سازمان مجاهدین خلق ایران  (خائنان پلید)

به گزارش روزنه رهایی به نقل از انجمن حقیقت، برنامه ای نه صرفا جهت پذیرش و جذب کمک مالی مخاطبان خیالی و ساختگی، بلکه یک کار روانی و استفاده از متد شناخته شده کنترل ذهنی با سمت و سوی اولا داخلی و درون گروهی است و دوما القاء آن به بیرون از فرقه. در حالی که مریم رجوی روزی نیست که همایش های رنگارنگ و یا سمینار و جلسه ای را با هزینه های هنگفت و قابل توجه و البته رشوه های کلان به سیاست مداران غربی و یا عربی بازنشسته نگذرانده باشد، این سوال پیش می آید که منابع این هزینه ها و ول خرجی ها چیست ؟! اگر سایر هزینه های شخص مریم رجوی و آماده کردن خودش را برای بزم های مختلف را کنار بگذاریم آن هم در وضعیتی که اسیر شدگان در شرایط نامعلوم بسر می برند، آیا این کار مالی ( گدایی در کوچه بازار اروپا به اسم کودکان یتیم و آواره ! ) یا همیاری تدارک دیده شده نمی تواند پوشش خوبی برای سرپوش گذاشتن بر حمایت های سرویس های مختلف باشد که زیر بغل رجوی را گرفته اند ؟!

ما اعضا که به خوبی از خرج ها و هزینه های فرقه در عراق مطلع بودیم و می دانستیم این کارها رقم قابل توجهی را طلب می کند، وقتی دچار تناقض می شدیم، مناسبات و مخصوصا مسعود رجوی و زنش پیش قدم می شدند و با مظلوم نمایی از خالی بودن صندوق مالی شکایت می کردند تا ذهن ما را از حمایت های صدام به خود منحرف و خودش را به خیالش مستقل نشان دهد. در یکی از نشست های رجوی او بیان می کرد که ما حتی پول آب و برق ! اشرف را خودمان پرداخت می کنیم . البته راست می گفت. او دینار و دلار را از استخبارات و اداره امنیت دریافت می کرد و برای رد گم کنی در بعضی ادارت مدنی عراق در دوران صدام بعضی از هزینه های مقرر را واریز می کرد. این شیادی رجوی بود و الان هم برنامه همیاری یک شوی فریبنده بیش نیست. روزی نیز مسعود رجوی در یکی دیگر از نشست ها می گفت، که کنگره آمریکا به اجداد مغلوب ما (سلطنت طلبان و…..) تخصیص اعتبار چند میلیونی می دهند ولی ما روی پای خودمان ایستاده و مستقل تر از هر کس دیگری هستیم چون ما باج به کسی نمی دهیم. اما این حرف رجوی فقط به درد خودش و در نهایت به درد ما اعضا می خورد که حرف های او را هر جوری که بخواهد باور کنیم .
از روزی که برنامه همیاری شروع شده است و تا روزی که من در تشکیلات فرقه بودم، به یاد دارم شورای رهبری زنانه هر قسمت کاری دیگر و به طور خاص کار های اجرایی را تعطیل و برنامه همیاری را ضبط و در فرصت مناسب پخش می کردند و همه تقریبا مجبور می شدند که به تماشای آن بنشینند. زن فرمانده قسمت با کمک چندین تن از به اصطلاح براداران مسئول که اکثرا شامل شکنجه گران حرفه ای مناسبات بودند، حضور و غیاب کرده و اگر کسی شرکت نکرده بود در اولین فرصت مورد بازخواست قرار می گرفت. یادم می آید زن فرمانده قسمت ما، فرح فیروزمند در گوشه سالن سر پا می ایستاد تا چک کند چه کسی در سالن نیست تا در نشست خودش آن را مورد پی گیری قرار دهد.
اجبار شرکت در برنامه این چنینی که مخاطبانش به ظاهر خارج از گروه و یا به عبارتی هواداران فرضی سازمان یا فرقه بودند، جهت کسب روحیه و بالا بردن ظرفیت تشکیلات برای انسجام مناسباتی به اجرا در می آمد. اگر صرفا آن را یک برنامه کمک مالی قلمداد کنیم و آن را از انگیزه دیگری جدا کنیم، بنابراین نتیجه می گیریم ، حضور اجباری برای تماشای آن مهندسی شده و یک کار روانی و کنترل ذهن بیش نبوده است. فرمانده ما برای شستشوی ذهن افراد تحت امرش در نشست های خود بارها به افراد به قول تشکیلات "حلقه ضیف" یا به عبارت درست تر افرادی که تناقض حضور در مناسبات را داشتند اما منفعل بودند، می گفت دیدید فلان نفر در برنامه چطور از ما حمایت و یا چطوری دفاع می کرد ؟!
اما ما به خوبی با ترفند های رجوی آشنا بودیم و می دانستیم که همه این تماس های مختلف در برنامه به اصطلاح همیاری، جز یک مشت وابستگان و اجیران سازمان و یا حتی از مسئولین و فرماندهان کنار دستی مان نیستند که برنامه را شلوغ و می خواستند فضای انفعال را در درون مناسبات برچینند ولی اهداف این برنامه همیشه شکست می خورد چرا که دیگر حنای آن در مناسبات رنگی نداشت و همه ما می دانستیم این سناریویی از پیش طراحی شده است.
رجوی که مستأصل از گرد آوری چند تن ایرانی برای شرکت در آکسیون ها یا متینگ های خودش است و برای نشان دادن ازدحام مجبور می شود از خارجیان کمک بگیرد و با مبالغی مختلف که هزینه می کند از جمله خرج هتل و مسافرت و یا پذیرایی و …. که حتی رپرتاژ صدای رادیو فردا اذعان به شگرد کودکانه مریم رجوی می کرد گواه و نشانه ای است که هیچ ایرانی با شرفی دست همکاری به آنها نمی دهد و جز انگشت شمارانی اجیر شده و مفلوک پیدا نمی شود که در این برنامه ها حضور داشته باشند. بعد از فضاحت های فرقه و رجوی، الان همان محدود هواداران هم از گرد رجوی پراکنده شده اند.