رهبری مجاهدین و هزاران سئوال بی جواب
رهبری سازمان در اوج بن بست بعد از مرحله شکست بزرگ فروغ، با براه انداختن بحث پر سر و صدای انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین و جدا کردن بچه های بی گناه و بی پناه از پدر و مادر و طلاق اجباری و علی الدوام، در واقع یک کودتای نرم را سازماندهی کرد، ولی حرف اصلی مسعود برای این جنایت عظیم ضد انسانی این بود که: «ما پشتیبانی ابرقدرت (آمریکا) نمی خواهیم، ناو جنگی نمی خواهیم، جنگنده و پول نمی خواهیم... و به جای آن انقلاب مریم را دارید برای سرنگونی جمهوری اسلامی ... »
این شعار و جنایتها، تا زمان سقوط صدام با بندهای مختلف انقلاب سالها در مغز افراد تزریق شد. بعد از سقوط صدام و عوض شدن شرایط برای رجوی و از آنجا که تکیه گاه او صدام حسین دیگر وجود نداشت، باید به آمریکا و اسرائیل پناه می برد تا شاید از این ستون به آن ستون فرجی حاصل شود. غافل از آنکه بذری که خودش کاشته بود زیادی بزرگ شده و جلوی خودش سبز می شود.
در دوران ریاست جمهوری بوش و در سالهای 1384- 1385 که بحث جنگ با ایران داغ شده بود و بسیاری تصور می کردند بعد از عراق نوبت به ایران خواهد رسید، پیامها و نشستهای متعددی در درون اشرف برگزار می شد و به موازات آن طرحهای گسترده ای برای تشدید تضاد بین آمریکا و ایران در دستور کار سران مجاهدین قرار داشت تا از فرصت بدست آمده نهایت استفاده را ببرند.
در این میان در بین نفرات مختلف سازمان تناقضات زیادی بوجود می آمد که گاه و بیگاه گوشه هایی از آن بیرون می زد. در طی این سالیان که تب جنگ بالا گرفته بود و در نشستهای مختلف سئوالات زیادی از سوی افراد طرح می گردید که البته به صورت نوشتن تناقضات بود و نه مثل تمامی احزاب سیاسی در جلسات پرسش و پاسخ.
برای نمونه می توان به سئوالات زیر اشاره نمود که توسط نفرات مختلف و در نشستهای مختلف مطرح می گردید:
- آیا ما باید منتظر باشیم تا آمریکا به ایران حمله کند و بعد از سرنگونی رژیم ما به ایران برویم؟
پاسخ به اینچنین سئوالی در مجموعه پیامهای کوتاه و بلند رجوی خلاصه می شد و کسی پاسخگوی آن نبود. جوابی که مژگان پارسایی و صدیقه حسینی به عنوان مسئولین سازمان مجاهدین به افراد می دادند این بود که: «ما از هر اقدامی که به جمهوری اسلامی ضربه وارد کند استقبال می کنیم و چه بهتر که با کت و شلوار و کراوات وارد ایران شویم!!!»
- ما در این جنگ احتمالی چه نقشی داریم؟
پاسخ به چنین سئوالاتی این بود که مثل گروههای کردی و شیعه و دیگر گروههای مخالف صدام، همراه با نیروهای آمریکایی وارد ایران خواهیم شد.
- انقلاب ایدئولوژیک برای سرنگونی جمهور اسلامی به دست ارتش آزادیبخش ملی بود بدون حمایت ابرقدرتها، در این صورت اگر آمریکا به ایران حمله کند، ما برای چه انقلاب کردیم؟
به اینگونه سئوالات پاسخی داده نمی شد و فقط با طرح تهمت هایی مثل بریدگی از مبارزه و انقلاب و نسبت دادن چنین سوآلاتی به «اضداد»، بطور حساب شده ای کاری می کردند که دیگر کسی جرأت طرح چنین سوآلاتی به خود راه ندهد.
امروزه هم شاهد دست به دامان شدن مجاهدین به لابی های آمریکایی و اسرائیلی و عربی برای تشدید تحریم های بین المللی می باشیم و برای دستیافتن به این هدف از هیچ گونه جاسوسی و خبرچینی کوتاهی نمی کنند، آنان با ارتجاع عرب و امپریالیزم و صهیونیزم هم پیمان شده اند تا نگذارند ایران از نتایج گفتگو و مذاکرات هسته ای منتفع شود و در صورت امکان بازهم تحریم های ظالمانه باز گردند.