نیرنگ تعدادی از دانشجویان یا کارتون خوابان و ... کشورهای اروپای شرقی را به بهانه تور گردشی یا دادن غذای گرم و برخی امتیازات دیگر به برنامه های خود می برید. در این مورد به اندازه کافی رسانه های معروف فارسی زبان جهان گزارش و خبر داده و آن را افشا کرده اند. همچنین افشا نمودند که مقامات غربی بازنشسته که در حال حاضر در کشورهای خود عموما هیچ کاره هستند نیز در ازای دریافت مبلغی کلان و بلیط رفت و برگشت هواپیما و اقامت در هتل، در برنامه های تان شرکت می کنند.
دوما فراخوان های شما در ایامی همچون چهارشنبه سوری یا سیزده بدر که مردم برای جشن و شادی اقدام می کنند انسان را به یاد فراخوان بختیار می اندازد. او چون می دانست در بین مردم هیچ پایگاهی ندارد فراخوان می داد که در اعتراض به جمهوری اسلامی مردم هنگام رانندگی در شب چراغ ماشین ها را روشن کنند و یا اینکه در ایام تعطیل در خانه های خود بمانند!!
شما اگر راست می گویید چرا فراخوانی برای شورش و به خیابان آمدن حامیانتان در روز سی خرداد نمی دهید؟ اصلا چرا برای روز انتخاب مریم قجر به عنوان رئیس جمهور مادام العمرتان فراخوان نمی‌ دهید؟
علت این است که خودتان بهتر از بقیه می دانید که در بین مردم هیچ پایگاهی نداشته و نتیجه چنین فراخوان هایی چیست. بله آینده شما بدلیل اقدامات گذشته و امروزتان جز تباهی نخواهد بود./
۲۱ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۵۴ ۰ نظر
صبور

چهارشنبه سوری ایرانی و چهارشنبه سوزی مجاهدین

آئین چهارشنبه سوری همواره در ایران و در چهارشنبه آخر سال به اشکال و طرق مختلف اجرا شده است. عده ای آن را با آئین و شعائر خاص مربوط به آئین منتسب به دین زرتشت اجرا کرده اند و معتقد به آن هستند و عده ای هم صرفاً از جهت سرگرمی و تفریح به آن نگریسته اند، اما همواره این شب یک شب رؤیایی و سرشار از انرژی و نشاط خصوصاً برای کودکان نوجوان و جوانان این مرز و بوم بوده است.
این مراسم بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی هم وجود داشته و منعی بر اجرای آن از طرف هیچ دولتی نبوده است، اما چند سالی است سازمان شکست خورده، منزوی و در بن بست مجاهدین خلق از فرط استیصال و ناامیدی پا به این عرصه گذاشته اند و این عرصه را به میدان تاخت و تاز تروریستی و وحشیانه خود تبدیل کرده اند، بدین صورت که عده ای از عناصر خود را اجیر می کنند و با استفاده از شور و حال جوانان و نوجوانان، آنان را به سمت خشونت و استفاده از مواد انفجاری بسیار خطرناک سوق می دهند تا جائیکه اکثریت مردم بدلیل تهدیدها و خطرات جانی که برایشان وجود دارد، ترجیح می دهند خود و فرزندانشان داخل خانه بمانند تا اینکه از خانه بیرون رفته و خود را در معرض خطر قرار دهند.

 


من خود بارها، در سال های قبل شاهد بوده ام که خانه هایی بر اثر انباشت غیراصولی مواد محترقه و بمب های دست ساز منفجر شده و تمامی اهالی خانه کشته و یا مصدوم شده اند، یا اینکه افراد زیادی بر اثر انفجار مصدوم و مجروح شده اند یا اینکه اموال عمومی مانند خودرو و سایر چیزها دچار آسیب و آتش سوزی شده است.

البته چند سالی است که این موضوع ساماندهی شده و اماکن مشخصی برای اجرای آتش بازی در نظر گرفته شده است که تا حدود زیادی به این طریق و با فرهنگ سازی خطرات بسیار کم شده است، ولی کماکان سازمان ضدخلقی و ضد مردمی مجاهدین خلق(خائنان پلید) بر آتش این شب می دمد و سعی دارد بدینوسیله هم که شده یک شب ناامن را در ایران بوجود بیاورد، با دست زدن به انواع تبلیغات و انواع حیله ها و ترفندهای اجتماعی از قبیل آوردن تعدادی مزدور به خیابانها و از طریق شبکه های اجتماعی و اینترنت؛ ولی امسال هم مانند سالهای گذشته ناکام خواهند ماند.

۲۰ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۴۸ ۰ نظر
صبور

8 مارس روز جهانی زنان با محکومیت سازمان مجاهدین(خائنان پلید)

روز جهانی زنان که در گذشته روز جهانی کارگر نامیده می شد، بزرگداشتی است که هر ساله در روز 8 مارس برگزار می شود. این روز، روز برپایی جشن برای زنان در کل جهان است، بسته به مناطق مختلفف تمرکز جشن روی بزرگداشت، قدردانی، ارائه عشق به زن و برگزاری جشن برای دستاوردهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زنان است.
این روز در ابتدا به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی در بین احزاب سوسیال آمریکا، آلمان و اروپایی شرق آغاز شد، اما بعدها در فرهنگ بسیاری از کشورها آمیخته شد. روز جهانی زن در برخی مناطق رنگ و بوی سیاسی خود را از دست داده و تبدیل به مناسبتی برای مردان شده تا عشق خود را به زنان بیان کنند و آمیزه ای از روز مادر و ولنتاین شده است، با این حال در مناطقی دیگر اصل سیاسی و زمینه حقوق بشری که توسط سازمان ملل متحد تعیین شده با قدرت اجرا می شود و آگاهی سیاسی و اجتماعی امیدوار کننده ای از مبارزات زنان در سراسر جهان به ارمغان می آورد. سازمان ملل هم از سال 1977 این روز را بعنوان روز حقوق زنان و صلح بین المللی به رسمیت شناخته است.
این روز هر ساله توسط سازمان مجاهدین با زوق و برق و تبلیغات و هیاهو برگزار می شود، اما آنان در واقع بزرگترین پایمال کنندگان حقوق بشر زنان در تشکیلات جهنمی خود می باشند.
اعترافات تکاندهنده زنان جداشده از این تشکیلات جهنمی خود گویای رنج و ستم و ظلم مضاعف بر زنان مجاهد خلق می باشد، این زنان که بطور دسته جمعی و با دستور رهبری فرقه از همسران خود جدا شده اند، در اسناد و مدارکی که توسط جداشدگان افشا شده است، به عقد رهبری سازمان درآمده اند و تعدادی از آنان برای تثبیت ماندگاریشان در تشکیلات سازمان، مجبور به درآوردن رحم های خود شده اند. 
بیائید با تحریم مراسم فرمالیستی سازمان مجاهدین خلق ظلم این فرقه تروریستی را علیه زنان ستم دیده و محروم سازمان مجاهدین محکوم کرده و از حقوق پایمال شده این زنان در مجامع و نشست های بین المللی دفاع کنیم.

۱۸ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۵۰ ۰ نظر
صبور

گزارش دهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان مجاهدین خلق

دهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی به صورت علنی در حال برگزاری است.

دهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، امروز سه‌شنبه ۱۷ بهمن ماه در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجت‌الاسلام والمسلمین دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) به صورت در حال برگزاری است.

در ابتدای دادگاه قاضی دهقانی با اعلام رسمی بودن دادگاه گفت: با توجه به اتمام قرائت کیفرخواست و بیان دلایل نماینده دادستان در جلسه قبل، از این لحظه وارد شکایت شکات می‌شویم. قبل از دعوت از شکات برای ارائه مطالب از نماینده دادستان درخواست می‌شود آخرین مطالب خود را مطرح کند.

ادامه مطلب...
۱۷ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۵۸ ۰ نظر
صبور

امید واهی سرکردگان مجاهدین خلق

امید مفهومی زندگی بخش است ونداشتن امید مایه ی رنج دائمی هرانسانی است. بیهوده نگفته اند که آدمی به امید زنده است. اما کدام امید؟!
زیباتر از جهان امید ای دوست
در عالم وجود، جهانی نیست …

این نوع امید که بیت شعر فوق را درباره اش آوردم ، البته که قوت قلب وتوان زانوان هرانسانی درشرایط ناگوار زندگی اوست واین شرایط به وفور به سراغ انسان میآید.
امیدی که من برضرورت داشتن اش پای می فشارم ، خاص انسان هایی است که منتظر حل مشکلات شخص خود وهمنوعان شان بوده و آثار مثبتی را درارتقای زندگی و قابل تحمل کردن حرمان ها وشکست ها باقی میگذارد و از ارزش انسانی والایی برخوردار است وبه زندگی و حتی درد و رنج آن معنا ومفهومی متعالی میدهد.

اخیراً مقاله ای با موضوع امید در سایت منتسب به مجاهدین خلق درج شده است. البته که امیدی که در این مطلب آورده شده سنخیتی با مفهوم عمیق امید که در بالا به اجمال بیان کردم ندارد.

من سالهاست که به واسطه ظلمی که رجوی در حق خانواده ام روا داشته است، حرکات و فعالیت ها و بینش فکری این گروه را از نزدیک دنبال کرده ام. در این مدت رهبران مجاهدین خلق را انسان نماهایی یافته ام که به چیزی جزمنافع شخصی حقیر خود وارضای شهوات حیوانی شان نیاندیشیده اند وچون دراین راه دچار زیاده خواهی غیرقابل تصوراند، وجود نحس شان ازحرص وآز پایان ناپذیری لبریز است وازآنجا که دست یافتن به این امتیازات نامشروع ، دردنیای واقعی ممکن نیست، همواره باید درامید بدست آوردن آنها باشند وطوری که خودشان اذعان دارند، مدام برای آن والبته با استثمار اعضا وهواداران خود تلاش میکنند.

به واقع امید هم مفهومی است که باید تفکر و جریان پشت آن را دید تا قابل ارزش گذاری باشد.
این که رهبران مجاهدین خلق سالهاست به امید رسیدن به قدرت، انسان های زیادی را قربانی کرده اند و افراد بسیاری را از زندگی و از امید و هر چه انسانیت است تهی نموده اند، امیدی حقیقی و قابل ستایش نیست.

رهبران مجاهدین برای برآوردن این آزوطمع خود دست به ترور زده ومیزنند، بذر کینه ی تخم ونفاق را درجامعه می پراکنند، به دشمنان آدم خوار این ملک وملت آدرس های مناسب میدهند تا ضربات خود را هرچه سنگین تر وعمیق تر برهستی اجتماعی وسیاسی ما وارد کنند، بساط خرابکاری برپا میکنند و شب وروز درباب فواید این تخریبات قلم فرسائی کرده ونعره میکشند وامیدوارند که عمق و وسعت این جنایاتشان هرچه بیشتر شود و جنون قدرت وشهرت طلبی شان ارضا گردد.

سرکردگان سازمان مجاهدین خلق یا بهتر بگویم فرقه رجوی دزدان امید هستند. آنها اعضای فرقه را از هر گونه امید تهی کرده اند تا بتوانند در جهت مطامع پلید خود از آنها بهره کشی کنند. آنها از طریق تبلیغات و هر طور که از دستشان بربیاید سعی دارند دزدان امید مردمان ایران زمین باشند تا دست از پاسداری از مرز و بومشان بکشند و همچون مزدوران رجوی ، خاک وطن را تقدیم بیگانگان کنند.

رضا اکبری نسب

۰۸ بهمن ۰۲ ، ۱۸:۲۳ ۰ نظر
صبور

رجوی آزادی خود از زندان شاه را مدیون چه کسی بود؟

روز 30 دی روز آزادی رجوی از زندان شاه است. امسال نیز همچون سال های گذشته دستگاه تبلیغاتی فرقه تروریستی رجوی به بهانه این روز به تبلیغ برای رجوی و باد کردن فردی پرداخت که حتی جرات ندارد تصویری از خود به نمایش بگذارد. در کنار اقدامات سران فرقه برای باد کردن رجوی، سال هاست که افشاگری های زیادی از سوی بسیاری افراد از جمله و جداشدگان از فرقه او صورت می گیرد که بر پایه اسناد و مدارک ساواک و خاطرات مکتوب مسئولین ساواک همچون پرویز ثابتی می باشد که مشخص می کنند رجوی بدلیل همکاری با ساواک و لو دادن تعدادی از اعضا و مسئولین سازمان در آن زمان و همینطور به دلیل این که برادرش کاظم یکی از عوامل ساواک بود، و به همین خاطر از مسئولین ساواک برای رجوی درخواست بخشش کرده بود. در نتیجه ساواک عطف به همکاری رجوی و درخواست برادرش به عنوان عامل ساواک، حکم رجوی که اعدام بود را تغییر داد.

