خیانت های رجوی در زندان و همکاری اش با ساواک آن قدر شور بوده و مشهود که بعد از چهار دهه ، سازمان هنوز نتوانسته مثل خیلی حقایق دیگر آن را بپوشاند و  دروغ های خودش را جایگزین کند. هر بار ترفندی به کار می برد و شاهدی می سازد تا شاید این خیانت ها کمی دراذهان کمرنگ شود.

این بار نمایش دیگری رو کرده اند و از آستین شواهد تازه آورده اند. در سایت های فرقه رجوی چند برگ دستنویس از یادداشت های پدر رجوی به نام حسین درج شده که این دست نوشته ها مربوط به محاکمه رجوی در سال 50 می باشد. در این دست نوشته ها بطور مشخص سعی شده چهره خیانت بار رجوی را سفید سازی کنند و اینکه وی در دادگاه حاضر بوده اعدام شود و یا در جای دیگری عنوان می دارد که به خاطر فرد دیگری حاضر شده، جرم داشتن سلاح را قبول کند.

چرا این دست نویس از پدر رجوی اکنون و بعد از پنجاه سال پیدا شده است ؟ چرا این مطالب درست در 30 دی انتشار یافته است؟

من نزدیک به دو دهه در مناسبات سازمان بودم. به جد می توانم بگویم میلیونها بار از مسئولین و خود رجوی شنیدم که وی در دادگاه کولاک کرده و در زندان سمبل شکنجه بوده و یا اینکه حنیف نژاد وی را به عنوان جانشینش مشخص کرده بود!
این دست نوشته ها چیز جدیدی نیست و ما سالیان نمونه آنها و حتی بیشتر از آن را شنیدیم که سمبل این سر هم بندی کردن زندان رجوی ، خود عباس داوری بود که هر سال به شکل های متفاوت از رجوی تعریف می کرد . البته وی در این مورد بسیار مفلوک و درمانده بود که تنها وظیفه اش تعریف کردن از رجوی در مقطع آزادی از زندان بود و کار دیگری نداشت.

در این میان چیزی در مورد خیانت رجوی و لو دادن محل مخفی حنیف نژاد حرفی به میان نمی آورند و یا اینکه در زندان حنیف نژاد حاضر نبود با رجوی ملاقاتی داشته باشد و یا حتی وقتی رجوی در زندان به عنوان فردی مسئول انتخاب نشد چگونه گریه و زاری می کرد .

در این دست نوشته ها سعی شده چهره رجوی را سفید سازی کنند و عنوان نمایند در زندان سمبل آزاد اندیشی زندانیان بوده است ولی در همان زندان هم وی با شکنجه گران به همراه گشت های ساواک برای شناسایی نفرات سازمان برده می شد.

رجوی وقتی از زندان آزاد شد تنها در ظاهر چهره انقلابی داشت که اگر این گونه نبود به انقلاب نوپای مردم ایران خیانت نمی کرد و با دشمن مردم ایران همکاری نمی کرد. حتی شاهد بودیم که در مقاطع مختلف وقتی شرایط در عراق خراب می شد وی فرار می کرد تا مبادا به او آسیب برسد. این در حالی است که در دست نوشته پدر رجوی عنوان می شود که او حاضر شده مسئولیت سلاح فرد دیگری را قبول کند تا وی اعدام نشود اگر این گونه بود چرا بعداٌ هیچ گونه فداکاری از او دیده نشد ؟

اگر وی انقلابی بود پس اکنون در آغوش غرب و اسرائیل غاصب و عربستان جنایتکار چکار می کند؟ او از همان ابتدا به خاطر فردیت خاصی که داشت همیشه سعی می کرد خودش را مطرح و قدرت در دست وی باشد و در مناسبات سازمان مشاهده کردیم که چگونه رجوی سعی می کرد نفرات بالای سازمان را یکی بعد از دیگری از دور خارج کند مانند موسی خیابانی و علی زرکش و ابوذر ورداسبی و ….

سند رو کردن از به اصطلاح مقاومت رجوی در دادگاه نمی تواند خیانتی که علیه مردم ایران و حتی علیه اعضای خود نموده را سفید سازی کرد. پرونده رجوی در مورد خیانت ، جنایت و وطن فروشی پر می باشد که این گونه سند سازی هم نمی تواند او را بی گناه جلوه دهد و شاهد هستیم که همسر سومش مریم قجر چگونه استراتژی خیانت را در سازمان به پیش می برد و برای این کار هیچ مرزی را باقی نگذاشته است .

سران فرقه رجوی بهتر است بدانند که این دست نوشته ها ساخته شده از تاریک خانه اوور و توسط مریم قجر است و با این حربه نمی تواند کسی را فریب دهد. چون حداقل اعضای جدا شده از مناسبات فرقه ای رجوی به خوبی به ماهیت وی اشراف دارند و گوششان از این گونه اراجیف پر است .

هادی شبانی
سازمان مجاهدین خلق ایران