از کرونا وآمریکا مایوس شده دوباره به کارهای گذشته روی آورده اند

مدتی بود که باند رجوی روی کرونا و دیوانه بازی های ترامپ که این دو ویروس، الحق هم ملت ایران را مستاصل کردند ، حساب تمام عیاری باز کرده بود و چندان توجهی به منتقدین خود و نامه های پرسوز وگداز اعضای خانواده ها نمیکرد وبقول پیرمردترین شان رحمان کریمی ، موضعی علیه این مسائل نمیگرفت.
زمانی که با تاسف زیاد ، موضوع کرونا  جهانی تر شد و ارباب بزرگتر خیلی ضعیف تر از ایران دربرابر آن عمل کرد و شعارهای ترامپ و اقدامات بین المللی اش درجهت انزوای ایران، بیش از هر کس دیگر دامنگیر خودش شد ، مجاهدین خلق را به ترس و لرز و جفتک پرانی های به سیاق های گذشته مجبور کرد.
آنها ابتدا ایرج مصداقی را که جدا شده ای نسبتا مهم ازخودشان بود ودر کنارطرح انتقادها از جمهوری اسلامی ایران، دست به افشاگری های وسیع علیه سازمان سابق خودش زد را به باد اتهام گرفته وده ها مقاله علیه وی نوشتند و اتفاقا آقای رحمان کریمی نوشت که برخلاف سیاست چندین ماهه ی سازمان که کاری با نوشته های دیگران نداشت، نوشته های ایرج مصداقی طوری است که نمیتوان درموردش حرفی نزد.
من با برخورد سازمان با ایرج مصداقی که بدرستی نمیشناسمش ، کاری نداشته وندارم.

اما مسئله با حملات به ایرج مصداقی پایان نیافت وبدنبال تهیه ی طومار 11هزار نفری خانواده ها ، آقای ابراهیم خدابنده هم بشدت مورد حملات ولعن ونفرین قرار گرفت ازاین بابت که به وظیفه ی انسانی وقانونی خود عمل کرده وبنام مدیرعامل انجمن نجات که این تشکل مردم نهاد تنها حامی خانواده ها ومتشکل ازخود آنهاست ، درتشریح مشکلات خانواده ها واسرای رجوی کوشا بود.

مجاهدین بعد از مایوس شدن ازاینکه کرونا وامریکا قادر به قدرت رسیدن آنها نیست، مقالات متعددی در حمله به خانواده ها و برخی رها شدگان فعال منتشر کردند و علاوه براین به تعریف وتمجید از خود که کار دائمی شان هست، التفات بیشتری نشان میدهند که ذیلا نمونه ای ازآنرا ویادداشت کوتاه ضمیمه اش را مشاهده میفرمایید:
در یکسو مقاومتی سرفراز و تسلیم ناپذیر است که چهل سال بی وقفه و البته با پرداخت بهایی سنگین از خون و رنج بهترین فرزندان این میهن پرچم مقاومت و تسلیم ناپذیری را در مقابل سفاک ترین دیکتاتوری تاریخ این میهن برافراشته است “.

بازهم:
” رژیم پابه گور آخوندی یک مشکل بیشتر ندارد و آن هم مجاهدین و مقاومت ایران است که به ناچار سرهر بزنگاهی آدرس و نشانی او را می‌دهد”.
بیخودی خود را آنگونه که نیستید مطرح نکنید وفکر نکنید که درمیان هزاران سخن که مسئولین میگویند ، یکی دوتا هم مربوط بشما باشد واین امر طبیعی است وفقط شما سوء استفاده ی غیر طبیعی از آن میبرید. واقعیت این است که شما نه از نظر بعد مکانی و نه از نظر نیروهای بازنشسته و فرسوده تان تهدیدی برای حکومت ایران محسوب نمی شوید و اگر به ندرت اسمی از شما به میان می آید به نظر می رسد بیشتر منفعتی در بیان باشد تا ترس از فرقه ی ورشکسته تان .
شبیه خوشحالی زیادی وبیقواره واحمقانه ی رعیتی که بخاطر آنکه ارباب اورا درازگوش خوانده بود و تفسیر رعیت این بوده که التفاتی به او شده است.
بنظر من خوشحالی شما از مطرح شدن هر ازچند گاهی نامتان ، درحد خوشحالی آن رعیت مفلوک است!

نوید

۱۴ تیر ۹۹ ، ۱۷:۴۹ ۰ نظر
صبور

فرقه ای که با نام خدا و خلق ، خلق خدا را ترور میکردند

فرقه تروریستی رجوی که در ابتدا با رهبری محمد حنیف نژاد و سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان شکل گرفت با همین طرز اندیشه کتاب سازمان خود را تدوین نمودند ، یعنی که رسیدن به هدف باید توام با خشونت باشد وگرنه امکان دسترسی به هدف یا اهداف وجود نخواهد داشت . این عملکرد بر پایه این اندیشه می باشد که شرایط سیاسی زمانه این امکان و اجازه را نمیدهد که راه حل مسالمت آمیز پیش برود یعنی حکومت انعطاف پذیر نیست و شرایط را روزانه سخت تر میکند و راه های گفتگو را می بندد ، از طرفی گروه یا جریان مورد نظر که اکنون ما فرقه رجوی را مد نظر داریم مثل تمام گروه ها و جریانات موجود ظاهرا مدعی زشت و ناپسند بودن تروریسم بودند و همچنان چنین وانمود میکنند که ترور و تروریسم اصلا کار درستی در جامعه نبوده و نیست ، اما ، راه دیگری وجود ندارد !
نگاه کنید که چگونه این مدل طرز تفکر برای رسیدن به هدف خود در حال تئوریزه کردن است تا در فرصت مناسب کار خود را پیش ببرد . ابزارهای لازم عبارتند از مردم همیشه در صحنه ( منظور برخی ساده لوحانی که با شعارهای رمانتیک گول میخورند و آماده می شوند تا تبدیل به ابزار در دست تروریست ها بشوند ) ، در قدم بعد سلاح ! بله سلاح ، زیرا همچنانکه قبلا اشاره شد منطق تروریست ها در ظاهر محکوم کردن تروریسم و ترور است ولی خودشان دست به اسلحه یا هر وسیله ای که نابود میکند می برند و میگویند راه دیگری نمانده بود !
تاریخچه فرقه رجوی مملو از ترورها و خشونت هایی است که زبان زد همگان می باشد ، در واقع فلسفه این فرقه بر مبنای ترور و خشونت پایه ریزی شده است . حتی در تاریخچه این فرقه وقتی نگاه میکنیم بنیان گذار اصلی فرقه یعنی محمد حنیف نژاد قبل از تاسیس سازمان در نهضت آزادی به رهبری مهندس مهدی بازرگان عضو بود ولی در روند تحولات ، حنیف نژاد به این باور میرسد که نهضت آزادی با این چارچوب و اسکلت بندی سیاسی امکان پیروزی بر شاه را ندارد لذا حنیف نژاد از نهضت آزادی جدا شده و در مسیر ترور قرار میگیرد ، مسیری که مهندس مهدی بازرگان آنرا تلاش میکرد به شکل مسالمت آمیز به پیش ببرد ولی افرادی همچون حنیف نژاد بشدت مخالف این شکل از مبارزه بودند . آنان میگفتند مبارزه با شاه و حکومت استبدادی آن بدون استفاده از اسلحه امکان ندارد که تصحیح شده و رفورم های اجتماعی را ایجاد نماید پس باید جریانی را به راه انداخت که منطق حاکم بر آن سلاح و زبان زور باشد . دقیقا همین کار را هم کردند و ادامه دادند .
در انقلاب ضد سلطنتی ، شاهد بودیم که فرقه رجوی که تحت همان عنوان سازمان مجاهدین خلق ایران فعالیت میکرد بسرعت به همان مسیر تدوین شده حنیف نژاد بازگشت و کار خود را با خشونت و ترور آغاز نمود زیرا امکان داشتن منطق دیگری به جز ترور را در مغزهای خود نداشتند . بر همان اساسی که آموزش دیده بودند به صحنه وارد شدند . در آموزش های فرقه تروریستی رجوی که حنیف نژاد آنرا بنیان نهاد افکار مارکسیستی که معتقد است باید قدم به قدم گام به جلو نهاد ، سریع به مرحله عمل ترور میرسد ! البته در ظاهر چنین وانمود می کنند که اصلا از ترور و خشونت استقبال نمیکنند ولی در اصل با این مدل موضع گیری قصد دارند فرار به جلو کرده و عمل تروریستی انجام بدهند تا اگر در جامعه تحت قضاوت اجتماعی قرار گرفتند بگویند که ما مراحل را رفتیم و به جایی نرسیدیم ، بگویند که شروع کننده ما نبودیم ، بگویند که راهی به جز دست به اسلحه بردن نمانده بود و از این قبیل حرفها و تئوری های خود ساخته که محکوم واقع نشوند زیرا اگر محکوم واقع شوند آن ابزارهایی که صحبتش را کرده بودیم را از دست میدادند بویژه خلق همیشه در صحنه را .
و این داستان بی پایان فرقه رجوی هر چند به سر انجام نهایی نرسیده است ولی چون دیگر از جایگاهی در میان توده مردمی برخوردار نیستند باید تمام شده تلقی شوند.