اما اینبار می خواهم از نگاهی دیگر به این موضوع بپردازم. به پیامی که رجوی به همراه موسی خیابانی بعد از آزادی از زندان در روز اول بهمن 1357 دادند و رجوی در آن تاکید می کند که بنیانگذار جمهوری اسلامی با “رهبری استوار و سازش ناپذیرش” زمینه ساز آزادی او و دیگر اسیران از زندان شاه شده است. رجوی در آن زمان خود را آنچنان در برابر رهبر انقلاب مردم ایران حقیر می دید که اقدام خویش در نوشتن این پیام برای “عرض سلام و درود” و “تقدیم” نمودن”اعلام آمادگی برای جانبازی در پیشگاه معظم” رهبری انقلاب را “جسارتی” از سوی خویش می خواند.

بخش های از این پیام را در زیر مشاهده می کنید.

ادامه مطلب...
۰۳ بهمن ۰۲ ، ۱۸:۳۲ ۰ نظر
صبور

دادگاه رسیدگی به جنایت‌های فرقه رجوی، بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریست‌های نفاق

دادگاه رسیدگی به جنایت‌های فرقه رجوی، بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریست‌هایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.

به گزارش فراق، ابوالقاسم رضایی فرزند خلیل اله متهم ردیف ۲۴ این دادگاه، قبل از انقلاب، به سازمان ملحق شده و در همین راستا با سعیده شاهرخی، ازدواج تشکیلاتی می‌کند و مدتی بعد نیز همراه با همسرش، به صورت غیر قانونی از ایران خارج می‌شود.

از جمله فعالیت‌ها و مسئولیت‌های وی عبارت است از:

– عضو بخش به اصطلاح روابط خارجی و اطلاعات نظامی تشکیلات در سال ۱۳۵۸

– مسئول بخش ارتباط گیری با سایر گروه‌های معاند و ضد انقلاب در سال ۱۳۶۰

– فعالیت در خانه‌های تیمی به صورت مخفی تا سال ۱۳۶۳

– حضور در آمریکا با هدف فراهم نمودن شرایط نزدیکی نفاق به مقامات آمریکایی در سال ۱۳۶۳

– مسئول شاخه‌ نظامی فرقه تروریستی رجوی در عراق در سال ۱۳۶۵

– شرکت در عملیات تروریستی- نظامی فروغ جاویدان به عنوان مسئول تیم نظامی

نامبرده در حال حاضر از کادر‌های مهم فرقه در بخش تامین مالی تروریسم و همچنین قسمت به اصطلاح سیاسی نفاق در کشور آلبانی است.

وی تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۴۹۱/۶-۲۰۰۲ است.

۰۵ دی ۰۲ ، ۱۲:۱۶ ۰ نظر
صبور

وحشت سران فرقه ی رجوی از بازداشت توسط پلیس بین الملل اینترپل

اینترپل یا پلیس بین الملل سازمانی است که در راستای برقراری نظم عمومی در سطح بین المللی فعالیت می کند. پلیس بین المللی اهداف زیادی را دنبال می کند که همگی به دنبال هدف بزرگتری تحت عنوان امنیت و نظم عمومی قرار می گیرند.

هر اعلان اینترپل یکی از رنگ های زرد، آبی، قرمز، سبز، بنفش، مشکی و نارنجی را دارد که هر کدام هدف خاصی را دنبال می کند. اعلان رنگ قرمز اینترپل از آن دسته اعلامیه هایی است که بسیار مهم و پر استفاده است. هدف اصلی از اعلان رنگ قرمز اینترپل این است که کشوری درخواست دستگیری و جلب یک مجرم متواری را به کشور دیگر عضو اینترپل ارائه می دهد. کشوری که این اعلان را دریافت می کند باید در چهارچوب قوانین خود، مجرم را دستگیر کرده و به کشور درخواست کننده تحویل دهد.

اعلامیه های اینترپل نامه هایی هستند که دفاتر مرکزی اینترپل به دبیرخانه این سازمان ارسال می کند. دبیرخانه اینترپل این اعلامیه ها را که شامل تعیین وضعیت مجرمین و هویت و انگشت نگاری ایشان است به دفاتر اینترپل در کشورهای مربوطه ارسال می کند. یکی از مهمترین رنگ ها رنگ قرمز اعلامیه اینترپل است. اعلان رنگ قرمز اینترپل یعنی مجرمی که به جرمی محکوم شده است قبل از اجرای حکم و برای فرار از آن متواری شده و از مرزهای کشور خارج شده است.

اما ، ترس و وحشت 104 نفر لیست سرکردگان فرقه ی رجوی، از دستگیری توسط پلیس اینترپل، بحدی است که هنوز دادگاه تمام نشده ، شروع به جار و جنجال کردند که ما تحت حفاظت هستیم و از ما باید حفاظت بین المللی شود و اعضای ما را نباید هیچ کشوری دستگیر کند و …

اما به این سئوال و چرایی آن جواب نمی دهند ، که طبق کدام قانون و استاندارد شما نباید دستگیر و استرداد شوید؟ شما که با دست باز، تروریسم عریان را مرتکب شده و رسما هم اعلان می کنید که فاعل این اعمال شما بودید، چرا نباید محاکمه شوید؟

این واکنش های شتاب آلود و هیستریک، نشان می دهد که تیر دادگاه 104 نفر دقیقا به هدف خورده است و انشاا… در آینده شاهد اخبار خوشنودکننده ای در رابطه با صدور احکام سنگین قضایی برایشان خواهیم بود.

البته پر واضح است که اعضای عادی سازمان قربانی و گرفتار محسوب می شوند و با ترفندهای شیطانی در دام فرقه ی رجوی اسیر هستند که سالهاست در اسارتی سخت بسر می برند، شامل چنین محکومیت هائی نیستند و مبری از این لیست اینترپل هستند و ما و خانواده ها امیدوار هستیم بزودی آنها بتوانند از چنگال اهریمنی رجوی فرار کرده و پا به دنیای آزاد بگذارند.

همچنین امیدواریم بزودی آرای قطعی دادگاه صادر شده و جنایتکاران با پیگیری های بین المللی قضائی به بازوان قدرتمند عدالت سپرده شوند. روزی که در پادگان مخوف اشرف در عراق و دیگر اسارتگاههای رجوی ، ما را به بند کشیده بودند و خنده های مستانه سر می دادند ، باید فکر عقوبت اعمال ننگین شان را می کردند و اینکه چنین روزی فرا خواهد رسید و این بار ما هستیم که بر خلاف اعمال شیطانی آنها، در اجرای قانون و عدالت مصر خواهیم بود.

محمدرضا مبین

۰۲ دی ۰۲ ، ۱۹:۵۸ ۰ نظر
صبور

بخشی از دادگاه 21 آذر مجاهدین خلق، که محتوای آن مثبت ۱۸ سال است!

روایت جنایات هولناک اعضای مجاهدین خلق در دهه 60 : عملیات مهندسی

عملیات مهندسی جزو فجیع ترین جنایات تاریخ معاصر ایران قلمداد می شود. علی اکبر راستگو، عضو جداشده سازمان مجاهدین در کتاب خاطرات خود تحت عنوان “مجاهدین خلق در آینه تاریخ” درباره عملیات مهندسی می‌نویسد: در پی ضربات شدید در اوایل سال ۶۱ و لو رفتن بسیاری از خانه‌های تیمی، سازمان دستور داد افراد مشکوک را که در اطراف خانه‌های تیمی مشاهده می‌کردند، بربایند و سپس برای کسب اطلاعات مورد شکنجه قرار دهند. این عملیات نوظهور توسط سازمان «عملیات مهندسی» نام گرفت. تحلیل در مورد «عملیات مهندسی» نیز این بود که کار مهندسی پیچیده‌تر از کار عملیاتی است و احتمال بریدن هست. ما شکنجه می‌کنیم چون مجبور هستیم، ولی وقتی حاکم شویم، نمی‌کنیم… . جنگ ما با رژیم، جنگ دو سازمان مهندسی است. هر کدام بیشتر شکنجه کند، برنده است.

خانه تیمی اصلی که برای عملیات مهندسی استفاده می‌شد، خانه‌ای متعلق به یکی از مسئولان رده‌بالای سازمان به‌نام حسین ابریشمچی بود که در اختیار بخش ویژه (عملیات ترور و شکنجه) قرار داشت. این یک خانه جنوبی در خیابان بهار تهران و در کوچه‌ای دنج و خلوت بود و شامل دو طبقه، سه اتاق، هال، آشپزخانه، توالت، حمام، حیاط و زیرزمین می‌شد.

حمام نسبتاً بزرگ این خانه را با چسباندن ورق‌های پلاستیکی ضخیم در چندلایه عایق صوت (آکوستیک) کرده بودند تا صدای فریادها و ضجه‌های شکنجه شوندگان از آن بیرون نرود. ابزار موجود در این خانه عبارت بود از طناب‌ها در سایزها و جنس‌های مختلف، کابل در سایزهای مختلف برای شلاق زدن، نقاب، دستبند، میله‌های کوتاه سربی برای شکنجه و بیهوش کردن، زنجیر، قفل، گاز پیک‌نیک و سیخ، سیانور.

#کیفرخواست_منافقین    #جلادهای_دهه60

 

۲۲ آذر ۰۲ ، ۱۹:۰۴ ۰ نظر
صبور

بازتاب برگزاری دادگاه مجاهدین خلق در رسانه های بین المللی

رسانه‌های بین‌المللی در واکنش به دادگاه مجاهدین خلق در ایران به روند دادگاه و اتهامات مجاهدین خلق پرداختند.

برگزاری اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات اعضای گروه تروریستی مجاهدین خلق که روز سه‎شنبه در تهران برگزار شد، مورد توجه رسانه‌های بین‌المللی نیز بوده است.

پایگاه ووکس در گزارشی درباره این دادگاه، نوشت که اولین جلسه دادگاه ایران روز سه‌شنبه برای محاکمه ۱۰۴ عضو گروه تروریستی مجاهدین خلق برگزار شد. این جلسه در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.

ووکس در ادامه نوشت: دادگاه در ۱۹ دسامبر جلسه بعدی خود را برگزار خواهد کرد.

شینهووا هم در مطلبی درباره این دادگاه، نوشت که دادگاه ایران روند رسیدگی به اتهامات گروه مجاهدین خلق را آغاز کرده است.

به گزارش شینهووا، متهمان به نقض قوانین ایران، امتناع از تحویل سلاح به مقامات پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، نفوذ غیرقانونی به سازمان‌ها و دستگاه‌های دولتی، دشمنی با مردم ایران و نظام اسلامی و ترور هزاران ایرانی در اقدامات تروریستی متهم هستند.

این رسانه در ادامه به عملیات تروریستی سال ۱۳۶۰ اشاره کرد و گفت: یکی از آن‌ها (عملیات‌های تروریستی مجاهدین خلق) در سال ۱۹۸۱ مقر حزب جمهوری اسلامی را هدف قرار داد که در آن دست‌کم ۷۴ مقام دولتی جان‌باختند.

پایگاه چاینا سی‌ان هم در گزارشی درباره برگزاری این دادگاه در تهران نوشت که اتهام‌هایی در ارتباط با این ۱۰۴ نفر مطرح شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به دشمنی با مردم و نظام ایران و ترور هزاران ایرانی اشاره کرد.

این پایگاه با اشاره به اقدام تروریستی مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۰، گزارش داد که با وجود “جنایت‌های متعدد” مجاهدین خلق، دادگاه پیش‌تر به متهمان گفته بود که از طریق اطلاعیه‌های روزنامه‌ها وکلای خود را انتخاب کنند. با توجه به پایان مهلت دادگاه برای آن‌ها وکیل تعیین کرد.

#جلادهای_دهه۶۰
#کیفرخواست_منافقین

۲۲ آذر ۰۲ ، ۱۸:۵۹ ۰ نظر
صبور

دادگاه 21 آذر – پرده برداری از جنایات مجاهدین خلق

ستاد داخله یا همان بخش داخله سازمان،از ابتدا تا الان زیر نظر مستقیم مسعود رجوی و مریم، هدایت می شود. مسعود رجوی همیشه از شیوه های مختلف سعی کرده است که از این کانال، به حکومت و مردم ضربه بزند، هر بار هم مدعی شده است که این بهترین شیوه در شرایط فعلی برای سرنگون کردن حکومت ایران است، اما هر بار هم این تاکتیک ها سر در گل فرو برده است.

