سوءِ استفاده فرقه رجوی (منافقین) از جایگاه آیت ا... طالقانی

   با پیروزی انقلاب اسلامی، مسعود رجوی مدیریت سازمان، تحریف و تفسیر ماهیت ایدئولوژیک مجاهدین را در انحصار خود درآورد. با تسلط و نفوذ در بین اطرافیان آیت الله طالقانی به گونه ای تبلیغ می کردند که گویی آیت الله طالقانی عضو و حامی درجه یک مجاهدین خلق است. پدر، پدر گفتن آنها هنوز فراموش نشده است، ولی سوژه روحانی و پدر فرضی مجاهدین آسمانی شد؛ فرزندان ناخلف سیر انحراف و خیانت در پیش گرفتند، از طالقانی به صدام و بوش تا اوباما و نتانیاهو رسیدند، عاقبت نظافت چی کاخ سفید و مزدور سازمان سیا و پادوی موساد شدند.

  آیت الله طالقانی از سال 55 نگران ارتباط سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با سازمان سیاه بود. عجب دلهره ای و آینده نگری درستی! با شناختی که از رجوی داشته، حدس می زده که روزی به دام آمریکا و سازمان سیا افتد! از نظر مسعود رجوی، هدف وسیله را توجیه می کند، روزی خط فریب روحانیون مبارز و امروز خط جاسوسی، خوشخدمتی و مزدوری برای هر سرویس اطلاعاتی امنیتی بیگانه، از عربی تا اروپایی و آمریکا، مخصوصاً اسرائیل؛ البته هیچگاه به انحراف و خیانت خود اعتراف نمی کنند.

مجاهدین، اسلامشان انقلابی، همان اسلام آمریکایی پسند، گفتارشان اسرائیلی از نوع صهیونیستی و رفتارشان عوامفریبانه، ضد مردمی و دشمن پسند است.

آن همه شیون و زاری مجاهدین به سر و صورت خود زدن در روز رحلت آیت الله طالقانی، ریاکاری انقلابی رجوی و رفقا چه بود و کجا رفتند؟ فرزندان ناخلف همین ها هستند.

رجوی اسلام التقاطی، آمیخته ای از تراوشات ذهنی مارکس و انگلس و مائو با کمی اسلام تحریف شده توسط خودش را اسلام انقلابی نامید. سوءِ استفاده از جایگاه آیت الله طالقانی نیز مکمل ایدئولوژیک التقاطی اوست. مجاهدین اگر آیت الله طالقانی را می خواستند با نگاه ابزاری بود، آنها چون اسلام را نفهمیدند به مارکسیسم گرایش پیدا کردند.

از حیث اصول مذهبی عناصر اولیه سازمان مانند حنیف نژاد و ناصر صادق روزه های مستحبی اشان ترک نمی شد و بیشتر حقوقشان را به فقرا دادند، آیت الله طالقانی این مسئله را تأکید می کرد و از پشت ماجرا خبر نداشت که آنها یک تشکیلات زیرزمینی دارند.
بنیانگذاران هسته اولیه سازمان مجاهدین خلق را با افرادی مذهبی از خانواده های مذهبی و مسجدی پی ریزی می کنند.

در هسته ی اولیه اعتقاد و ایمان به دین بود اما تفکر و اندیشه دینی شان ناچیز بود و آن مقداری را که داشتند یا از نهضت آزادی گرفته بودند و یا از خانواده بصورت سنتی به آنها رسیده بود که دارای یک تفکر صحیح و قوی مذهبی نبودند و شناخت عمیق و جامع از دین نداشتند.

خطای دیگر آنها این بود که با شخصیت های مذهبی آن موقع مواضعشان را مطرح نمی کردند و کار مخفی می کردند، بدون تردید اگر مسائل را بصورت کامل برای افرادی همچون شهید آیت الله مطهری مطرح می کردند به انحراف نمی رفتند.

با آزادی نیروهای انقلابی که درون زندان بودند، عنوان شد که اگر شاه هم کنار برود خطر مجاهدین خلق بیشتر از شاه خواهد بود و مسئله نفاق سازمان را با یقین مطرح می کردند.

در اسناد لانه جاسوسی نشان می دهد که سازمان سیا حتی در جلسات حزب خلق مسلمان شرکت می کرد و از برنامه های سازمان اطلاع داشت.