۱۴ تیر ۹۹ ، ۰۷:۵۸ ۰ نظر
صبور

ولخرجی چند صد هزار دلاری مریم رجوی برای خروج از زیر فشار خواسته به حق خانواده های اسیران

در آخرین روز خرداد ماه ۹۹، مریم رجوی یک همایش برگزار کرد تا مقداری از فشارهای مگاتنی که در این اواخر به او وارد می شود را تخلیه نموده و نفسی تازه نماید.
وی با این تجمع مسخره ای که داشت به جهانیان ثابت نمود که زیر ضرب خانواده ها و خواسته های برحق آنان تاب تحمل را ندارد وگرنه چه نیازی داشت که به جای حل یک تضاد ساده و بنیادین دست به یک ولخرجی چند صد هزار دلاری بزند و با نشان دادن پوشک پوشان همیشه در صحنه دست به یک فقره قدرت نمایی کاذب بزند؟
رجوی در این تجمع متهوع، آسمان و ریسمان را به هم بافت و صحنه سازی کرد تا بلکه به یک تعادل قوای نسبتا قابل قبولی دست پیدا کند. البته تجمع فرقه دردی از دردهای بی درمان این فرقه تبهکار را حل نمی کرد. وی بسیار خوب و روشن می داند که اتفاقا راه حل های ساده ای وجود داشت تا جلوی این مخارج چند صد هزار دلاری و بعضا چند میلیون دلاری را بگیرد، آن هم در زمانی که یکی از مسائل روزشان در نشست های روزانه و هفتگی و دوره ای کم خرج کردن است. رجوی در توجیهات خفه کننده رو به اعضای در بندش می گوید: خرج و مخارج را هر چه می توانید کمتر بکنید به همین خاطر افراد مریض را به دکتر نمی برند، بیماران کرونایی را مداوا نمی کنند، چرا؟ چون که مخارج بالا است و مردن افراد بهتر از مخارج هنگفت است، کسی که می میرد اسم شهید و مجاهد صدیق را یدک خواهد کشید ولی باید مریم رجوی مخارج لباس های گران قیمت و پذیرایی های هنگفت را داشته باشد.

(جامعه بی طبقه توحیدی)!

مگر این خواسته حق نیست؟ چرا به جای این همه فرافکنی باید اجازه دیدار اعضای در بند و حصار را با خانواده هایشان نداد؟ از چه می ترسید؟ مگر مدعی نیستید که افراد به رجوی و دین و مرام او معتقد و وفادار هستند؟ پس بسم الله، درها را باز کنید تا وفاداری افراد به شما و دین و آئین تان برای جهانیان رو شود. برای همیشه به جهانیان ثابت نمائید که افرادِ در حصار شما خواهان شما هستند و نمی خواهند با خانواده های خود دیدار نمایند.
اما دوستان، این مسیر قبلا توسط سران فرقه چک شده است و آزموده را آزمودن خطاست . در سال ۱۳۸۲ که تعداد قابل توجهی از خانواده ها به اشرف آمدند و با فرزندانشان دیدار کردند، عناصر و سران فرقه به ویژه مسعود رجوی و مریم رجوی برایشان ثابت شد که بند را شل کنند همه چیز را بر فنا داده اند، لذا نباید دیگر دربی را باز کرد و از خانواده ای استقبال نمود و گرنه دودمان فرقه بر باد فنا خواهد رفت. در آن دیدارها تعداد خیلی زیادی که آمارش را رجوی هرگز نگفت از فرقه خارج شده و به دنبال زندگی مطلوب خود رفتند.
این همه شارلاتان بازی چرا؟ این همه داد و بیداد ندارد و نیاز به این همه بافتن آسمان و ریسمان نیست. واقعیت این است که هم ما می دانیم و هم مریم رجوی و تمام سران باند تبهکار رجوی که اگر بند را شل کنند دیگر نمی توانند جلوی سیل خروشان فرارها و خروج ها واستعفاء ها را گرفت.
شاید برای من وشما اینگونه تصور شود که واقعا چرا اینها لقمه را اینگونه به دهانشان می گذارند؟ راه های ساده تری هم وجود دارد اما دوستان حتما که شما هم بعد این همه مطالب و مقاله ها و مصاحبه ها و اقداماتی که تا کنون توسط انجمن های نجات در سرتاسر کشور انجام گرفته است به ویژه مطالب بسیار آگاهی بخش و روشنگری های لازم که توسط جدا شدگان و رهایافتگان از مخمصه رجوی بیان شده است و در حدی مطرح شده است که همگان به صورت نسبی به این معرفت و شناخت رسیده اند که کارکرد فرقه رجوی چگونه است. مثلا همین تجمع اخیر را نگاه کنید در حالی که هنوز مرکب حرف های این فرقه در خصوص ویروس کرونا خشک نشده است و هم اکنون نیز در سایت های مستهجن آنها باقی و وجود دارد.
آنها تلاش می کنند که خودشان را دایه مهربان تر از مادر برای ایران نشان بدهند، ناگهان همه آن حرف های خود را نادیده گرفته و با به صحنه آوردن لشکر پوشک پوشان قهرمان تلاش می کنند که بگویند که ما هنوز هستیم و تمام نشده ایم. هنوز هم با به صحنه آوردن زن های نگون بخت تلاش می کنند که سوءاستفاده از زنان را مثل سابق حفظ کرده و خود را مدره جا بزنند.
استفاده های ابزاری از زنان یکی از شیوه های لو رفته این فرقه نابکار است که اوج استثمار انسان از انسان را به نمایش می گذارد. قبلا هم تعدادی از زنان قهرمانی که از این فرقه بزهکار جدا شده و فرار کرده بودند با جزئیات بیشتری به این موارد اشاره نموده بودند که دیگر من به آن نمی پردازم. پیشتر خواستم که یک هشداری بدهم تا مراقب باشید که در فضای دود و دم فرقه فرو نروید.