در آخرین تلاش نیز سراغ کانون های شورشی رفته است، (سازمانی که هیچ ملاء اجتماعی ندارد، این شیوه ها برایش مثل سم عمل میکند)، اما او بهتر از همه می داند که این شیوه های کذایی، دردی از دردهای او را درمان نخواهد کرد. هدف او از این شیوه ها یکی مصارف داخل فرقه ای است که بیکار ننشستیم ، دوم هم درگیر کردن تعدادی از خانواده ها با نیروهای امنیتی و گرفتن تلفات از مردم عادی، برای تبلیغات فرقه ای است.

تک تک پرونده های جنایات درون کشوری سازمان، از کانال ستاد داخله عبور می کند، البته به لطف الهی و سرفصل 30 خرداد 1402، که پلیس و نیروهای امنیتی آلبانی وارد اشرف 3 شدند، فعالیت های تروریستی ستاد داخله فروکش کرده و رنگ باخته است.

زمانی که خود در مناسبات حضور داشتم، به روشنی واضح بود که اعضای سازمان به دو دسته عمده تقسیم شدند: یکی اعضای ساده و سیاهی لشکر سازمان ، که در اکثریت 90 درصدی بودند، عمدتا در کارهای فیزیکی و بیگاری ، کار می کردند و هیچ نقشی در سیاست های سرکوبگرانه سازمان نداشتند و مثل سنگدانه و ماسه و شن در بتن بودند، عده دیگری که در اقلیت و زیر 10 درصدی بودند، سران سرکوب و جنایتکارانی بودند که با تمام عزم خود و از هر راه ممکن ( حتی کشتن مردم بیگناه ) سودای رسیدن به قدرت را داشتند و از هیچ پرنسیب انقلابی برخوردار نبودند. این درصد کم ، همیشه مشغول سرکوب و زندانی و شکنجه کردن آن 90 درصد بودند، قسمتی از این 10 درصدی ها هم در قسمت ستاد داخله بودند و از جمله سفاک ترین جنایتکاران عملیات های تروریستی داخل عمل می کردند. آنها (تقریبا یک درصد اعضای سازمان این عقیده مردم کشی را دارند) عمیقا معتقد بودند که هر کس به سازمان نپیوسته است، مردمی هستند که مستوجب مرگ هستند، در عملیات ها هم اگر کشته یا زخمی شدند، مثل بنزین روی آتش عملیات های تروریستی مفید عمل می کنند، این نفرات ستاد داخله در طرح های خود ، هیچ مرز سرخی نداشتند، زن ، بچه ، جوان ، نوجوان و پیر و حتی سالمندان و بیماران بیمارستان ها هم از نظر آنها خائن به رهبری شان تلقی شده و مرگ آنها را بد نمی دانستند.

تا کنون هم هر دادگاهی تشکیل شده است، نوک تیز دادخواهی شاکیان، متوجه رهبری سازمان و این یک درصدی ها بوده است . اکنون در دادگاه 21 آذرماه جاری هم ، بی شک احکام صادره متوجه این یک درصدی ها خواهد بود، چرا که بیشترین جنایات انجام شده در گذشته و حال ، از ناحیه این یک درصدی های جنایتکار بوده است، آنها هرگز به صغیر و کبیر رحم نکردند، اگر زور آنها می رسید ، تک تک مخالفان سازمان ( جداشده ها) و مردم ایران را تا آخرین نفر از دم تیغ می گذراندند تا به حکومت و قدرت و ثروت برسند، بی گمان تمام بنگاههای اقتصادی سازمان در اروپا و آمریکا و آفریقا ، توسط همین جنایتکاران در قسمت رهبری سازمان اداره می شوند. آنها در تردد آزادانه بین کشورها هستند و امور اقتصادی رجوی ها را حل و فصل می کنند، اگر دادگاه جاری و احکام صادره آن، این اسامی را مدنظر قرار دهد و با همکاری پلیس بین الملل نسبت به محدود کردن آنها اقدام کرده و حکم دستگیری آنها در کشورهای جهان صادر و استرداد آنها به ایران پیگیری قضائی شود، این امر یک ضربه کاری بر پیکره فرتوت و جنایتکار این فرقه خواهد بود.

چرا باید فرانسه به چراگاه و مرتع چنین تروریست هایی مبدل گردد؟ چرا نباید املاک و شرکت های اعوان و انصار تروریست های رجوی نشان، در فرانسه و دیگر کشورها، بابت غرامت جنایات رجوی ها ، مصادره نشود؟ آیا امروز زمان آن نرسیده است که بصورت عملی و نه در حرف و شعار، سران جنایتکار رجوی ها محاکمه گردیده و احکام سنگین اجرایی برایشان صادر شود؟
ما جداشدگان استان آذربایجان شرقی ، قویا از دادگاه 21 آذر خواهان رسیدگی دقیق به جنایات سرگردگان جانی سازمان دراین دادگاه بوده و مصرانه می خواهیم احکام صادره به سنگین ترین شکل ، اعمال تروریستی سازمان را محکوم کرده و احکام عملی و اجرائی برایشان صادر کند، همچنین احکام صادره در دادگاه اسفند 1399 نیز مورد توجه مجدد قرار گرفته و نسبت به مشخص نمودن منابع مالی آن رای ها ، جهت پرداخت غرامت به جداشدگان ، اقدامات عملی انجام پذیرد.

محمدرضا مبین

۱۹ آذر ۰۲ ، ۱۹:۰۸ ۰ نظر
صبور

دستورالعمل‌های منافقین برای فریب سوژه‌ها در فضای مجازی

فضای مجازی و به خصوص شبکه‌های اجتماعی امروز مهمترین بستر عملیات اعضای منافقین محسوب می‌شوند. آنها با استفاده از استعداد نیرویی دو تا سه هزار نفره خود در آلبانی از مهمترین امکان موجود خود برای فریب و تأثیرگذاری بر جامعه ایران استفاده می‌کنند و به شکل شبانه روزی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی برای فریب، به کارگیری و تحریک مخاطبین شبکه‌های اجتماعی بهره می‌برند.

اما اعضای این فرقه مانند دیگر اقدامات خود در این حوزه نیز با توجه به ویژگی‌های فضای مجازی به عنوان محیط عملیات و روحیات و سلایق کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی به طراحی دستورالعمل‌هایی برای اقدام در این محیط پرداخته و مطابق با این دستورالعمل‌های تشکیلاتی به طعمه‌گذاری برای جذب مخاطبین غالباً جوان این محیط می‌پردازند. بررسی و شناخت اصلی‌ترین مؤلفه های دستورالعمل‌های منافقین برای فریب سوژه‌ها در فضای مجازی می‌تواند کاربران جوان شبکه‌های اجتماعی را نسبت به قرارگیری در تور منافقین تا حد زیادی مصون سازد. به عبارت دقیق‌تر وقتی جوان امروزی که زمان زیادی از وقت خود را صرف فعالیت در شبکه‌های اجتماعی می‌کند، از شیوه‌ها و فنون عوامل منافقین و به طور کلی دشمن برای جذب و به‌کارگیری افراد در داخل ایران مطلع باشد، حساس‌تر، محتاط‌تر و با مراقبت بیشتری در این فضا فعالیت کرده و در قبال ارتباط‌گیری‌های ناشناس رفتار حساس تری از خود نشان می‌دهد.

ادامه مطلب...
۱۵ آذر ۰۲ ، ۰۹:۱۱ ۰ نظر
صبور

فضای مجازی و به خصوص شبکه‌های اجتماعی امروز مهمترین بستر عملیات فرقه تروریستی رجوی علیه ملت ایران محسوب می‌شوند.

 سربازهای مریم رجوی با استفاده از استعداد نیرویی دو تا سه هزار نفره در آلبانی از مهمترین امکان موجود خود برای فریب و تأثیرگذاری بر جامعه ایران استفاده می‌کنند و به شکل شبانه روزی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی برای فریب، به کارگیری و تحریک مخاطبین شبکه‌های اجتماعی بهره می‌برند.

اعضای این فرقه مانند دیگر اقدامات خود در این حوزه نیز با توجه به ویژگی‌های فضای مجازی به عنوان محیط عملیات و روحیات و سلایق کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی به طراحی دستورالعمل‌هایی برای اقدام در این محیط پرداخته و مطابق با این دستورالعمل‌های تشکیلاتی به طعمه‌گذاری برای جذب مخاطبین غالباً جوان این محیط می‌پردازند.

بررسی و شناخت اصلی‌ترین مؤلفه های دستورالعمل‌های فرقه رجوی برای فریب سوژه‌ها در فضای مجازی می‌تواند کاربران جوان شبکه‌های اجتماعی را نسبت به قرارگیری در تور منافقین تا حد زیادی مصون سازد. به عبارت دقیق‌تر وقتی جوان امروزی که زمان زیادی از وقت خود را صرف فعالیت در شبکه‌های اجتماعی می‌کند، از شیوه‌ها و فنون عوامل فرقه رجوی و به طور کلی دشمن برای جذب و به‌کارگیری افراد در داخل ایران مطلع باشد، حساس‌تر، محتاط‌تر و با مراقبت بیشتری در این فضا فعالیت کرده و در قبال ارتباط‌گیری‌های ناشناس رفتار حساس تری از خود نشان می‌دهد.

بدون شک یکی از آسیب‌های شبکه های اجتماعی خصوصاً برای نسل جوان ارتباط‌گیری بدون کنترل و محدودیت افراد با جنسیت های مخالف با یکدیگر است که خود بستری برای آسیب‌های ثانویه را ایجاد می‌کند. متأسفانه برخی از کاربران شبکه های اجتماعی نیز با نگاه به همین مؤلفه وارد این فضا می‌شوند و از فضای نامحدود آن برای ارتباط‌گیری استفاده می‌کنند. عوامل فرقه رجوی در شیوه فعالیت خود در شبکه‌های اجتماعی برای این مسئله به شکل ویژه دستورالعمل داشته و از جذابیت‌های جنسی برای فریب سوژه‌های خود بهره می‌برند. هر عضو سازمان که در این پروژه مأمور به فعالیت است، از چندین صفحه مجازی فیک با اسامی و عکس‌های ساختگی استفاده می‌کند که بخشی از آنها از اسامی دخترانه و برخی نیز از هویت‌های پسرانه انتخاب شده‌اند. حال برای ارتباط گیری با پسران و دختران جوان از هویت‌های مخالف استفاده کرده و از این طریق سعی دارند تا توجه سوژه‌های خود را جلب نمایند.

استفاده از عکس‌ها و اسامی جذاب و به‌روز، بارگذاری فیلم‌ها و علائم و محتواهای مورد پسند نسل جوان از شیوه‌های اشرف معاشان در شبکه های اجتماعی است که با مدل‌گیری از صفحات پر طرفدار در صفحات غیر واقعی اعضای سازمان طراحی و اجرا می‌شوند.

در یکی از روش‌های مرسوم عوامل فرقه با آی‌دی های فیک و غیر واقعی سوپرگروه‌هایی را با موضوعات عمومی از قبیل دوست‌یابی، همسر یابی، حرف‌های عاشقانه، گروه‌های سرگرم کننده، بحث‌های سیاسی و اجتماعی مرسوم و داغ جامعه و اتاق‌های گفتگو تشکیل می‌دهند و در تبلیغات این گروه ها از تصاویر دختران و پسران جوان استفاده نموده و به این ترتیب نوجوانان و جوانان را برای عضویت در این گروه ها تحریک می‌کنند. افراد بعد از ورود به چنین گروه‌هایی در فرصت های مناسب در تور منافقین قرار گرفته و اقدامات هدفمندی برای تأثیرگذاری و فریب آنها اجرا می‌گردد.

۰۶ آذر ۰۲ ، ۱۹:۴۳ ۰ نظر
صبور

کمین 1200 عضو یگان سایبری منافقین در فضای مجازی

گروهک منافقین بعد از اخراج از عراق و ورود به کشور آلبانی در شرایط متفاوتی از ۵ دهه فعالیت خود قرار گرفت. این گروهک بعد از سی سال استقرار در عراق و در مجاورت مرز ایران به یکباره از فاصله ۸۰ کیلومتری مرز ایران به فاصله ۳ هزار کیلومتری ایران رسید. به عبارت دیگر از حریم امنیتی ایران به قدری فاصله گرفت که دیگر امکان هر گونه مزاحمتی از آنها سلب شد.

