به قرار اطلاع دکتر سید ابوالحسن بنی صدر اولین ریاست جمهوری اسلامی ایران در بیمارستانی در پاریس در سن 88 سالگی بعد از طی دوره طولانی بیماری درگذشت.

فرقه رجوی که برای مرگ هر سناتور آمریکایی فوراً پیام تسلیت صادر می کند حتی از انعکاس خبر این موضوع هم امتناع ورزید، گویی که هرگز چنین فردی وجود نداشته است. جا داشت که مسعود رجوی از مخفی گاه خود حداقل پیام تسلیتی برای فوت متحد و پدرزن سابقش می فرستاد.

واقعیت تاریخی اینست که مسعود رجوی توانست بنی صدر را که بالاترین حد اعتماد به وی شده بود – به طوری که تنها رئیس جمهوری اسلامی ایران بود که از جانب ولی فقیه به سمت فرماندهی کل قوا منصوب گردید – فریب دهد و او را با خود به پاریس ببرد و از نام او برای حفظ و ارتقای موقعیت بین المللی خودش استفاده کند.

بنی صدر و رجوی

بنی صدر از همان ابتدای تأسیس شورای ملی مقاومت و فرار به پاریس با سیاست های انحصارطلبانه مسعود رجوی مخالف بود و بارها موضوع کناره گیری از شورای ملی مقاومت را مطرح کرده بود. مسعود رجوی با فریب دختر کم سن و سال بنی صدر و ازدواج با وی تلاش کرد تا به شیوه دیگری او را همراه نگاه دارد.

گفته می شود که مسعود رجوی بارها گفته بود: “بعد از انقلاب، نفوذی های خود را به همه جا فرستادیم. هر جا توانستیم تأثیر گذاشتیم مانند دفتر رئیس جمهور بنی صدر، و هر کجا نتوانستیم تأثیر بگذاریم منفجر کردیم مانند دفتر حزب جمهوری اسلامی.”
سازمان مجاهدین خلق انواع ترفندها برای تشدید تضاد بین بنی صدر و شهید بهشتی را به کار برد. از جمله نشریه مجاهد تیتر زد: “جان رئیس جمهور بنی صدر در خطر است.” و طوری القا نمود که گویی جناح رقیب قصد کشتن او را دارد.

رجوی به شیوه تمامی رهبران فرقه ها به تدریج یک ترس کاذب و فوبیا در دل سوژه اش که بنی صدر باشد کاشت و سپس به بهانه حفظ امنیتش او را به پایگاه های خود برد و اختیار وی را به طور کامل به دست گرفت و بعد او را از کشور خارج کرد و نهایت سوءاستفاده را از نام و موقعیت وی به عمل آورد.

بنی صدر زمانی به خود آمد که دید دارند او را به گماشتگی دشمن متجاوز به میهن می برند که در اینجا دیگر راه خود را از مسعود رجوی و همکاری با متجاوزین به خاک وطن جدا کرد. جالب است که بلافاصله بعد از جدایی بنی صدر، مسعود رجوی هم دختر او را طلاق داد.

می گویند که در جلسه شورای ملی مقاومت، بنی صدر از رجوی پرسیده بود که: “گیرم با رفتن به عراق و همکاری با صدام حسین پیروز شدید و حاکمیت ایران را به دست گرفتید، جواب مردم را چه خواهید داد و این خیانت را چگونه توجیه خواهید کرد؟” در این رابطه مسعود رجوی پاسخ هیتلر را به او داده بود که: “هرگز کسی از پیروز سؤال نمی پرسد.” البته هیتلر در ادامه گفته بود: “کسی که شکست می خورد هم نمی ماند تا به سؤالات پاسخ بدهد.”

 

در خلال جدایی بنی صدر از شورای ملی مقاومت، مسعود رجوی با او به توافق رسیده بود که علیه یکدیگر حرفی به میان نیاورند. اما بنی صدر بعداً خود را ملزم به افشاگری علیه ماهیت سازمان مجاهدین خلق و رهبری آن دید و به این ترتیب تلویحاً اعلام داشت که رجوی او را فریب داده بوده است.

به جرأت می توان گفت که ابوالحسن بنی صدر عاقبتی به مراتب بهتر از مسعود رجوی داشت. باشد که عدم همراهی اش با فرقه رجوی در خیانت آشکار ملی و عدم همکاری اش با دشمن متجاوز به ملت ایران و گذشتن از دلارهای صدام و سعودی، سبب آمرزش روح او گردد.