یادداشت از: سعید محمدپور

۰۷ تیر ۹۹ ، ۱۳:۰۲ ۰ نظر
صبور

سهم رجوی از پرداخت فدا و صداقت در سر فصل 30 خرداد سال 60 – قسمت پایانی

روز 28 خرداد هواداران و سمپات های گلچین شده با اتوبوس از شهرهای مختلف خوزستان عازم تهران شدند. تمامی هزینه های سفر به حساب شخصی آنها بود. شور وشوق عجیبی هنگام رفتن داشتند! گویی می رفتند که سرنوشت وچشم انداز جدیدی که خوشبختی و رفاه و بهروزی خلق شان را به ارمغان داشت رقم بزنند. اشک های شوق بهمراه چهره های مصمم و سرشار از یقین به پیروزی درنگاهشان موج میزد.
بچه هایی که امکان سفر به تهران و شرکت در تظاهرات به اصطلاح سرنگونی را پیدا نکرده بودند، به حال مسافران حسرت و درخلوت خودشان اشک می ریختند. آنها نمی دانستند که دوستانشان به یک سفر بی بازگشت می روند! تمامی خاطرات مشترک را درذهنشان مرور می کردند. چه روزهایی که درگرما و سرمای خوزستان نشریه مجاهد دردست درسرکوچه ها ویا درکنار دبیرستان اهداف سازمان را تبلیغ نمی کردند. هیچ یک از آنها باورشان نمیشد که مسعود در تحلیل شرایط اشتباه کرده باشد! چرا که انها از اعماق قلب های پاک واعتماد مطلق شان به او و زلالی اعتقادتشان به این سازمان پیوسته بودند.

روز 30خرداد فرا رسید. جمعیت های پراکنده درمیدان انقلاب، فردوسی، طالقانی به یکدیگر پیوستند. تصور اعضای شرکت کننده این بود که براساس تحلیل سازمان می بایست جمعیتی خیلی بیش تر از این می آمد. شعارها هرلحظه تندتر و لحن توهین به مسئولین نظام بخود می گرفت. در ابتدای شروع تظاهرات تیم های اسکورت با بازوبند نسبت به دیگران متمایز بودند. تظاهرکنندگان را همراهی می کردند . دراعتراض به شعارهای تند و توهین آمیز به رهبران انقلاب بخش زیادی از مردم در مقابل تظاهر کنندگان قرار گرفتند و شعار “مرگ بر منافق” سر دادند.

تظاهرات به خشونت کشیده شد از فرمانده صحنه که بعد مشخص شد محمد ضابطی از مسئولین بخش اجتماعی است دستور حمله به تجمع اعتراض کننده که از مسئولین حکومت حمایت می کردند داده شد. لحظاتی بعد زدوخوردهای خونین درگرفت وستون هایی از آتش از محل زباله ها واتوبوس های واحد که توسط هواداران سازمان به آتش کشیده شده بود منطقه را فراگرفت. درگیری ها هرلحظه شدیدتر شد. صدای شلیک گلولها از هر دو طرف قطع نمیشد. ساعاتی بعد و در حالیکه سیاهی شب بهمراه آتش و دود همه جا را فرا گرفته بود تظاهر کنندگان پراکنده شده بودند. دهها کشته ومجروح باشلیک گلوله وضربات چاقو وتیغ موکت بری حاصل این ماجراجویی رجوی بود!

از فردای 30 خرداد موج ترورهای کور و جوخه های اعدام و انفجارات مهیب فضای جامعه را فرا گرفت و به فعالیت مسالمت آمیز سیاسی پایان داد! جالب آنجا بود که فرماندهان سازمان که مسئولیت حفاظت تظاهرکنندگان و رهبری آنها را برعهده داشتند از همان ساعات اولیه درگیری ها گریخته وبه خانه های امن تیمی پناه بردند تا اخبار درگیری ها را از گیرندهان صامت گوش کنند. صدها جوان پرشور و ساده لوح را درصحنه تنها گذاشتند.

روز 5 مهر60 یکبار دیگر تراژدی به مسلخ کشاندن جوانان پرشور ولی عاری از منطق و شعور را رجوی بصورت مسلح به صحنه آورد تا بقول خودش یکبار دیگر سناریو به صحنه آوردن مردم را تست کند که این بار بهای سنگین تری از طرف همان نسل پرشور و ساده دل که هنوز امید به معجزه رجوی داشتند پرداخت شد. این تجربه تلخ وپرداخت سنگین ترین بها درسرفصل های دیگر و بخصوص درعملیات موسوم به فروغ هم بگونه ای دیگر پرداخت شد! تا این کاروان بی مقصد و راه گم کرده به آلبانی رسید.

رجوی درحالیکه تظاهراتش کاملا سرکوب و امیدهایش برای به صحنه کشاندن مردم به یاس تبدیل شده بود دریک فرافکنی مزورانه اعلام کرد که 6ماه دیگر جمهوری اسلامی سرنگون میشود و باز تلاش نمود نسل جوان و پرشور و صادق هوادار سازمان را تحریک به ادامه درگیری نماید. ولی خودش بهمراه بنی صدر این 6ماه را طاقت نیاورد ودر 7 مرداد سال 60 به فرانسه گریخت.