خلع سلاح سازمان نیز که یک دهه پیش در عراق صورت گرفته بود، توان عملیاتی را از این گروهک سلب کرد و از همه مهم‌تر میانگین سنی نزدیک به ۶۰ سال اعضا به علاوه ریزش شدید نیرویی و بحران‌های درونی نیز شرایطی را پیش روی سازمان قرار داد که حتی در صورت برخورداری از سلاح و حضور در مجاورت مرز ایران نیز، تهدید محسوب نخواهند شد!

اکنون این گروهک علی‌رغم توانمندی‌های تروریستی سابقش که بابت آن از صدام دیکتاتور سابق عراق پول می‌گرفت، باید قابلیت‌هایی از خود نشان می‌داد که به حامیان جدیدش از جمله آمریکا ثابت کند، ارزش هزینه‌ها و حمایت‌های آنها را داشته است. از این رو با طراحی سران منافقین، اهم فعالیت‌های این گروهک به عملیات‌های سایبری با هدف نفوذ و تأثیرگذاری در جامعه ایران متمرکز شد.

◄ فعالیت ۱۲۰۰ تروریست سایبری در آلبانی

یگان سایبری یا همان اتاق کامپیوتر، پدیده جدیدی در گروهک منافقین نبود و پیش از آن در اشرف و لیبرتی هم وجود داشت، اما تا قبل از تغییر مأموریت‌های منافقین به سمت استفاده از فضای مجازی، فقط برای عده بسیار معدودی از سران و اعضای سازمان قابل دسترسی بود. این اتاق در آلبانی تحت عنوان یگان سایبری به یکباره با بکارگیری بیش از ۱۲۰۰ نفر کاربر به عنوان اصلی‌ترین مأموریت سازمان در دستور کار قرار گرفت.

13980508000470 Test NewPhotoFree.jpg

اعضای منافقین برای کار در این بخش ابتدا از فیلتر‌های سخت سازمان در تعیین میزان وفاداری و تعهد به سرکردگان گزینش شدند. گزینش اعضا از این رو صورت گرفت که دسترسی به فضای مجازی برای اولین بار قرار بود برای نیروهایی محقق شود که پیش از آن حق گوش دادن آزادانه به رادیو یا مطالعه روزنامه را هم نداشتند. طبیعتاً فضای مجازی و دنیای آزاد اطلاعات برای این گونه افراد می‌تواند سراسر مملو از نادیده‌هایی باشد که با القائات سرکردگان در طول سه دهه زندگی تشکیلاتی تناقض دارد.

سرانجام افراد گزینش شده آموزش‌های اولیه برای استفاده از کامپیوتر و اینترنت را دریافت کردند و بعد از آن با شرح وظایف مشخص و محدوده بسیار بسته فعالیت در فضای مجازی تحت مانیتورینگ و نظارت محسوس و نامحسوس بسیار قوی وارد اتاق کامپیوتر شدند.

پیش از این در مقرهای منافقین در عراق یعنی اشرف و لیبرتی نیز اعضایی بسیار محدود به صورت گزینش شده، این گونه اقدامات که در میان منافقین به عملیات سایبری شهرت دارد را با استفاده از شبکه های اجتماعی مرسوم تجربه و آزمایش کرده بودند. صفحات ساختگی و فیک در فیسبوک با هدف فریب و جذب افراد در ایران نمونه‌هایی بوده که پیش از این توسط منافقین آزمایش و اجرا شده است. تجربه این شیوه فعالیت منافقین از فتنه ۱۳۸۸ آغاز شد که در آن سال اعضای سازمان برای کمک به تشدید ناآرامی‌ها از ابزار شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کردند.

تجربه تخلیه تلفنی در سازمان منافقین که لازمه آن تحلیل روانی مخاطب، شخصیت‌سازی‌های ساختگی، تحریک مخاطب و اعتماد سازی است نیز به کمک اعضای یگان سایبری منافقین آمد. افرادی که قرار بود در اتاق کامپیوتر وارد عملیات سایبری یا همان عملیات فریب در شبکه‌های اجتماعی شوند، ساعت‌ها توسط عوامل بخش «اخباری» یا همان تخلیه تلفنی منافقین آموزش دیدند که چگونه بر مخاطبین خود تأثیرگذار باشند، اعتماد آنها را جلب کنند، چگونه کاربران عموماً جوان شبکه‌های اجتماعی را فریب داده و تحریک کنند و بر چه مبنایی هر کدام ده‌ها شخصیت‌ ساختگی در فضای مجازی را هدایت نمایند.

پیرمردها و پیرزن‌های منافق در یگان سایبری علی‌رغم آنکه عکس‌های منتشر شده از آنها در فضای مجازی مورد تمسخر مخاطبین این اخبار در ایران قرار گرفت، اما به دلیل کار تشکیلاتی در برخی موارد طعمه‌های خود را که معمولاً‌ از بین جوانان و نوجوانان بی اطلاع انتخاب می‌شوند به روش‌های مختلف برای همکاری با منافقین فریب داده‌اند.

◄ هویت‌های ساختگی عناصر نفاق

اولین گام عناصر منافقین برای فعالیت در شبکه‌های اجتماعی طراحی اکانت‌های فیک با هویت‌های ساختگی است. هر عضو بر اساس سرعت عمل و مهارتش، چندین اکانت ساختگی در شبکه‌های اجتماعی مختلف را هدایت می‌کند. این صفحات معمولاً با نام دختران و پسران جوان با علائم مربوط به جریانات سلطنت‌طلبی یا حقوق بشری راه‌اندازی می‌شوند. در واقع سازمان با اطلاع از جایگاه منفورش در میان مردم ایران، از نام و پرچم خود استفاده نمی‌کند. آنها با استفاده از علائم سلطنت طلبی یا حقوق بشری از قبیل حقوق زنان و حقوق کودکان یا هشتگ‌هایی نظیر «نه به حجاب اجباری»، «باستان‌گرایی»، «نژاد آریایی» و ... در شبکه‌های اجتماعی حضور پیدا می‌کنند.

این هویت‌ها برای شروع ارتباط با سوژه‌ها در شبکه‌های اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرند و هرگاه سوژه‌ای به دام تبلیغات عناصر نفاق افتاد و در مسیر همکاری قرار گرفت، با توجه به نگاه سیاسی و اطلاعاتی تاریخی‌اش که چه میزان از جنایت‌ها و خیانت‌های منافقین اطلاع دارد یا اینکه چه نظری در مورد سازمان دارد، کم‌کم هویت «سازمان مجاهدین خلق» برایش آشکار می‌شود. استفاده از آرم و نام و سازمان بعد از فریب سوژه‌ها یا همان کاربران شبکه‌های اجتماعی در ایران نیز فقط به این خاطر است که سوژه‌ها بعد از آنکه فریب می‌خورند و جذب می‌شوند و تمایل به همکاری نشان می‌دهند، هر اقدامی که به دستور سرپل منافقین انجام می‌دهند را باید با نام و آرم سازمان ثبت و ضبط نمایند. به عبارت دقیق‌تر اگر فردی در کوچه خلوتی شعار نویسی کرد یا اینکه بنری را آتش زد، باید به نوعی در تصویر با آرم سازمان یا اسامی و تصویر سرکردگان نشان دهد که این کار از سوی عوامل این گروهک انجام گرفته است تا سرکردگان سازمان بتوانند با این گزارش‌ها فعالیت‌های خود در ایران را به سرویس‌های اطلاعاتی دشمن اطلاع دهند.

◄ عضوگیری و انجام عملیات

یکی از مهمترین مأموریت‌های منافقین در شبکه‌های اجتماعی عضوگیری است. البته نگاه سازمان از عضوگیری به این معنا نیست که یک فرد را برای جذب در تشکیلات گروهک قانع نموده و بعد از کشور خارج کنند تا وارد مقرهای منافقین شود! آنچه که اعضای منافقین در عمل به دنبال آن هستند، فریب یک جوان یا نوجوان در شبکه‌های اجتماعی و سوءاستفاده از وی برای انجام اقداماتی میدانی یا به قول منافقین عملیات است.

عملیات‌های منافقین با اعضای تازه فریب خورده عموماً شامل دیوار نویسی، ضبط یک ویدئو در خیابان، شعار بر روی پول و میز و صندلی پارک، چسباندن عکس سرکردگان سازمان به دیوار یا نگه داشتن در مقابل صورت و تصویربرداری و در نهایت ارسال آن برای سرپل منافقین در آلبانی است.

هر چند عناصر سازمان یا همان سرپل‌ها در ارتباط با افراد فریب خورده به دنبال اقناع افراد برای مرحله به مرحله رادیکال‌تر شدن عملیات‌ها هستند، اما معمولاً اندک افراد فریب خورده نیز در مراحلی که از آنها برای آتش زدن یا خرابکاری اموال عمومی درخواستی می‌شود، پا پس می‌کشند.  

◄ تغییر اعتراضات به آشوب و درگیری

از گذشته تا امروز همواره منافقین به عنوان گروهکی شکاف‌زی شناخته می‌شده‌اند. گروهکی که به دلیل جایگاه منفورش در ایران خود به تنهایی توان طراحی صحنه و ناآرامی را نداشته، اما در حوادث و ناآرامی‌ها به سرعت وارد عمل شده و استاد افزایش درگیری و تشنج است.

یکی از مهمترین مأموریت‌های عناصر نفاق نیز بر همین اساس ورود به عرصه ناآرامی‌ها و اعتراضات است که به هر دلیلی اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شکل گرفته است. گاهی ممکن است اعتراضات و تجمعات مربوط به یک اعتراض به حق در موضوعات اقتصادی باشد و  گاهی نیز ممکن است تجمع حاصل یک اتفاق سیاسی باشد که بر اثر یک تحریک یا واقعه شکل گرفته است. در چنین شرایطی عناصر نفاق مأموریت دارند تا همه توان خود را برای تبدیل اعتراض به آشوب و درگیری به کار ببندند.

◄ القای حس ناتوانی به جامعه

بخشی از اقدامات عناصر نفاق در شبکه‌های اجتماعی در راستای خطوط کلی فعالیت رسانه‌های ضد انقلاب بوده و به دنبال سیاه‌نمایی از جامعه، القای حس ناامیدی و ناتوانی به جامعه و حتی پمپاژ حس ناکامی به جامعه است.

13980508000451 Test NewPhotoFree.jpg

به عنوان مثال در مسئله امنیت که کشور ما ایران به لطف قدرت دفاعی و توان نظامی و اطلاعاتی  مقتدرترین کشور منطقه و حتی یکی از قوی‌ترین‌های دنیا است، با تبلیغات پرتعداد منافقین در شبکه‌های اجتماعی ناامن جلوه داده می‌شود. به عبارت دیگر منافقین از ابزارهای عملیات روانی خود برای از بین بردن حس امنیت تلاش می‌کنند که در واقع یکی از شاخصه‌های از بین برنده آرامش روانی جامعه است. این بخش از فعالیت منافقین که در رده مأموریت‌های عمومی همه اعضای این گروهک در شبکه‌های اجتماعی محسوب می‌شود می‌تواند یکی از شاخصه‌های شناخت عناصر نفاق در شبکه‌های اجتماعی هم باشد.

◄ بازی در پازل عملیات روانی دشمن

خطوط عملیات روانی عناصر نفاق در شبکه های اجتماعی به صورت روزانه از سوی سرکردگان و در جلسات تحلیلی به عناصر یگان سایبری ابلاغ می‌شود. این خطوط عموماً در پازل عملیات روانی غرب و به خصوص آمریکا علیه جمهوری اسلامی است که آثار و تبعات روانی آن در جامعه، حداقل در چند ماه اخیر در حوزه اقتصادی بوده است.

به عنوان مثال دقیقاً زمانی که رؤسای ایالات متحده آمریکا برای القای جنگ با ایران تلاش می‌کردند و هر روز با اخباری از قبیل حرکت هواپیماهای بمب‌افکن یا جابجایی ناوها برای ورود به خلیج فارس صحبت می‌کردند، رسانه‌های ضد انقلاب همچون بی‌بی‌سی، صدای آمریکا و ... نیز در همین راستا به عملیات روانی علیه امنیت روانی جامعه ایران می‌پرداختند. این اقدامات که بخشی از آن برای ایجاد خطای محاسباتی در رده تصمیم‌گیری در جمهوری اسلامی و بخشی از آن نیز با هدف تحت فشار گذاشتن جامعه و تأثیر آن بر سیاست‌ و اقتصاد کشور صورت می‌گیرد نیز از جمله برنامه‌های منافقین است که در شبکه‌های اجتماعی برای ضریب دادن به آن فعالیت می‌کنند.

