سین سرنگونی سالهای سال است که پای ثابت سفره هفت سین یا هفتاد سین مجاهدین خلق شده است و در واقع سین اصلی سفره آنان می باشد. سینی که سالهای سال است وعده تحقق آنرا می دهند و در حسرت آن بسر می برند. مسعود رجوی از فردای بعد از انقلاب بدلیل توهم و کیش شخصیتی که داشت، خیلی زود بدنبال سهم خواهی افتاد و چون آن کرسی را که طلب داشت بدست نیاورد، گروه خود را وارد خشونت، ارهاب و تروریزم کرد و درست از همان روزهای ابتدا وعده سرنگونی را چاشنی اعمال خسونت بار خود نمود، او با این وعده سرنگونی خیالی حتی بنی صدر را که رئیس جمهور منتخب مردم بود، فریب داده و از بدنه انقلاب جدا نمود و بنای خشونت و برادرکشی را استوار کرد.

امروز و امسال دقیقاً 33 سال است که این شعار سرنگونی جزءِ لاینفک هفت سین آنان است که البته باید به هفت سین آنان، سنگ پای قزوین بدیل همین پرویی را اضافه کرد، اما اگر از سین های دیگر آنان یاد کنیم باید به موارد زیر اشاره کنیم:
1- سیم خاردار: آنان هرجا که بروند باید انبوهی سیم خاردار میان افراد خود و دنیای خارج ایجاد کنند از اشرف تا لیبرتی و...
2- سنگرهای بتونی: از خشم مردم عراق در امان نیستند و مجبورند با سنگرهای بتونی از خود محافظت کنند.
3- سرطان و مریضی: بدلیل کهولت سن اعضای قدیمی سازمان سونامی سرطان و مریضی های صعب العلاج دامنگیرشان شده و هر سال تعدادی از کادرهای فسیل شده آنان می میرند.
4- سرکه: آنان مانند سرکه های چند ساله ای که معمولاً مادربزرگ ها فناوری آن را می دانند مخفی شده اند تا بخیال خود سرکه آنان جا افتاده و عمل بیاید، سرکه ای 30 ساله و بیشتر که شاید تابحال گندیده باشد.
5- سیر: اعضای نگونبخت آنان مانند سیر و سرکه می جوشند که شاید خانواده های خود را ملاقات کنند، ولی سازمان به آنان اجازه نمی دهد.
6- سکه: کار آنان از سکه افتاده و در بن بست و انزوا آخرین مراحل حیات ایدئولوژیک و تشکیلاتی خود را سپری می کنند.
7- سماق: و نهایتاً سماق به داد آنان خواهد رسید، زیرا در این بیکاری و علافی و زمینگیر شدن ارتش آزادی، بهتر است آنان در مقرهای خود به مکیدن سماق مشغول باشند تا شاید در آینده بسیار دور، تعجیلی در فرج و ظهور رهبری آنان بشود.