براستی نقش رجوی که مریم او را آموزگار فدا می داند کجاست؟ مسئول این خون هایی که صرفا بدلیل عطش قدرت طلبی رجوی ریخته شد کیست؟ رجوی درمنتهای سنگدلی باعبور از خون اعضای صادق و متاسفانه خوش باور به محل امن و امان اوور فرانسه و کناررودخانه سن گریخت تا لابد استراتژی سرنگونی را ادامه دهد. وی درادامه پروسه دگردیسی نکبت بارش به عراق و زیر پر و بال صدام این دشمن متجاوز به خاک ومیهن پناه گرفت و بعد از سرنگونی این دیکتاتور خون آشام سلاح به امپریالیزم تحویل و لباس سرسپردگی وبی شرفی درمقابل امپریالیزم سابق به تن کرد و هم اکنون نیز در آلبانی با دینارهای کثیف شیوخ جنایتکار سعودی و زیر چتر حمایتی خون آشام ترین محافل آمریکایی به زندگی کثیف خائنانه خود ادامه میدهد. نسلی که در30 خرداد سال 60 بدست رجوی بخون نشست و تمامی امید و آرزوهایشان بر باد رفت هم اینک در کهنسالی با باختن تمامی آرزوهای سالیان و گذر عمر وجوانی دراسارتگاه اشرف درحسرت یک زندگی توام با ارامش است. آنها در باورهایشان دیگر هیچ اعتقادی به رجوی ندارند اگرچه کماکان دربند حصارهای ذهنی وعینی وی اسیرند و از جانب خانوادها ودوستان ازاد شده منتظر یک تلنگرند تا کابوس سالیان را پشت سربگذارند و سروجان از نکبت رجوی بشویند.
اکرامی

 

۰۵ تیر ۹۹ ، ۱۲:۳۶ ۰ نظر
صبور

درود به تمام کسانی که در مقابل ننگ سازشکاری با خائن بزرگ،مردانه ایستادند

امضاء سازی و جعل و تحریف و دروغ و بیانیه سازی از ترفند های قدیمی سازمان مجاهدین در مواجهه با منتقدان می باشد.
سازمانی که در بیس ها و پایه ها مشکل دارد و با بحران موجودیت و هویت مواجه است ، چگونه می تواند ادعای ارزش ها و اعتراض به توهین به رهبری اش رامطرح کند؟
ذکر دو نکته ضروری است :
اول اینکه، در این فرقه رهبری وجود ندارد که توهین به آن مطرح باشد ! اساسا سازمان مجاهدین با یک رهبر غائب و مجازی نمی تواند مدعی توهین به آن باشد، سازمان مجاهدین با بحران و فقدان رهبری درگیر است و موضوع توهین به رهبری صدق پیدا نمی کند.

دوم اینکه ، از بعد از فاز سیاسی بطورخاص، کدام ارزش در سازمان باقی مانده است که اکنون توهین به آن ارزشها مطرح باشد! مسعود رجوی بی محابا، همه ی ارزشهای سازمانی بنیانگذاران را لگد مال کرده است .
پس می توان همین ابتدا نتیجه گرفت که امثال بیانیه ها به نام زندانیان سیاسی و در بند و از بند رسته و … یاوه گوئی هایی بیش نیست و مثل شورای کذائی رجوی است که برای خزعبلات خود از حاضرین تائیدیه می گرفت و این در صورتی بود که همه ی حاضرین ، اعضای گرفتار و دربند رجوی بودند که برای گرفتن ژست بیرونی از اسارتگاه رجوی به این جلسات آورده می شدند!
واقعیت این است که مسعود رجوی آنزمانی که زنده بود و حی و حاضر در اشرف و باقر زاده ، به یمن نیروهای عراقی و تبر و قمه و اسلحه ، بر همه ی اسراء سیطره و تسلط داشت ، حرفش خریدار واقعی نداشت ، چه برسد به امروز که در قبر است و هر از چند گاهی پیام هائی کذائی از زبان او می دهند و غائب است!
مسعود رجوی بجز چند اسیر در بند که بالاجبار – برای مجوز گرفتن جهت اقامت اجباری در سرای سالمندان اشرف 3- برایش سوت و کف می زنند، یک حامی بیرونی و آزاد ندارد، پس سران فرقه ی رجوی هم باید بدانند که با این ترفند های تکراری و قدیمی ، نمی توانند دهان منتقدان را ببندند که هیچ ، بلکه با اثبات پوچی دستشان ، منتقدان را در افشای جنایات رهبران مستبد این فرقه ترغیب و تشویق می کنند!
سازمان مجاهدین و سران سرکوبگر آن ، یک راه بیشتر برای پیمایش مسیر و آینده تاریک خود ندارند، باید مسیر ملاقات خانواده ها را هموار کنند و موانع را بردارند، تا از برچسب اقامت اجباری اسراء در اشرف 3 ، کمی فارغ شوند، دوم اینکه اگر جواب منطقی برای صحبت های مستدل منتقدانی چون آقای ایرج مصداقی دارند ، میز گردهائی ترتیب داده و در حضور خبرنگاران و در یک محیط مستقل، از مواضع خود – اگر برحق است – دفاع کنند!

۰۴ تیر ۹۹ ، ۲۳:۴۱ ۰ نظر
صبور

رجوی می داند اگر اجازه ملاقات بدهد از تشکیلات بی بنیادش چیزی باقی نمی ماند

شرایط حاضر را بنگرید  و ببینید که رجوی در برابر خانواده ها به چه روزی افتاده است که می گوید خانواده خطرش از موشک کروز هم برای سازمان بیشتر است!

به همین دلیل فحش و فضاحت ها را نصیب خانواده کرده است. من قصد ندارم آنها را به زبان بیاورم ، اما واقعا  چرا رجوی اینقدر از خانواده می ترسد؟

همه دنیا دارند می بینند  که چگونه رجوی حتی از اسم خانواده هم وحشت دارد.

خانواده در تزلزل بنیاد فرقه ی بی بنیاد دست ساز رجوی چقدر مهم است که رجوی ملاقات با خانواده را ممنوع کرد و در داخل تشکیلات آن را مرز سرخ اعلام نمود.

وی یکبار ملاقات با خانواده را تست کرد و متوجه شد که تماماً به ضررش می باشد زیرا مهمل بافی ها و مغزشویی هایی فرقه ای چند دهه ی آنها بر روی اعضا به یکباره و با ملاقاتی کوتاه آنچنان رنگ باخت که آثارش بعد از سالها همچنان ادامه دارد.   هر چه رجوی در طی سالیان یک سویه روی مغز اعضایش کار کرده بود ، بعد از ورود خانواده ها همه آنها از بین رفت و برای همه مشخص شد که رجوی طی سالیان گذشته دروغ تحویل شان می داده است. در این جا باید متذکر شد که ملاقات اعضا با خانواده های خود فقط چند ساعت بیشتر نبود و همین مدت کوتاه کارکرد خود را داشت و آنجا بود که رجوی دریافت خانواده دشمن اصلی وی می باشد و اگر دوباره اجازه ملاقات بدهد دیگر از تشکیلات بی بنیادش  چیزی باقی نمی ماند .