◄ بر هم زدن محاسبات آمریکایی‌ها

یکی از کارکردهای جدی منافقین در یگان عملیات سایبری، تغییر در محاسبات آمریکا در قبال ایران است! هرچند شاید این محور از مأموریت‌های منافقین در حوزه سایبری عجیب به نظر برسد، اما نمونه‌های بسیاری وجود دارد که اثبات کننده تلاش‌های منافقین با دستور سرکردگان برای این منظور است.

صفحه توئیتری «حشمت علوی» که توسط پایگاه خبری «اینترسپت» فاش شد، نشان داد که این فرد وجود خارجی نداشته و توسط اعضای منافقین در آلبانی در توئیتر ساخته شده و مطالب آن بارگذاری می‌گردد.

صفحه توئیتری حشمت علوی در طول بیش از سه سال فعالیت خود مقالات زیادی در نشریات غربی به چاپ رسانده است که به عنوان نمونه حدود ۶۰ مقاله آن در سایت «فوربس» منتشر شده است. هر چند ردگیری برخی از سایت‌ها و خبرگزاری‌های نشر دهنده مطالب صفحات مجازی منافقین، نشان می‌دهد عموم مطالب با رایزنی و رشوه‌های مالی عوامل سازمان به خبرنگاران خارجی منتشر می‌شود، اما اشتباهات محاسباتی آمریکایی‌ها زمانی که به این گونه مقالات استناد می‌کنند، موضوع غیر قابل انکاری است.

درک این موضوع زمانی راحت تر می‌گردد که بدانیم بر اساس گزارش اینترسپت تا کنون چندین بار حشمت علوی و مطالب یا اسناد ساختگی منتشر شده از سوی او مورد استناد کاخ سفید قرار گرفته است!

فعالیت اکانت‌های فیک منافقین در آلبانی نیز با همین روش در حال تولید و انتشار محتوا، کامنت‌گذاری، لایک و تأیید مطالب علیه ایران هستند. محتوای تولید شده از سوی یگان سایبری منافقین با نام‌های جعلی به عنوان فعالیت کاربران شبکه‌های اجتماعی از ایران شناخته می‌شوند و منطبق بر اهداف منافقین سعی در ایجاد خطای محاسباتی در مورد ایران دارند. به عنوان مثال در مسئله جنگ آمریکا علیه ایران، به طرق مختلف با انتشار محتواهایی مبنی بر استقبال ایرانی‌ها از حمله آمریکا به ایران سعی دارند، تصویر واقعی آمریکا از جامعه ایران مبنی بر حمایت مردم از نظام را تغییر داده و با نمایش تقابل مردم و نظام در ایران، آمریکا را برای آغاز درگیری با ایران تحریک کنند.

نمایش اقبال مردم ایران به سازمان مجاهدین خلق و مریم رجوی نیز از جمله همین فریب منافقین در قبال آمریکایی‌هاست.

یکی از اعضای جداشده منافقین در آلبانی که در تابستان سال ۱۳۹۷ از این فرقه جدا شده در این رابطه می‌گوید: «در یگان سایبری مثلاً صبح دستور می‌آمد که مریم رجوی فلان مطلب را توئیت کرده است و ما باید به سرعت با چند هزار اکانت فیک در توئیتر، ری توئیت کنیم و کامنت بگذاریم. کامنت‌های احساسی که مثلاً در آن می‌نوشتیم که خواهر مریم تو بهترین رئیس جمهور برای آینده ایران هستی. ۲ هزار سیم‌کارت برای همین کار در اروپا خریده شده بود تا اکانت‌های فیک ساخته شوند.»

به طور کلی فعالیت منافقین در شبکه‌های اجتماعی بر اساس دستورالعمل‌های فریب صورت می‌گیرد و اعضای سازمان در آلبانی با کار اجباری شبانه روزی سعی می‌کنند کنش‌هایی هر چند محدود در ایران را رقم زده و در ازای آن به حامیان غربی خود گزارش عملکرد ارائه دهند؛ گزارشاتی که پایه حمایت‌های مالی از منافقین را تشکیل می‌دهد. در مجموع منافقین همان مزدورانی هستند که در عراق برای رژیم بعثی صدام به جاسوسی و ترور علیه هموطنان خودشان در ایران می‌پرداختند و اکنون با ابزارهای نوین در فاصله چندهزار کیلومتری ایران برای اربابان جدید خدمت می‌کنند.

منبع: خبرگزاری فارس

۱۸ مهر ۰۲ ، ۱۷:۴۸ ۰ نظر
صبور

از کنفرانس برلین تا گیر کردن در باتلاق بلوچستان

ضربات پی در پی که از ابتدای سال 1402 (با وجود صرف هزینه های نجومی دشمنان) به مجاهدین و سایر جریانات وارد می شود، بیانگر رشد و آگاهی مردم و جوانان و آشنایی آنان به بخشی از ترفندهای دشمن است و در عین حال نشانگر رحمت الهی است که این کشور را در سخت ترین شرایط طی قرنها و هزاره ها حفظ کرده و باز هم خواهد کرد. امروز هم مجدداً اثبات شد که مسعود و مریم رجوی با وجود هیاهوی بسیار، عملاً کارآیی خود را بکلی از دست داده و در واپسین ایام عمر ننگین خود، قادر نیستند بازی را آنگونه که دوست دارند به پیش ببرند. و همچون ماه های گذشته در باتلاقی که می خواستند سر راه مردم سیستان و بلوچستان تولید کنند، گیر افتاده و دست و پا می زنند، و تنها چیزی که از دستشان برمی آید، برگزاری نمایش شبانه در کوچه های خلوت و بیابان های خالی از سکنه و آتش زدن لاستیک در جاده و ایجاد مزاحمت برای مردم است. سازمانی که مدعی بود مریم رجوی از حمایت بیش از 70 درصد مردم ایران برخوردار است، امروز قادر نیست حتی 80 نفر از 80 میلیون ایرانی را به خیابان های شهر بکشاند و مجبور است کودکان فقیر و بیسواد شهر را با چند عدد شکلات راضی کند و برای بازی خیابانی به میدان بکشاند تا شاید دود و دمی بپا شود و خونی بریزد و پیراهن عثمان کند.

۱۴ مهر ۰۲ ، ۱۹:۱۴ ۰ نظر
صبور

شکست پروژه منافقین برای ۲۵ شهریور و لاف زنی های بی پایان مسعود رجوی

شکست پروژه منافقین برای ۲۵ شهریور و لاف زنی های بی پایان مسعود رجوی

منافقین پس از یک ماه تلاش شبانه روزی و دعوت به ناآرامی و اغتشاش، ادعا می کردند در روز ۲۵ شهریور کانون های شورشی در کمتر از چند روز کل کشور را تسخیر می کنند، اما ۲۵ شهریور هم گذشت و خبری از کانون های شورشی نشد، البته لاف زنی های منافقین مسبوق به سابقه بوده و دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ هم قرار بود کانون های شورشی میدان دار باشند، اما آن زمان نیز خبری از آنها نشد.

۲۸ شهریور ۰۲ ، ۱۹:۴۰ ۰ نظر
صبور

برخی از اعضای مجاهدین خلق به آلمان می روند

درگیری مجاهدین خلق در پی نحوه فراری دادن اعضا به کانادا

با افزایش فشار از سوی دولت آلبانی، مجاهدین خلق علاوه بر فراری دادن تعدادی از نیروهایشان به کانادا، تعدادی دیگر را نیز به آلمان منتقل خواهند کرد.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، برنامه گروه مجاهدین خلق برای فرار از آلبانی و انتقال مقرشان به کانادا حواشی زیادی برای آنها ایجاد کرده و موجب درگیری در میان اعضای رده های میانی و پایین این گروه نیز شده است.

تسنیم پیش از این خبر داده بود که در پی فشارهای دولت آلبانی به گروه مجاهدین خلق، خصوصاً پس از حمله پلیس ضدشورش این کشور به مقر اشرف 3، سران مجاهدین خلق تصمیم به انتقال مقر خود به کشور دیگری گرفتند.

ابتدا قرار بود مقر این گروه به فرانسه منتقل شود که به دلیل عدم موافقت این کشور، کانادا به عنوان مقصد بعدی آنها انتخاب شد.
فرار مجاهدین خلق از آلبانی همانطور که گفته شد، به دلیل فشارهای دولت این کشور و ایجا محدودیت های شدید علیه آنهاست به گونه ای که پلیس آلبانی در هفته های گذشته اقدام به ایجاد پست های بازرسی در خروجی های اشرف 3 کرده و همه ورود و خروج های آنها را کنترل می کند. علاوه بر این، با دستور دولت آلبانی، اینترنت این مقر نیز قطع شده است.

«ادی راما» نخست‌وزیر آلبانی نیز در مصاحبه‌ای با شبکه آلمانی «اشپیگل» گفته بود که گروه مجاهدین خلق نمی‌توانند از آلبانی برای جنگ علیه ایران استفاده کنند.»
وی تصریح کرده بود: «آلبانی قصد جنگ با ایران را ندارد و کسی را که از مهمان‌نوازی ما سوء‌استفاده کرده باشد، نمی‌پذیرد.»

در پی حمله پلیس ضدتروریسم آلبانی در خردادماه (که بعداً نیز تکرار شد)، اسناد زیادی به دست آمد که از جمله آنها برنامه این گروه برای اقدامات تروریستی سایبری در ایران و حتی علیه برخی اشخاص در کشور آلبانی، آمریکا و برخی کشورهای اروپایی می شد.

با به دست آمدن این اسناد، دادگاه ضد تروریستم آلبانی اتهاماتی را متوجه سران این گروه کرده و آنها بیم آن را دارند که در حمله بعدی پلیس به مقر اشرف 3، بسیاری از سران این گروه دستگیر شوند، خصوصاً اینکه برخی از کادرهای مجاهدین خلق دارای پرونده تروریستی در آلبانی هستند و مجاهدین خلق تلاش می‌کنند اول از همه این افراد را فراری دهند.

با افزایش فشار از سوی دولت آلبانی، مجاهدین خلق در ابتدا سعی کردند افرادی که دارای پاسپورت کانادایی هستند را در اولویت اول به این کشور منتقل کنند و از آنجا که امکان انتقال همه آنها به کانادا وجود ندارد، برنامه جدید آنها، انتقال افراد دارای پاسپورت آلمانی به کشور آلمان است.

خروج مخفیانه و شیوه اولویت بندی مجاهدین خلق برای فرای دادن اعضای خود از آلبانی، موجب درگیری در میان اعضای رده پایین نیز شده که از جمله این حواشی، درگیری در نشست رسمی اخیر این گروه در اشرف 3 بود.

این چالش ها خصوصاً بدلیل عدم حضور مریم رجوی که از سوی آلبانی به این کشور ممنوع الورود شده است، افزایش یافته و به نظر می رسد پلیس آلبانی در آینده بار دیگر وارد این مقر شده و این بار اشرف 3 را برای همیشه تعطیل کند.

۱۳ شهریور ۰۲ ، ۱۸:۵۷ ۰ نظر
صبور

دشمن‌شناسی یکی از اصول حیاتی جامعه امروزی ما

رسانه موظف است جنایت‌های فرقه رجوی را با انتشار تصاویر و سندها و روایت ها برملا کند و نگذارد از حافظه تاریخی ملت پاک بشود.

به گزارش فراق، ده‌ها سال قبل از تولد داعش، سازمانی بنام مجاهدین خلق در تاریخ معاصر ایران وجود داشت که جنایاتی وحشیانه تر از جنایات داعش را بنام خود ثبت کردند.

قلم از نوشتن اینگونه جنایات شرم می کند ولی ملتی که تاریخ نخواند محکوم به تکرار آن است پس به ناچار از آنچه که بر سر ملت ایران آوردند را می نویسم باشد که مورد عبرت قرار بگیرد و در راستای دشمن شناسی که یکی از اصول حیاتی جامعه امروزی ما می باشد، کمکی کرده باشم.

