بیچاره قلمزنان تاریخ نویس، چه زحمت ها کشیده و سختی ها چشیده اند تا از مسعود رجوی مهره ساواکی و پادوی آریا مهری، بتی بسازند و با دروغ و دغل بزک و آرایشش نمایند؛ تغییر خر مهره به لعل و مرواریدی بدل که ظاهراً اصل جلوه دهد و عوام را بفریبند...

گرداب و مرداب رجوی

چند تن از دانشجویان، مبارزان سلاح طلب، جداشدگانی که دنباله روی از نهضت آزادی برایشان سخت و ناگوار آمد، در شهریور سال 1344 سازمانی تأسیس کردند، مجاهدین نام و با خلق ساده لوح ایران، شاخه ای زیتون، کلاشینکف روسی مزینش کردند تا در آینده دمار از خلق و مردم، از قهرمان تا بدبخت و بیچاره های جهان درآورد. هر چند همه مجاهدان دستگیر و هدف ساواک آریا مهری قرار گرفتند، ولی نخاله ای از بین آنها، یار و همنشین و همکار مرغ های ماهیخوار گشت و با خیانت به رفقا و خنجر زدن به پشت ضعفا، نورچشم ارتشبد نصیری رئیس ساواک شد.

مسعود رجوی همان مجاهد فروش دهه پنجاه با تلاش و وساطت برادر بزرگترش کاظم که کارمند سازمان ساواک و سیا بود، از اعدام جان بدر برد و با لو دادن حنیف و دیگر شرکاءِ، اولین خشت خیانت را بر اریکه قدرت طلبی نهاد، تا اینکه توسط انقلابیون 57 از زندان خارج و روانه بازار خشونت و ترورشد.

در سایت رسمی وابسته به فرقه منفور رجوی، تیتری تحت عنوان «پنجاهمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران» آمده است که شرح و محتوای آن با تحریف و تغییرات چشمگیر، حذف پرونده سیاه رجوی و اضافه نمودن افتخارات کذایی و سراسر دروغ برای بزرگنمایی رهبری و انحراف اذهان عمومی قابل ملاحظه است.

بیچاره قلمزنان تاریخ نویس چه زحمت ها کشیده و سختی ها چشیده اند تا از مسعود رجوی مهره ساواکی و پادوی آریا مهری، بتی بسازند و با دروغ و دغل بزک و آرایشش نمایند؛ تغییر خر مهره به لعل و مرواریدی بدل که ظاهراً اصل جلوه دهد و عوام را بفریبند.

آیا در بین بردگان نگونبخت و اعضای پیر، کسی پیدا نمی شود تا فریاد زند، ایها الناس رجوی جز خیانت به سازمان و فروختن بنیانگذاران آن، ذره ای نور و روشنی در پرونده اش نداشته و ندارد، دروغ چرا، پرونده سازی چرا؟ جامه بزرگان پوشیدن چرا؟

نتیجه ی چند دهه دروغبافی همین است. رجوی رهبر و همه کاره سازمان، مریم قجر رئیس جمهور و خانم رئیس شورا، چند هزار انسان مظلوم و بدبخت در اسارت ذهنی و عینی خدای فرقه، کوهی از پرونده و کارنامه سیاه، خیانت و جنایت علیه مردم ایران، علیه منافع ملی میهنی، علیه نوع بشر، ایرانی، عراقی، سوری، یمنی و... مجاهدینی که همکار و همکاسه ی داعش شده اند، جاسوس و مزدور سرویس موساد گشته اند، کارمند کاخ سفید و کیسه کش شیوخ عربند، در نخجیرگاه ملک سلمان به شکار سوسمار مشغولند، به هر ننگ و ذلّتی دست زده اند تا شاید قدمی ننگین به جلو بردارند.

رجوی آنچنان گندی به ساختار سازمان مجاهدین سابق زده است که بوی تعفنش عالمگیر شده، امیدی به علاج و درمانش نیست. از سازمان مجاهدین، فرقه ای اروپایی- آمریکایی ساخته و آن را به آلت و ابزار دست بیگانگان و اهرم فشار دشمنان علیه مردم ایران تبدیل کرده است.

ای کاش این جرثومه فساد، تباهی و انحراف را نیز چند بار اعدام می کردند تا به معضلی برای نوع بشر، ازعرب تا عجم تبدیل نشود.

اکنون مجاهدین با تغییر 180 درجه ای درست عکس و مخالف اصول و اهداف اولیه سازمان مجاهدین گام بر می دارند. علیه مردم، حامی دشمنان، عامل خیانت، علیه منافع ملی میهنی فعالیت می کنند. اندر وخامت اوضاع و احوال رجوی همین بس که ایران ستیزی اش به مردم گریزی رسیده و جرأت خروج از مخفیگاه و آفتابی شدن در ملأ عام را ندارد. هزاران نفر را در دام خود گرفتار کرده، حوز برده داری او از عراق تا شام، از شرق تا غرب عالم است. جدیداً برای احداث زندان، قلعه، برج و باروی فرقه ای، زمین شوره زاری در آلبانی خریداری کرده تا المثنی اشرف و گورستانی مسکونی در آن بنا کند.
پنجاهمین سالگرد تاسیس سازمان بد فرجام مجاهدین خلق را تسلیت می گوییم.