اکنون بعد از تجربه اشرف در عراق به شیوه ای قصد دارد با همکاری دولت آلبانی اجازه ملاقات به خانواده ها را ندهد . بعد از طومار یازده هزار امضاء از سوی خانواده ها به نخست وزیر آلبانی ، برای رجوی ها مثل این است که انگار آب توی لانه مورچه ریخته باشند. خودش را به در و دیوار می کوبد تا جلوی این امر را بگیرد البته وقتی توی عراق بودند بهانه تراشی می کردند بحث امنیتی را به میان می آوردند اما در آلبانی با چند هزار کیلومتر بحث امنیتی موضوعیت ندارد. همه می دانند و متوجه هستند این حرفها بهانه گیری بود. واقعیت خود خانواده ها هستند رجوی ها از حرکات و فعالیت های خانواده ترس دارد و اکنون با هر بهانه ای و آوردن مسئولین خود به تلویزیون می خواهند ملاقات خانواده ها را کم اهمیت جلوه داده . استفاده از کلمات زشت برای خانواده روشن کرد که چقدر از حضور آنان ترس دارند و همه خانواده ها را با القابی مانند مهره اطلاعاتی مورد توهین قرار می دهند پس اگر همه خانواده ها اطلاعاتی هستند می توان گفت که شما ول معطلید کار شما عین آب توی هاونگ کوبیدن است زیرا این واکنش نشان می دهد حکومت ایران در بین مردم مشروعیت دارد.
حداقل با خودتان صادق باشید با نیروهایتان به کنار ، که از روز اول بذر ناصداقتی را کاشته اید بر عکس شعر و شعارهایتان! باید اشاره کنم هرگز از سوی رجوی صداقتی وجود نداشته و ندارد. جاده صداقت در تشکیلات از پایین به بالاست نه از بالا به پایین ، پس برای یک بار هم شده بالا آورده خودتان را بخوانید و از خودتان انتقاد کنید اگر روزی این رجوی از خودش انتقاد کند دیگر چیزی از تشکیلات مافیایی باقی نخواهد ماند .

گلی

۲۷ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۲۰ ۰ نظر
صبور

ابراز برائت هنرمندان از گروهک تروریستی منافقین

برخی از هنرمندان که اطلاعی از وابستگی یک خواننده به گروهکی تروریستی نداشتند پس از سوءاستفاده منافقین، نسبت به این گروهک ابراز برائت کردند.

در پی درگذشت مرجان (شهلا صافی ضمیر) از خوانندگان و بازیگران بدنام دوران طاغوت که هوادار منافقین هم بود، برخی از هنرمندان در فضای مجازی از وی یاد کردند. رسانه‌های گروهک تروریستی مذکور نیز به استفاده ابزاری از این هنرمندان پرداختند. اما حیله منافقین باز هم نتیجه‌ای علیه خود آنها داشت، چون هنرمندانی که هدف سوءاستفاده منافقین قرار گرفته بودند، نسبت به آن ابراز برائت کردند.

متین ستوده در فضای مجازی خطاب به سرکرده منافقین نوشت: «شما سرگروه منفورترین گروهک سیاسی معاند ایران و مردم شریف ایران هستید که من تاکنون شناخته‌ام، بی‌جهت از پیام تسلیت اینجانب برای یک خواننده ایرانی قدیمی که اگر می‌دانستم با شما همکاری کرده به هیچ وجه این کار را نمی‌کردم به نفع خود برداشت نکنید و بدانید که اگر پای شما روزی به ایران می‌رسید من جزو اولین کسانی بودم که پیشقدم می‌شدم برای از بین بردن شما و خلاص شدن دنیا از دست‌تان. اینها تماماً حرف‌های دل و شخص خود من هست...»

تهمینه میلانی هم یادآور شد: «...اولین بار است که گروهی (سازمان مجاهدین خلق) که گویا خانم مرجان به آنها سمپاتی داشته است، تسلیت من و عده‌ای از ورزشکاران و هنرمندان را همسویی با خانم رجوی اعلام کرده‌اند!!! در حالیکه شخص من، حتی خبر نداشتم خانم مرجان سمپات این سازمان هستند! از همینجا اعلام می‌کنم من بعنوان هنرمند منتقد، سمپات هیچ گروه و سازمان سیاسی نیستم...»

هانیه توسلی، بیژن بنفشه‌خواه، رؤیا میرعلمی، خسرو احمدی، بهنوش بختیاری و بهرنگ علوی هم مطالب مشابهی را منتشر کردند.

۲۴ خرداد ۹۹ ، ۲۰:۰۲ ۰ نظر
صبور

مردم آمریکا تام کاتن را خشونت طلب ، اما رجوی ها او را دمکراسی خواه می خوانند

یکی از ضد ایرانی ترین سناتورهای آمریکا «تام کاتن» نام دارد . وی سابقه سیاهی در اقدامات ضد ایرانی داشته و همچنین از حامیان فرقه تروریستی رجوی می باشد . دستگاه تبلیغاتی فرقه کمتر روزی است که خبری از صحبت ها یا اقدامات ضد ایرانی وی را درج نکرده باشد. رجوی ها او را هم مثل برخی دیگر از جنگ طلبان و نژاد پرستان آمریکایی که با تمام ایرانیان خصومت دارند، یک دمکراسی خواه که دلش برای مردم ایران می سوزد جا می زنند .

تام کاتن

بعد از کشته شدن «جورج فلوید» بدست پلیس های نژاد پرست آمریکا و اوج گیری اعتراضات بی سابقه در این کشور و سرتاسر جهان ، «تام کاتن» مقاله ای را به روزنامه معروف «نیویورک تایمز» ارسال می کند و در آن خواهان اعزام ارتش برای سرکوب معترضان می شود !
فردی که رجوی ها آن را دوست دار مردم ایران جا زده بودند ، حتی برای سرکوب معترضان در کشور خودش یعنی مردم آمریکا، درخواست ورود ارتش را نموده است تا با قوه قهریه اعتراضات مسالمت آمیز معترضین سرکوب شود . آیا چنین فردی می تواند حامی مردم یک کشور دیگر باشد ؟
بدنبال درج مقاله تام کاتن ، مردم آمریکا شروع به اعتراض به روزنامه نیویورک تایمز می کنند . با بالا گرفتن موج اعتراضات ناشر این روزنامه مدعی شد که این مقاله بدون اطلاع سردبیر درج شده و مدیر بخشی که این مقاله در آن قسمت درج شده بود نیز مجبور به استعفا گردید .
عناوین و متن برخی از خبرهای درج شده در این باره در دویچه وله و بی بی سی فارسی را در زیر ملاحظه می کنید .

در حالی که مردم آمریکا در حال اعتراض به مقاله خشونت طلبانه این سناتور هستند و مسئولین روزنامه مربوطه بدلیل درج مقاله خشونت طلبانه «تام کاتن» عذرخواهی کرده یا مجبور به استعفا می شوند ، دستگاه تبلیغاتی فرقه تروریستی رجوی کماکان اظهارات ضد ایرانی او را در سایت های خود درج می کند .
ضمن آن که با تایپ نام «تام کاتن» در قسمت جستجوی سایت فرقه ، مشخص می شود که حداقل 100 خبر درباره اظهارات ضد ایرانی وی در این سایت درج و تبلیغ شده است .

در فرهنگ رجوی ها همه چیز برعکس است .

