حرف دل من باز هم فغان از دوریست.دوری که دور ترشد.برادرانم را باز ربودند بی آنکه بعد از پانزده سال ببینمشان.پسر من روزهاست که روی تخت بیمارستان است.همان که به احمد رضا یا انوشیروان بسیار شبیه است.فامیل عزیزی دارم که تنهایم نمی گذارند اما جای خای برادرانم مانند دره ای عمیق جگر سوز است.در این روزهای سخت که شاهدرنج کشیدن پسرم هستم بعداز سلامت او برترین ومهمترین خواسته ام بودن برادرانم هست وبس. من وخانواده من به وجود برادرانم نیازمندتریم یا مجاهدین در راه خلق؟!
هما ایرانپور