گروه داعشی رجوی در نقاط مختلف کشور دست به سلسله اقدامات تروریستی زده اند. یکی از این استانها مازندران بود، تعدادی از مردم عادی را که بدون هیچ سمت حاکمیتی و دولتی بودند را تیرباران کردند یا در استان مشهد، مصادف با عاشورای حسینی، بمبی توسط مزدوران رجوی تا نزدیکی حرم مطهر آورده و منفجر شد که به دنبال آن ۲۶ زائر شهید و بیش از ۳۰۰ نفر مجروح شدند.

افرادی را که می ربودند تحت شدیدترین شکنجه ها با اتو داغ، کابل، سیخ، آب جوش و.. قرار می دادند. اعترافات مهران اصدقی، یکی از اعضای مجاهدین، درباره شکنجه پاسدارها بسیار رقت انگیز می باشد. اعتراف میکند که چگونه با وارد ساختن ضربات متعدد باعث ایجاد تاول می شدند و سپس ریختن آب جوش بصورت مداوم روی تاول ها همانا و کوبیدن با میله سربی بر سر و دهان همانا. اعتراف کرده است که چگونه با اتوی داغ، بوی سوختگی داخل حمام پیچیده بود…!

اجساد کشف شده اثبات خوی وحشی گری آنها بوده و همچنان هم نفاق از انجام هیچ جنایتی ابایی ندارند.

رسانه موظف است جنایت های این جریان را با انتشار تصاویر و سندها و روایت ها برملا کند و نگذارد از حافظه تاریخی ملت پاک بشود هرچند لکه ننگی است که هرگز پاک نخواهد شد.

در واقع روشن ساختن افکار عمومی و ارائه اطلاعات و روایت های صحیح است که به بیدار ماندن ملت عزیز و شریف ایران کمک می کند. دشمنان با تبلیغات و هزینه های هنگفت سعی در پاک زدایی افکار عمومی دارند دریغ از اینکه احمق ها همیشه اشتباه کردند و خواهند کرد چرا که ملت ایران را نشاختند.

متینا تخشیده

۰۵ شهریور ۰۲ ، ۱۷:۳۹ ۰ نظر
صبور

فصل خزان و مرگ در فرقه رجوی

باز هم زن نگونبخت دیگری قربانی سیاست های مرگبار مریم رجوی در آلبانی شد و پس از سالها بیماری روحی و جسمی در اسارتگاه اشرف 3 درگذشت. شمار بالای اعضای فوت شده سازمان در هفته های اخیر، نشانگر بحران روحی بزرگی است که پس از حمله پلیس به این مقر بر اعضای مجاهدین وارد شده است. سالها مریم آنان را فریب داد که دولت آلبانی با آنان همراه است و هرکس فرار کند را بازداشت و روانه زندان و یا به تشکیلات مسترد می کند. برای اینکار، انواع دسیسه ها اجرا شده بود تا پلیس به جداشدگان هم شک امنیتی کند و آنان را مورد آزار و اذیت و بازداشت قرار دهد، و با اینکار، هم دست انجمن آسیلا برای افشاگری بسته و محدود شود و هم اجازه فرار به کسی ندهد و آنها را در شک و تردید نگه دارد. در عین حال، مریم با وعده های مداوم سرنگونی قریب الوقوع، تلاش می کرد به آنان روحیه بدهد تا باز هم بیشتر در اسارت بمانند. رخدادهای پاییز گذشته که یک دسیسه غربی-صهیونیستی برای تجزیه ایران بود، تبدیل به موهبتی برای مریم شد تا اسیرانش را هرچه بیشتر بفریبد که “نگران نباشید، در ایران یک انقلاب وسیع جریان دارد و بزودی جمهوری اسلامی براندازی می شود و ما هم بردوش کانون های شورشی به ایران خواهیم رفت”. همین توهم، نه تنها ساکنان اشرف را دلخوش ساخته بود، بلکه خود مریم را چندین ماه به خودفریبی واداشته بود. اما فرار او به پاریس و ضربه مهلک پلیس آلبانی به ساکنان اشرف، همه امید و آرزوها را بر باد داد و 9 ماه رویای شیرین را به کابوسی ترسناک مبدل ساخت.

مریم که با وجود آگاهی از تهدید، به بهانه برگزاری یک گردهمایی به فرانسه گریخته بود، هرگز تصور نمی کرد روزگار وی در آلبانی و شاید در اروپا بسر رسیده باشد، به همین خاطر حتی در پاریس هم احساس امنیت نکرد و به بهانه برگزاری جلسه و دیدار، به ایتالیا گریخت و مدتی در آنجا ساکن شد تا آب ها از آسیاب بیفتد و خطر بازداشت اش در پاریس منتفی شود. کشته شدن بهترین فرمانده عملیات های چریکی مجاهدین در آلبانی، و آنگاه محدود شدن فعالیت آنان در مقرشان که توأم با حضور دائمی پلیس در این محل بود، اندک امید باقیمانده اعضای کهنسال فرقه را از بین برد و میل به زندگی را در آنان به خط پایان رساند. از آن زمان، کمتر هفته ای است که خبر مرگ و میر از درون پادگان اشرف به گوش نرسد. هرچند در سالهای گذشته نیز آلبانی به آرامگاه فرقه تبدیل شده بود، اما در دو ماه گذشته، این حوادث شدت گرفته و فصل خزان مجاهدین کلید خورده است.

فصل خزان و مرگ در فرقه رجوی
 

امروز خبر ممنوعیت ورود مریم به آلبانی و شایعه انتقال مجاهدین به کانادا، چیزی جز ترسیم پایان عمر این فرقه بر روی “نقشه راه” نیست. اما اگر این خبر صحّت داشته باشد، بدون شک مریم هرگز خواهان انتقال همه افراد به کشور دیگر نخواهد بود، چرا که بخوبی می داند “آن فاجعه” ای که دو دهه پیش از آن دم می زد و می گفت “خروج مجاهدین از عراق” یک فاجعه است، بوقوع خواهد پیوست و بسیاری از اعضا که در آلبانی گرفتار زندگی تشکیلاتی بودند، در کانادا اسیر چنین زندگی برده واری نخواهند شد، و اساساً، هیچ دولتی در کشورهای مطرح غربی هم اجازه تشکیل پادگان مستقل در خاک خود به آنها نخواهد داد و دوران “اشرف نشانی” و “اشرف نشینی” به پایان خواهد رسید و هرکجا بروند، هر فرد باید مستقیم تحت نظارت وزارت کشور باشد و چیزی به اسم فرقه گرایی و زندگی جمعی نخواهند داشت. به همین علت، مریم از انتقال مجاهدین به خارج از عراق هم بشدت هراس داشت و اگر حمایت دولت آمریکا از آنان نبود و مقامات مختلف آلبانی گرفتار فساد مالی و رشوه گیری نبودند، تشکیلات مجاهدین خیلی زود از هم می گسست. اما دیگر آن دوران کهن به سر آمده و مریم هم اینرا بخوبی می داند و نمی خواهد پای همه به کانادا یا هرکشور دیگر برسد. از این رو پیشاپیش گفته شده کسانی در ابتدا منتقل می شوند که دارای گذرنامه و مدارک کافی باشند.

معنای این سخن چیست؟ 1- مریم درصدد است تا در اولین گام، همان 104 نفری را فراری دهد که تحت پیگرد (کیفرخواست دادگاه) هستند و سالهاست پاس و مدارک پناهندگی شان آماده است. 2- گروه بعدی یقیناً فرزندان و نزدیکان سران فرقه از جمله “نرگس عضدانلو، نسرین مسیح، ربیعه مفیدی، اشرف ابریشمچی، دختر مهوش سپهری و یا بدری پورطباخ، مینا رضایی، منیژه کریمی و مهناز کرمی و امثال آنها…” خواهند بود که به مکان امن تری در اروپا یا کانادا منتقل خواهند شد. 3- آخرین دسته که مریم به آنها نیاز دارد، برخی افراد قدیمی مورد اعتماد، بویژه زنانی هستند که اطلاعات مهمی از حرمسرای مسعود رجوی و جنایات مریم قجر با خود دارند و مریم تلاش می کند به هر قیمت در درون تشکیلات نگهشان دارد و اگر نتواند آنان را با خود همراه کند، در همان آلبانی به کشتن خواهد داد تا در آینده سد راه نباشند… شاید برخی زنان که این اواخر یکی بعد از دیگری فوت کرده اند، از همین گروه بوده باشند.

فصل خزان و مرگ در فرقه رجوی

 

در هر صورت، مریم بخشی دیگر از مجاهدین را قبل از خروج از آلبانی به کشتن خواهد داد، مگر اینکه از اسارت رهایی یابند و یا متوجه اینگونه دسیسه ها بشوند و دست به اعتراض بزنند. خانواده ها و انجمن آسیلا در این رابطه مسئولیت کلیدی و افشاگرانه زیادی خواهند داشت.

حامد صرافپور

۳۱ مرداد ۰۲ ، ۲۰:۲۴ ۰ نظر
صبور

اینترنت کمپ مجاهدین خلق در آلبانی قطع شد

فشار بیشتر دولت و مردم آلبانی به تروریست‌ها

به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، دولت آلبانی در جدیدترین محدودیت خود برای مجاهدین خلق در تیرانا، شبکه اینترنت مقر اشرف 3 را قطع کرده است.

یک منبع آگاه امنیتی به تسنیم گفت که این اقدام برای جلوگیری از فعالیت‌های تروریستی مجاهدین خلق صورت گرفته است و در پی آن، اعضای این گروه مجبور به استفاده از اینترنت سیم‌کارت و برخی روش‌های غیرقانونی دیگر شده‌اند.

این دومین ضربه اساسی دولت آلبانی در ماه‌های گذشته به یگان سایبری مجاهدین خلق است.

پلیس ضدشورش این کشور، خردادماه سال جاری نیز با ورود به مقر اشرف 3، تعداد زیادی از کامپیوترها، سرورها و هاردهای متعلق به یگان سایبری مجاهدین خلق را با خود برد.

مجاهدین خلق پس از اخراج از عراق و انتقال به آلبانی که موجب دور شدن آنها از مرزهای ایران و محدودیت شدید آنها برای انجام عملیات‌های تروریستی در داخل کشور شد، بیشترین تمرکز خود را به‌روی اقدامات سایبری و فعالیت‌های جاسوسی و جذب در فضای مجازی قرار دادند.

گفته می‌شود، سرورهایی که از این گروه توقیف شده، حاوی اطلاعات زیادی خصوصاً درباره رابطین مجاهدین خلق در داخل کشور بوده که بنا بر گفته برخی منابع، این اطلاعات به ایران نیز منتقل شده است.

با توقیف تجهیزات یگان سایبری مجاهدین خلق، اعضای این گروه ناچار به شیفت‌بندی برای استفاده از تعداد محدود سیستم‌های باقی‌مانده شده‌اند.

اقدام مردم آلبانی علیه مجاهدین خلق

علاوه بر این، در پی اعتراضات شدید مردم آلبانی به‌خصوص در شهر دورس و روستای مانز که از حواشی امنیتی حضور مجاهدین خلق در خاک خود نگران هستند، برخی اقدامات خودجوش علیه مجاهدین خلق صورت گرفته است که در نتیجه آن، پلیس آلبانی اقدام به مراقبت‌های 24ساعته در قالب گشت‌های 4ـ5نفره در این منطقه کرده است.

طی روزهای اخیر، پلیس آلبانی با نصب کیوسک‌هایی در ورودی‌های اشرف3، تردد در این اردوگاه را هم به‌شدت محدود کرده است و همه رفت‌وآمدها باید زیر نظر پلیس انجام شود.

به‌سمت فروپاشی

وضعیت مجاهدین خلق خصوصاً پس از حمله پلیس آلبانی به مقر آنها در خردادماه که منجر به افشای اسنادی مبنی بر برنامه‌ریزی جهت اقدامات تروریستی در خاک ایران و اقدامات تروریسم سایبری با همکاری موساد علیه ایران شد، اوضاع را برای کنترل اعضای این گروه بسیار سخت کرده است و سران مجاهدین خلق با یک بحران بی‌سابقه مواجه شده‌اند.

بنا بر گزارش تسنیم، برخی مقامات ارشد مجاهدین خلق اخیراً در جلسه‌ای محرمانه، با اشاره به وضعیت پیش‌آمده و همچنین افزایش بی‌سابقه انتقادات صریح از سوی نیروها، از تعبیر “فروپاشی تشکیلاتی”استفاده کرده‌اند.