مثلاً تروریسم و خشونت طلبی را آزادی خواهی ، ترور و بمب گذاری را مبارزه برای آزادی ، خیانت به کشور و قرار گرفتن در خدمت صدام که در حال جنگ با ایران بود را استقلال طلبی ، جاسوسی برای اسرائیل و جنگ طلبان آمریکایی را اوج وطن پرستی ، راه اندازی سیستم فرقه ای و ممنوع کردن ازدواج و حرام اعلام کردن خانواده و جدا کردن فرزندان از پدران و مادران را رهایی ، درخواست ملاقات خانواده های اعضاء با فرزندان شان را توطئه ، درخواست تحریم هر چه بیشتر مردم ایران را خدمت به خلق می نامند .

از این روست که سناتور خشونت طلبی که به مردم خودش رحم نمی کند را دلسوز مردم ایران و آزادیخواه جا می زنند و نژادپرستان را بدلیل دشمنی با ایران دمکرات و خواهان دمکراسی می نامند .

صالحی

۲۰ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۲۲ ۰ نظر
صبور

سناریوی تکراری رهبر مجاهدین بر علیه خانواده های اعضا

ین روزها فرقه رجوی طی یک پروژه شانتاژ و چرندگویی از فشار و درگیری خانواده ها با انجمن ها و رژیم و… حرف می زند و مدام خط و خطوط می دهد که کانون شورشی حامی شماست ومقاومت کنید وهزار ویک ترفند دیگر که فقط وفقط خود رهبری فرقه از کشک و پوشالی بودن آن آگاه است .

راستی چرا رجوی در سر بزنگاه ها به این طیف انسان ها خانواده می گوید ؟ وبلافاصله آنها را مزدورواطلاعاتی و… می نامد؟
دقیقأ تجربه ثابت کرده وقتی رهبری مجاهدین ازناحیه خانواده های اسیران خود تحت فشار قرار می گیرد مبنی براینکه بستگان واقوام اسرا خواستار آزادی و رهایی عزیزانشان می شوند رجوی سناریو های یکسانی را درخصوص خانواده ها انتخاب می کند .

یک سناریوی تکراری این است که  ازسوی آنها مظلوم نمایی می کند تا عوام فریبی کرده وسپس ازآنها حمایت پوشالی کرده تا اینگونه تضاد وشکاف دربین آنها ایجاد کند وآنها را از دشمنان موهومی که نام جداشده وانجمن نجات دارند بترساند وهمچنین زیرپای آنها را خالی کند . برای اینکه از طومارهای مشابه آنچه اخیرأ رخ داد وآنچه درگذشته درپشت سیاج (فنس) اشرف درعراق رخ داد جلوگیری کند .

درگذشته رجوی به عضو درون فرقه ای خود وانمود می کرد خانواده وبستگانش توسط رژیم وجداشدگان شکنجه واعدام شده اند وکسی از خانواده فرد باقی نمانده وبرای حکومت هم به طور غیرمستقیم علیه خانواده ها سمپاشی می کرد مبنی براینکه خانواده ها به مجاهدین اطلاعات می دهند .

این سناریو برای ایجاد تضاد وخراب کردن امنیت خانواده بود وبرای این بود که هیچگونه تشکلی در داخل خانواده ها علیه گروگانگیری رجوی شکل نگیرد .

درمقاطعی فی الواقع امنیت خانواده ها وبستگان اعضای فرقه را در داخل کشور به خطر انداخت وکاری کرد که اعضای درون تشکیلات خود هم قید خانواده را بزنند .

اکنون اکثراعضای اسیر درفرقه تازه به این نتیجه رسیده اند که خانواده وبستگانشان زنده هستند وآنگونه که رجوی اطلاعات غلط به آنها داده، نبوده! اکنون تیر رجوی درهرزمینه ای که بخواهد توطئه کند به سنگ می خورد چون جداشدگان پشت خانواده ها هستند وهرتوطئه ای از سوی فرقه را روشنگری و افشا می کنند .

از طرف جداشدگان به خانواده واعضای گرفتار در دست رجوی می گوئیم فریب امیال شوم فرقه ضد انسان را نخورند وفقط خواهان آزادی عزیزان خود باشند.

 
۱۷ خرداد ۹۹ ، ۰۷:۲۴ ۰ نظر
صبور

سرکوب معترضان در غرب و حمایت از اغتشاشگران در ایران

بعد از جنایت هولناک پلیس آمریکا در شهر مینیاپولیس، که خشم جهانی را به همراه داشت فرقه تروریستی رجوی برای اینکه اربابش ناراحت نشود هیچ خبری در این باره انعکاس نداده است. دستگاه تبلیغاتی رجوی که خودش را نخود هر آشی می داند و در هر مورد به اظهار نظر می پردازد اکنون خفه خون گرفته است .
اما جالبتر این که رئیس جمهور آمریکا معترضین را مشتی اراذل و اوباش می نامد و اکنون فضا به حدی ملتهب شده که مجبور شده گارد ملی را برای سرکوب به خیابانها بکشاند اما چیزی که نمود زیادی داشته وحشیگری پلیس آمریکا می باشد که در جلوی چشم همه، فردی به نام جورج فلوید را با گذاشتن پا روی گردن، اخفه کرده است .

اعتراضات در آمریکا

اما در صحنه دیگری ترامپ که اینگونه برای اعتراضات داخل کشور تیغ می کشد و همه را به سرکوب تهدید می کند چگونه حامی اعتراضات آبان گذشته ایران و تظاهر کنندگان هنگ کنگی می شود . کدام حرف وی را باید قبول نمود؟! سرکوب در داخل و حمایت از مردم در خارج از کشور! در این رابطه هم سران فرقه تروریستی رجوی در مقابل هر جنایتی که توسط غرب انجام می گیرد سکوت می کنند تا اربابان شان ناراحت نشوند .

ادامه مطلب...
۱۳ خرداد ۹۹ ، ۱۷:۰۸ ۰ نظر
صبور

وحشت مریم رجوی از خانواده ها

نامه بیش از 10 هزار تن از خانواده ها و بستگان اعضای فرقه تروریستی رجوی برای نخست وزیر آلبانی و درخواست ملاقات با آنها به کابوسی دردآور برای رجوی ها تبدیل شده است چرا که آنها به خوبی به یاد دارند که خانواده ها چگونه نقش تعیین کننده ای در برچیدن قرارگاه جهنمی اشرف و اخراج فرقه از عراق و در نتیجه نجات جان اعضاء و ممانعت از آسیب دیدن بیشتر آنها داشتند و طرح های شوم رجوی ها برای گوشت دم توپ کردن اعضا را بهم ریختند .