این فروپاشی به‌ویژه پس از فرار “بیجار رحیمی” از اعضای قدیمی این گروه و افشاگری وی علیه مجاهدین خلق، روند تندتری گرفته است و بسیاری از اعضای رده‌پایین و حتی برخی مقامات رده‌بالا خواهان جدایی هستند و همین امر فشار و سخت‌گیری بیشتر به‌روی بدنه را افزایش داده است.

اخیراً فرشته شجاع عضو شورای مرکزی مجاهدین خلق در یکی از نشست‌های این گروه با هدف ایجاد رعب و وحشت و جلوگیری از فرارهای دیگر عنوان کرده‌ است که هرکسی مانند بیجار رحیمی از مقر فرار کند با دولت آلبانی هماهنگ می‌کند که عنصر فراری را به‌عنوان یک عضو غیرقانونی شناسایی و تحویل ایران دهند.

این سخنان البته نتوانست اعضای ناراضی و مسئله‌دار مجاهدین خلق را قانع کند و برخی از آنها گفته‌اند که “اگر روابط سازمان با دولت آلبانی در این سطح بود، حداقل گشت‌ها و ایست و بازرسی‌های اطراف و داخل مقر تعطیل می‌شد.”

وضعیت بحرانی گروه مجاهدین خلق البته با مرگ‌های مشکوکی در هفته‌های اخیر نیز همراه بوده است.

ازجمله افرادی که به این شکل کشته شدند، “عبدالوهاب فرجی” با نام مستعار “علی مستشاری” بود که در جریان حمله پلیس آلبانی به قتل رسید و برخی معتقدند او به‌دلیل برخی اختلافات با سران گروه و با صحنه‌سازی توسط آنها کشته شده است.

فرجی از اعضای باسابقه مجاهدین خلق و از اعضای تیم ترور شهید حسن آیت در دهه 60 بود.

عذری طالقانی، اسماعیل علی‌پور و منیر تژ نیز از دیگر اعضای بعضاً باسابقه بودند که به‌دلیل اختلافات با سران مجاهدین خلق به‌طرز مشکوکی کشته شدند.

کانادا مقصد بعدی مجاهدین خلق

محدودیت‌های دولت آلبانی برای گروه مجاهدین خلق ازجمله حکم ممنوع‌الورودی و ممنوع‌الخروجی مریم رجوی به/از این کشور و هشدار نخست وزیر آلبانی مبنی بر اینکه به مجاهدین خلق اجازه استفاده از امکانات این کشور در جنگ تروریستی علیه ایران را نمی‌دهد، موجب شده است سران این گروه به فکر انتقال اعضای خود به خارج از آلبانی بیفتند.

سران مجاهدین خلق در ابتدا قصد انتقال مقر خود به یکی از پایگاه‌های کشور فرانسه را داشتند که به‌دلیل عدم موافقت این کشور، کانادا به‌عنوان مقصد بعدی این تروریستها انتخاب شده است.

سران مجاهدین خلق به کادرهای خود هشدار داده‌اند تا تعیین تکلیف وضعیت آینده، به‌هیچ‌وجه با پلیس و عوامل دولت آلبانی وارد درگیری و حتی مشاجره نشوند.

۳۱ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۱۸ ۰ نظر
صبور

پرواز پرشتاب پرنده مرگ بر فراز اشرف 3

 

در سال‌های اخیر قرارگاه مجاهدین خلق بیش از آن که مکانی برای مبارزه نیروهای یک گروه اپوزیسیون باشد، به اردوگاهی برای دوران کهولت سن تبدیل شده است که البته نمی‌توان نام آسایشگاه بر آن نهاد زیرا نه تنها آسایش و رفاهی در کمپ اشرف 3 وجود ندارد بلکه جان افراد همواره در خطر مرگ‌های خودخواسته یا اجباری است. این روزها روند مرگ اعضای درون حصارهای اشرف 3، چنان شدت گرفته است که در ذهن هر مخاطب مستقل و منصفی پرسش ایجاد می‌کند.

از مرگ‌های درون کمپ اشرف همواره با اصطلاحاتی چون “مرگ‌های مشکوک”، “مرگ‌های سیستماتیک”، “مرگ‌های سلسله وار”، “مرگ‌های تدریجی” و الفاظی از این دست، یاد می‌شود. شاید به نظر برسد که این واژه‌ها ناشی از ادبیات خاص جمهوری اسلامی است اما باید توجه داشت که همین الفاظ از سوی دیگر منتقدان تشکیلات مجاهدین خلق به ویژه اعضای سابق این فرقه به کار می‌رود. بدیهی است که هر بار که خبر مرگ یکی از اعضای قرارگاه اشرف 3 در رسانه‌‎های مجاهدین خلق منتشر می‌شود گمانه زنی‌ها و شایعات در خصوص علت و چگونگی مرگ‌ها اوج می‌گیرد.

منیر تژ

اعتراف مجاهدین خلق به کشته های اخیر در کمپ اشرف 3

شاید بتوان گفت که مرگ‌هایی که در قرارگاه اشرف رخ می‌دهد ناشی از سه علت هستند.  نخست مرگ‌های طبیعی که با توجه به میانگین سنی بالای اعضای قرارگاه اشرف بسیار معمول و قابل انتظار به نظر می‌رسد. با این وجود، اگر سازمان‌های حقوق بشری نظارت لازم را به عمل آورند ممکن است با مواردی از نقض آشکار حقوق اعضای ساکن در اشرف 3 در فرایند رسیدگی به دارو و درمان ساکنان مواجه شوند. بسیاری از اعضایی که اخیرا از فرقه رجوی جدا شده‌اند، از جمله مصطفی بهشتی و حمید آتابای از کمبود رسیدگی‌های پزشکی ضروری و به موقع به اعضای اشرف سخن می‌گویند. در مواردی امتناع از درمان به عنوان نوعی مجازات علیه اعضای به کار می‌رود.

دسته دوم از مرگ‌هایی که در پایگاه‌های مجاهدین خلق رخ می‌دهند به مرگ‌های مشکوک معروف هستند که گاه پس از طی مدت زمان خاصی ممکن است با افشای اسناد و اعتراف اعضای جدا شده علت اصلی مرگ افشا ‌شود. برای نمونه مرگ قربانعلی ترابی و پرویز احمدی زیر شکنجه فرمانده-بازجویان مجاهدین خلق سالها پس از مرگ آن‌ها در شهادت های جدا شدگان از فرقه رجوی عنوان شد.

این مرگ ها چنان در فضای درونی فرقه رجوی همواره مسکوت می‌مانند که نزدیکترین افراد به متوفی علت واقعی مرگ و حتی محل دفن او را نمی‌دانند. محمدرضا ترابی با 18 سال حضور در فرقه رجوی تنها زمانی متوجه شد که پدرش چنان که سازمان گفته است در عملیات شهید نشده است بلکه زیر شکنجه فرماندهان خویش کشته شده است، که تشکیلات را ترک کرده بود. او ماجرای کشته شدن پدر خود را پس از جدایی از زبان همرزمان سابق پدر خود شنید.

گاهی مرگ‌های مشکوک کماکان در هاله‌ای از ابهام میمانند مانند مرگ مالک شراعی که از اهالی خوزستان و شناگری ماهر بود اما در کمال تعجب مرگ او غرق شدن در کانال آبی در روستای مانز در نزدیکی قرارگاه اشرف 3 اعلام شد.

دسته سوم مرگ‌های درون حصارهای مجاهدین خلق، مرگ‌های خودخواسته یا خودکشی‌ها هستند. مجاهدین خلق از نخستین بمب‌گذاران انتحاری و تروریست‌های افراطی هستند، اما نوع دیگری از انتحار در این تشکیلات مرسوم است که ناشی از فضای فرقه ای سرکوب و انزوای حاکم بر اعضا است.

مرگ‌های کودک سربازانی چون یاسر اکبری نسب، آلان محمدی و مرجان اکبریان نمونه هایی از مرگ های خودخواسته است. فشار تشکیلاتی بر این کودک سربازان بی‌پناه چنان زیاد بود که با به آتش کشیدن خود، شلیک گلوله به سمت خود و یا چسباندن خود به کابل برق در عنفوان جوانی به عمر خود پایان دادند. اما خودکشی‌ها به نوجوانان و جوانان ختم نمی‌شود. حتی امروز که مرگ منیر تژ به تازگی در رسانه‌های فرقه رجوی اعلام شده است در برخی خبرها به خودکشی او اشاره شده است که با توجه به فضای خفقان، سرکوب و فشار روانی که همواره فرقه مریم رجوی حاکم است، دور از انتظار نیست.

به طور کلی مرگ و مردن در پشت حصارهای اشرف 3 در ساده‌ترین و طبیعی‎ترین شکل خویش نیز غیرطبیعی می‌نماید چرا که افراد ساکن در درون قرارگاه از شرایط و امکانات زیستی طبیعی بهره‌مند نیستند. کم سال‌ترین اعضای مجاهدین خلق در دهه چهارم زندگی خود به سر می‎برند و ساختار شستشوی مغزی، اعتراف‌گیری روزانه، کار شاق اجباری، عدم رسیدگی به نیازهای درمانی و پزشکی همواره افراد را به سمت کوتاه تر شدن عمر سوق می‌دهد.

۲۹ مرداد ۰۲ ، ۱۸:۴۷ ۰ نظر
صبور

نقره داغ شدن در آلبانی / تروریست به پایان سلام کن / اعضای وامانده باید هرچه سریعتر تصمیم خود را بگیرند

فرقه رجوی در اغتشاشات پاییز سال گذشته به بهانه فوت مهسا امینی، جریان را مصادره به مطلوب کرد و با این دستاویز، اعضای جان به لب رسیده خود را تمدید اسارت کرد.

به گزارش فراق، پس‌لرزه‌های نقره داغ شدن فرقه تروریست رجوی در آلبانی همچنان ادامه دارد. در روز‌های اخیر خبرگزاری‌ها به نقل از منابع آگاه امنیتی گزارش دادند مریم رجوی، سرکرده فرقه تروریست رجوی از ورود به آلبانی منع شده است. دادگاه ضدتروریسم آلبانی طی حکمی مریم رجوی را که پیش‌تر به فرانسه رفته بود، ممنوع‌الورود کرده و سرکرده فرقه رجوی نمی‌تواند به مقر تیرانا موسوم به «اشرف ۳» بازگردد. دادگاه ضدتروریسم آلبانی پس از بررسی مستندات موجود مبنی بر هدایت اقدامات تروریستی توسط فرقه رجوی در داخل ایران، حکم ممنوعیت ورود رجوی به آلبانی را صادر کرده است.

۳۰ خرداد امسال بود که پلیس آلبانی با حمله به مقر فرقه رجوی در پایتخت این کشور، ده‌ها نفر از سران فرقه رجوی را بازداشت کرد. در جریان این عملیات ضدتروریستی، اعضای فرقه رجوی با یگان ضدتروریسم پلیس آلبانی درگیر شدند که طی آن یک نفر از آن ها (عبدالوهاب فرجی‌نژاد) کشته و ۳۶ نفر دیگر از تروریست‌ها زخمی شدند. مریم رجوی همزمان با حمله پلیس آلبانی به اشرف ۳، به مقصد فرانسه فرار کرد و تا امروز به دلیل ممنوع‌الورود بودن، نتوانسته به تیرانا بازگردد.

چند روز پس از این اقدام دولت آلبانی، «ادی راما» نخست‌وزیر این کشور در نخستین اظهاراتی که در ارتباط با اتفاقات روز ۳۰ خرداد داشت، گفت: کشور ما به عنوان یک سنگر در جنگی استفاده می‌شود که جنگ ما نیست. اگر سازمان مجاهدین خلق به دنبال سوءاستفاده از خاک آلبانی برای جنگ با ایران است، باید خاک آلبانی را ترک کند.