وحشت رجوی ها از خانواده به حدی است که در حال حاضر بخش اعظمی از کار دستگاه تبلیغاتی ، سیاسی و تشکیلاتی فرقه معطوف به جنگ با خانواده ها شده و تلاش می کنند با تهمت و افتراء و همان کارهای همیشگی خانواده ها را منصرف کنند .
این وحشت چنان در تار و پود رجوی ها رسوخ کرده که مریم قجر و مسئولین دروغگوی بخش تبلیغات فرقه با چند روز تاخیر متوجه شدند که از عید فطر گدشته و چند روز پس از عید اقدام به بخش خبر سخنرانی او به مناسبت این روز و انتشار آن نمودند .
دراین سخنرانی نیز وحشت مریم قجر از نامه هایی که خانواده ها برای نخست وزیر آلبانی نوشتند و با اینکار باعث ایجاد شور و امید در دل اعضاء شدند ، بسیار هویدا بود

۱۰ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۵۶ ۰ نظر
صبور

اشرف و تداوم جنبیدن‌ها

مرد است و قولش، سرش برود، قولش نمی‌رود. می‌گویند تا جان دارد، سر قولش می‌ماند؛ اصلا بخاطر قولی که داده بود، خانه‌اش را هم فروخت تا در کوچه و بازار سرش بالا باشد. فکر کنید دور و بر شما چند نفر از این آدم‌ها وجود دارد؟ اصلا چند نفر در میان اقوام، آشنایان، دوستان و همکاران می‌شناسید که به وعده و قول‌شان پایبند باشند؟ برای جبران برخی بدقولی‌ها چه تاوانی را پرداخته‌اند؟ خانه؟ ماشین؟ شغل یا ...؟

قدیمی‌ها با قول و قرار مردانه صفایی داشتند؛ بازنده‌های آن دوران هم سربلند بودند و شرم روی پیشانی‌شان نمی‌نشست. بهای عدم وفا به عهد را می‌پرداختند و تلاش می‌کردند دیگر خطای زیرپا گذاشتن قول را تکرار نکنند. اصلا یکی از عیارهای محک جدی مردی و مردانگی، وفای به عهد بود. خدا بیامرز کریم شیره‌ای، تلخک دربار ناصرالدین شاه می‌گفت: «مردی که به قولش عمل نکند، زن است» حالا به نحوه بیان او کاری نداریم و غرض نشان دادن برتری جنس مرد به زن نیست که همه می‌دانیم بسیاری زنان هستند که عیار مردی‌شان از میلیون‌ها مرد بیشتر است؛ غرض ما هم تأکید به وفای به عهد است، همان که در کتاب آسمانی قرآن نیز آیات فراوانی در موردش خوانده‌ایم و بزرگان دین نیز به وفور درباره‌اش حدیث گفته‌اند.

حالا با این مثل و شاهد برویم سراغ مردی که از مرد بودن فقط ظاهر مردی را داشت، قول و قرارهایش بر پایه توهمی می‌چرخید که از کودکی در ذهن داشت؛ رهبری جهان، سخنرانی کردن به سبک رهبران بزرگ دنیا، داشتن بزرگ‌ترین ارتش دنیا، شکست نظام جمهوری اسلامی و خلاصه یکه تازی کردن در کشور...

کوه‌ها نرفت و اشرف جنبید!

خیلی دوست داریم بدانیم مسعود رجوی کجاست؟ و چه می‌کند؟ چرا به هیچ کدام از وعده‌هایش عمل نکرده؟ تکلیف پیش‌بینی‌هایی که بابتش ساعت‌ها نیروهایش را سرپا نگه می‌داشت و اربده می‌زد که چنین می‌کنم و چنان می‌کنم چه می‌شود؟ اصلا کدام پیش‌بینی‌اش تا به حال رنگ واقعیت به خود گرفته است و هزاران پرسش بی‌پاسخ دیگر که رجوی باید بابت آنها حداقل به آنها که عمر و جوانی‌شان را در سراب هوس‌های او تباه کردند، پاسخ بدهد.

یکی از همین سراب‌های بزرگ و یکی از همین وعده‌ها که مسعود رجوی هر زمان که صحبتش می‌شد، فریاد می‌زد و مشت روی میز می‌کوبید یا پک‌های عمیق‌تری به سیگارهایش می‌زد، ماندگاری الی‌الابد منافقین در پادگان اشرف یا به زعم توهمات مسعود رجوی، شهر اشرف بود. «اگر کوه ها بجنبند، اشرف نمی‌جنبد» مسعود رجوی برای نجنبیدن پادگان اشرف، دل به صدامی سپرده بود که خود تختش پوسیده و خانه‌اش عنکبوتی بود.

ادامه مطلب...
۱۰ خرداد ۹۹ ، ۰۶:۳۸ ۰ نظر
صبور

مسعود رجوی؛ مرگ یا زباله‌دان

به گزارش پایگاه خبری‌تحلیلی هابیلیان به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس، چند سالی است که گمانه‌زنی‌های مختلفی درباره مرگ «مسعود رجوی» رهبر گروهک تروریستی منافقین مطرح می‌شود؛ مثلاً، غیبت چندساله او در رسانه‌ها و به‌دنبال آن، انتشار تصویر برخی کشته‌شدگان منافقین که عکس «مسعود رجوی» نیز در میان آن‌هاست، موجب شده است تا گمانه‌زنی‌ها درباره مرگ وی، تقویت شود؛ اما از طرفی دیگر نیز گاهی اوقات پیام‌های مکتوبی به اعضای گروهک منافقین از جانب وی منتشر می‌شود که نشان از یک سیاست دوگانه در این زمینه دارد.

علاوه بر فرضیه مرگ «مسعود رجوی»، برخی تحلیل‌ها حاکی از آن است که وی به‌دلیل جنایاتی که علیه مردم ایران و عراق انجام داده است، از ترس محاکمه در دادگاه‌های بین‌المللی، خود را از اذهان عمومی مخفی کرده است؛ اما درباره پیام‌های مکتوبی که از جانب وی در میان اعضای منافقین منتشر می‌شود هم چیزی نمی‌توان گفت جز این‌که پیرمردها و پیرزن‌های مستقر در آلبانی نیازمند روحیه هستند تا در فضای مجازی وانمود کنند که براندازها بی‌شمارند!

از سویی دیگر، فارغ از مرده یا زنده بودن مسعود رجوی، برخی معتقدند که دوران وی به‌عنوان یک رهبر نظامی برای منافقین تمام شده است؛ چراکه امروز علی‌رغم این‌که منافقین دشمنی خود را با ملت ایران ادامه می‌دهند،  از فاز عملیات‌های نظامی، بیشتر به فاز فضای مجازی و تحرکات سیاسی وارده شده‌اند؛ بنابراین وجود رهبری مانند مسعود رجوی برای منافقین، آن هم با آن کارنامه سیاهش، می‌تواند ناقض ادعاهای این گروهک تروریستی در عرصه حقوق بشر باشد.

در این راستا، ادعاهای یکی از اعضای جداشده از گروهک منافقین که اخیراً با یکی از رسانه‌ها گفت‌وگو کرده است، نشان می‌دهد که «مسعود رجوی» دیگر در این سازمان نقشی ندارد و رهبری منافقین امروز دیگر از مدل «مسعود و صدام» پیروی نمی‌کند؛ مخصوصاً این‌که دودمان صدام و حزب بعث نیز به باد رفته است.