فرقه رجوی در اغتشاشات پاییز سال گذشته به بهانه فوت مهسا امینی جریان را مصادره به مطلوب کرد و با این دستاویز اعضای جان به لب رسیده خود را تمدید اسارت کرد. آن ها شبانه روز در حال پمپاژ شایعه به ماجرا بودند. با این حال اتفاقی که افتاد، نه سقوط جمهوری اسلامی که رقم خوردن شکستی دیگر برای گروه‌های اپوزیسیون ایرانی بود، اما فرقه تروریست رجوی در مقایسه با دیگر افراد و گروه‌های ضدایرانی، بیشترین هزینه را برای ایجاد آشوب در ایران پرداخت؛ هزینه‌ای که دومینووار دامن این فرقه تروریست را گرفته و تا امروز نیز ادامه دارد؛ اتفاقاتی که حمله پلیس آلبانی به مقر رجوی، سرآغاز آن بود. کمتر از ۴۰ روز پس از این حمله، دستگاه قضایی کشورمان در اطلاعیه‌ای اعلام کرد ۱۰۴ نفر از سران فرقه رجوی تحت پیگرد قرار دارند و باید پای میز محاکمه بیایند. حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی‌اژه‌ای نیز در اظهاراتی اعلام کرد: ستادی را مأمور کرده‌ایم تا پرونده‌های گروهک‌هایی که علیه مردم و کشور دست به جنایت می‌زدند، به سرانجام برسد. پیش این نیز وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای که در واکنش به عملیات پلیس آلبانی علیه نفاق صادر کرد، ضمن تقدیر از اقدام آلبانی علیه تروریست‌های منافق، به سلسله اقدامات جنایتکارانه این سازمان در جریان اغتشاشات ۱۴۰۱ اشاره و تاکید کرده بود ایران تعقیب تروریست‌ها را در خارج از مرز‌های خود به صورت جدی دنبال می‌کند.

اعضای گرفتار در فرقه رجوی اکنون معلق بین هوا و زمین مانده اند و از سوی دیگر فرقه نیز آخرین وعده برای پایان اسارت آن‌ها را سالگرد مهسا امینی قرار داده است. به یقین این وعده پوچ نیز همانند وعده های توخالی ۴۵ سال گذشته خواهد گذشت و اعضای عادی که گوشت دم توپ برای رجوی شدند باید تصمیم خود برای یک زندگی باشرافت و آزاد را هرچه سریعتر بگیرند.

۱۷ مرداد ۰۲ ، ۱۹:۱۷ ۰ نظر
صبور

104 نفر از شکنجه گران و زندانبانان سازمان مجاهدین در نوبت محاکمه قرار گرفتند

دادگاه کیفری یک استان تهران با صدور یک آگهی عمومی اعلام کرد بر اساس پرونده تشکیل شده در این دادگاه قرار است ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق محاکمه شوند.

این 104 نفراز سران متواری سازمان مجاهدین کسانی هستند که در شکنجه و ترور اعضای عادی سازمان و مردم ایران دخیل بوده اند، آنها آزادنه در کشورهای مختلف اروپائی و آمریکائی در تردد هستند و در اعمال تروریستی در جای جای جهان دست باز دارند. این همه در حالی است که اگر در کشورهای دیگر این اعمال انجام می شد صدای دولت های ذیربط بلند می شد که چرا از کشورهای شما منافع ما مورد تهدید قرار می گیرد.

جداشدگان از سازمان ، از همان روز اول نسبت به طرح شکایت و درخواست دادخواست ، اقدام کرده بودند و لیستی از شکنجه گران و زندانبان رجوی را نیز منتشر کردند، که خوشبختانه امروز و با علنی شدن این دادخواست قضائی مرهمی بر زخم های چندین ساله آنان گذاشته شده است، گرچه هنوز این لیست ناقص است و حتما در مراحل بعدی اقدامات قضائی بیشتر در این مورد انجام خواهد گرفت.

در این آگهی عمومی از مرکز رسانه ای قوه ی قضائیه آمده است :
“نظر به اینکه بر اساس کیفر خواست شماره 140268430000373607 مورخ ۱۸ تیرماه ۱۴۰۲ صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران ارجاعی به دادگاه کیفری یک استان تهران، نسبت به اشخاص مطابق فهرست پیوست، تقاضای کیفر گردیده و با عنایت به عدم دسترسی و متواری بودن متهمان با لحاظ معلوم نبودن محل اقامت آن‌ها و اینکه اقدامات دادسرای تعقیب کننده جرم، منتج به دستیابی به متهمان و همچنین ابلاغ به آنان به نحو دیگر نشده است و با توجه به ضرورت معرفی وکیل از ناحیه نامبردگان برای دفاع از اتهامات انتسابی، مستندا به ماده ۳۸۴ از قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و با امعان نظر به ماده ۱۷۴ از قانون مورد اشاره، به موجب این آگهی به اشخاص مذکور ابلاغ می گردد تا ظرف مهلت یک ماه از تاریخ نشر این آگهی نسبت به معرفی وکیل قانونی به این دادگاه اقدام نمایند؛ در غیر این صورت مطابق قانون، تصمیم مقتضی اتخاذ خواهد گردید”

از غائبین دراین لیست می توان به : اسداله مثنی ، فاضل سیگارودی ، فروغ پاکزاد ، نعمت علیائی، ابولحسن مجتهد زاده و … دیگرانی اشاره نمود که بعنوان مثال در پرونده 6 ماه زندان انفرادی نگارنده دخیل بودند و جزو سران دادگاه کذائی و شکنجه گران مستقیم مجاهدین خلق در زندان اسکان در سال 1376 بودند.

اما بهرحال جای تبریک و خوشحالی است که این روند قضائی در بهترین وجه و بصورت قانونی ، شروع شده است ، البته در اواخر سال 1399 نیز لیستی از این شکنجه گران در دادنامه جداشدگان آمده بود و واکنش صوتی و شدیدالحن و تهدیدآمیز مسعود رجوی خائن را نیز به همراه داشت.

واکنش های هیستریک مسعود رجوی و دیگر سران سازمان نشان داد که شلیک به خال خورده است و بسیار اقدام بجا و مناسبی بوده است. ما جداشدگان از سازمان که زمانی فریب شعارهای توخالی سازمان را خورده بودیم و هر کدام در شکلی، ربوده شده و سالهای سال در اسارتگاههای رجوی گرفتار شده بودیم، زندان و شکنجه شده بودیم، هر بار با دیدن چنین اقداماتی علیرغم اینکه سالهای سیاه اسارت و رنج و شکنج های آن، یادآوری می شود، اما به حقانیت راه خود بیشتر ایمان می آوریم که ظلم های رجوی به باد فراموشی تاریخ سپرده نشده است و ایمان داریم که عاقبت دستبند عدالت بر دستان جنایتکاران و تروریست ها زده خواهد شد.

کشورهای حامی این تروریست ها هم باید بفهمند که باید به مماشات و سازش با سران این گروه جنایتکار پایان بدهند و در راستای محاکمه و استرداد سران این سازمان که آزادانه در کشورهای آنان تردد می کنند و علیه مردم ایران دسیسه چینی می کنند، اقدام قانونی انجام دهند.

جا دارد که از طرف تمام جداشدگان و خانواده های دردمند، از این اقدام قضائی بسیار مهم ، قدردانی کرده و مجددا اعلام کنیم که برای شهادت در هر دادگاه داخلی و بین المللی آماده هستیم و حاضریم در راستای افشای جنایات رجوی ها از هر تلاشی فروگذار نکنیم.

محمدرضا مبین

۱۲ مرداد ۰۲ ، ۱۷:۳۰ ۰ نظر
صبور

فرایند قدرت یابی مریم رجوی در فرقه منافقین

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ در تاریخ خفت‌بار سازمان مجاهدین خلق، نحوه برکشیدن مریم رجوی بسیار عجیب است. ازدواج غیرمنتظره او با مسعود رجوی، حتی اعضای سازمان را نیز در بهت و حیرت فرو برد. عجیب‌تر اینکه قبل از رسمی شدن این پیوند نامبارک، برخی از اعضای رده بالای سازمان از ارتباط غیرشرعی و غیررسمی مریم و مسعود آگاه بودند. مسعود خدابنده سرتیم حفاظت از مریم و مسعود رجوی می‌گوید: «مسعود رجوی و مریم عضدانلو هیچ‌وقت بصورت رسمی ازدواج نکردند. طلاق مریم عضدانلو از مهدی ابریشمچی هم رسمی و شرعی نبود. من به خاطر کارم (حفاظت) به خاطر دارم که مریم قبل از ازدواج با مسعود از وی حامله بود و برخی هم فهمیده بودند. انتقال مریم به بیمارستان برای کورتاژ توسط برادرِ مسعود رجوی (صالح رجوی) انجام شد و من هم حفاظت را به عهده داشتم.» اینجا بخوانید.

دکتر صفاءالدین تبرائیان در کتاب «خوابگردها (ارتباط سازمان مجاهدین خلق با نهادهای اطلاعاتی و نظامی عراق)» درباره نحوه برکشیدن مریم قجر عضدانلو در سازمان منافقین می‌نویسد:

 

یک تصمیم شوکه‌کننده!

هفته پایانی سال 1363 در تاریخ رو به انحطاط فرقه «مجاهدین» واقعه‌ای رخ داد که از منظری داغ آنچه یک دهه پیش[1] به وقوع پیوست را تا حدودی به محاق فراموشی سپرد. گویا «مجاهدین» عزمشان را جزم کردند تا هر دهه یک‌بار همگان را شوکه کنند. در 27 اسفند 63 رادیو سازمان خبر ازدواج مسعود رجوی با مریم قجر عضدانلو، همراه با تمجید این «دستاورد عظیم شگرف ایدئولوژیکی و ایثار و از خودگذشتگی» را به سمع و نظر شنوندگان و علاقه‌مندان خود رساند. بسیاری از اعضا و هواداران بهت‌زده سؤال می‌کردند «مگر مریم زن برادر مجاهد مهدی ابریشمچی نیست؟» و در ادامه متحیرانه و کنجکاوانه اظهار می‌کردند «مریم کی از مهدی جداشده[2] و چرا!» بنگاه خبری و رادیوی سازمان آن‌ها را زیاد معطل نگذاشت و به بخشی از پرسش‌های بی‌شمار آنان چنین پاسخ داد که: «لازمه‌ی فعلیت یافتن و تحقق تمام‌عیار ترکیب نوین رهبری ما... یگانگی هرچه بیشتر مریم و مسعود در رأس رهبری سازمان و انقلاب است که لاجرم زوجیت و محرمیت آن‌ها با یکدیگر را ایجاب می‌کند.»[3]

گفته شده است مریم قجر که در پاییز 1361 از ایران گریخت، از بدو ورود به پاریس در دفتر رجوی مشغول به کار بوده و عملاً اداره دفتر وی را عهده‌دار و بیشترین نشست‌ها را با رئیس فرقه داشته است.[4] حدود 40 روز پیش از صدور اطلاعیه رسمی سازمان مبنی بر وصلت مریم و مسعود، رجوی در 7 بهمن 1363 مریم قجرعضدانلو (همسر ابریشمچی) را به عنوان هم‌ردیف مسئول اول سازمان معرفی کرد. همین اقدام زمینه‌ساز طلاق تشکیلاتی مریم از مهدی شد. این ارتقاء، یعنی دو هفته قبل از صدور اطلاعیه سازمان مبنی بر جدایی رجوی از فیروزه بنی‌صدر است، که نشان‌دهنده تصمیم مسبوق به سابقه پیشین رجوی جهت جداسازی مریم از مهدی و وصلت با همسر دوست و همرزم تشکیلاتی‌اش می‌باشد.

مینا ربیعی[5] با اشاره به این‌که رجوی از اواخر پاییز 1363 به گونه نهان‌روشانه «انقلاب ایدئولوژیک» را طراحی کرد، اظهار می‌دارد: «قبل از این‌که انقلاب ایدئولوژیک را اعلام کنند، تحت عنوان این‌که رژیم نفوذی داخل سازمان فرستاده، بچه‌ها را [در منطقه کردستان عراق] خلع سلاح کردند و زندان‌هایشان را آماده کردند... 750 نفر را بازداشت و زندانی کردند... بعد از آن... ترتیب جدایی آقای رجوی و خانم فیروزه بنی‌صدر را دادند و به فاصله کوتاهی بین خانم مریم عضدانلو و آقای مسعود رجوی اعلام ازدواج کردند... کمتر کسی بود که این خبر را بشنود و با شگفتی برای چند روز به این مسئله فکر نکند... این چه معنایی دارد که آقایی که همسرش را دوست دارد، از او جدا بشود و آقای دیگری ـ حتی بدون رعایت مسائل دینی‌اش ـ ... که باید چهار ماه صبر کنند، شاید این زوجین به هم برگشت کنند... بدون در نظر گرفتن این موارد، ازدواجشان را اعلام کردند.»[6]

فرایند قدرت یابی مریم رجوی در فرقه منافقین

ادامه مطلب...
۰۲ مرداد ۰۲ ، ۱۹:۳۶ ۰ نظر
صبور