وی همچنین مدعی شده است که بعد از سقوط صدام و تثبیت شدن گروهک تروریستی منافقین در آلبانی، شاهزاده «ترکی الفیصل» رئیس سابق استخبارات عربستان سعودی، مسئولیت مستقیم منافقین را بر عهده گرفته است تا مشی گروهک تروریستی منافقین، از رهبری «مسعود و صدام» که بیشتر دستگاهی «تروریستی و نظامی» بود، به رهبری «مریم و ترکی» که بیشتر سازمانی «امنیتی و تبلیغاتی» است، تغییر کند.

«سید محمدجواد هاشمی‌نژاد» دبیرکل بنیاد هابیلیان نیز در این‌باره، در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس، با اشاره به فرضیات مطرح‌شده درباره غیبت طولانی مدت مسعود رجوی، اظهار داشت: شرایط منافقین پس از حضور آمریکایی‌ها در «عراق» تغییر کرد؛ بنابراین برای این‌که بتوانند شرایط بهتری داشته باشند، «مسعود رجوی» به‌عنوان رهبر صرفاً نظامی خود را کنار گذاشتند و دستیار او یعنی «مریم رجوی» را جایگزین وی کردند تا بتوانند تحرکات بیشتری داشته باشند و فضای جدیدی را از سازمانی که چندین دهه به سرکردگی «مسعود رجوی» دست به کشتار مردم ایران و عراق زده بود، در افکار عمومی ایجاد کنند.

وی افزود: صرفاً این‌که مسعود رجوی از نظرها غایب شده است، دلیل بر مرگ یا عدم حضور او نمی‌شود؛ چراکه گروهک منافقین همچنان به همان شیوه قبل اداره می‌شود؛ اما یک تغییر تاکتیکی در اداره ظاهری گروهک منافقین ایجاد شده است.

۰۸ خرداد ۹۹ ، ۰۸:۱۷ ۰ نظر
صبور

بی غیرتی برای خلیج فارس، مفهوم وطن برای مجاهدین بی‌وطن

برای اپوزیسیونی که چهل سال از عمر پنجاه و اندی ساله خود را در خدمت به دشمنان وطنش گذرانده اینکه خلیج همیشه فارس را با عبارت مجعول «خلیج عربی» بخوانند نه تنها انگیزه مخالفت و اعتراضی ایجاد نمی‌کند بلکه انفعالی توام با هراس ایجاد می‌کند.

بزرگترین خطای راهبردی مجاهدین خلق در طول تاریخ مبارزاتی اش همکاری با صدام حسین دشمن در حال جنگ با ایران بود. خطایی که غیر قابل بخشش است و کمتر نیروی اپوزیسیونی در طول تاریخ مرتکب شده و برچسب خیانتکار نخورده است. اما مجاهدین خلق نه تنها در صدد جبران این خطا برنیامد بلکه همواره در حال تکرار آن به روش های گوناگون است و هر روزه مصادیق خیانت به وطن در افعال و اقدامات آن‌ها بیشتر دیده می‌شود.

پس از سقوط صدام حسین، سران مجاهدین خلق مجبور بودند در میان دشمنان ایران به دنبال حامیان مالی و نظامی تازه باشند. بنابراین با اوج گرفتن فعالیت‌های لابی‌های مجاهدین خلق در آمریکا و خدمات آن ها در زمینه‌های جاسوسی و عملیاتی به اسرائیل، دایره خیانت‌های مجاهدین خلق از همدستی با صدام بسیار فراتر رفت. حذف شدن از فهرست تروریستی، دریافت آموزشهای نظامی و اطلاعاتی در صحرای نوادای آمریکا و قتل دانشمندان هسته ای ایران از پیامدهای این همکاری‌ها بود.

روابط دوستانه با عربستان سعودی نیز که از زمان صدام حسین آغاز شده بود، ابعاد تازه ای پیدا کرد. حمایت های عربستان به عنوان رقیب منطقه ای ایران، به مجاهدین خلق همه جانبه بودند، از بارهای هندوانه که در تابستان برای پایگاه های مجاهدین خلق فرستاده می‌شد تا کامیون‌های حامل شمش طلا و ساعت رولکس که از عربستان سعودی برای مجاهدین خلق فرستاده می‌شد تا در بازارهای سیاه خاورمیانه و اروپا تبدیل به پول شوند. ( بر اساس مشاهدات اعضای جداشده)

ادامه مطلب...
۲۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۲۳ ۱ نظر
صبور

خوشحالی سران مجاهدین از وتو جدید ترامپ بر علیه ایران

” مرگ بر امپریالیسم ” زمانی زبانزد بود و سران سازمان ضد مردمی مجاهدین برای آنکه بتوانند با حیله و نیرنگ انقلاب مردمی کشورمان را بدست گیرند با چنین ترفندی پیش می رفتند و حتی اقدام به ترور مستشاران آمریکایی در اوایل انقلاب نمودند. البته ترورهای کور کورانه آنها بعد از آغاز جنگ مسلحانه بر علیه کشورمان که در داخل و خارج کشور بر علیه مردم عزیزمان انجام دادند بسیار بود که موید خوی درندگی آنها ست و هنوز هم با انجام رفتارهای غیر متعارف گویای آن می باشد .

سران سازمان ضد مردمی مجاهدین بعد از آنکه ارباب کوچک آنها یعنی صدام ملعون سقوط نمود و اوضاع مملکت عراق به نفع آنها نبود ، بدستور پدرخوانده که روزگاری مرگ آنها را میخواستند و امروز سنگ آنها را به سینه میزنند ، از بیابانهای عراق به کشور بی در و پیکر آلبانی منتقل شدند و از آن تاریخ به بعد بطور رسمی از تمامی اعمال نژاد پرستانه و جنگ طلبانه سران امپریالیسم بصورت چشم و گوش بسته پیروی نموده و خزعبلات آنها را در بوق و کرنا می نمودند ( البته همانطور که در بالا قید شد از همان بدو فعالیتشان دستشان با امپریالیسم یکی بود ) تا بتوانند مواجب خود را گرفته و چند صباحی به عمر نکبت بار خودشان اضافه کنند .
سران فرقه رجوی برای آنکه بتوانند اعمال پلید خود را آنطور که دل خوش حامیان تروریستی آنها باشد ادامه دهند، در روزهای گذشته زمانیکه ترامپ دیوانه قطعنامه کنگره در محدود کردن اختیارات رئیس جمهوری برای اقدام نظامی علیه کشورمان را وتو نمود ، تروریستهای رجوی افسار پاره نموده و خوشحالی خودشان از این قضیه را نشان دادند و با افتخار این موضوع را در سایتهای عقب مانده خودشان بزرگنمایی نمودند تا بتوانند ذهن عناصر مفلوک خود را بیشتر آلوده و مشغول کنند که آری تا چند روز دیگر پدرخوانده دستور حمله به ایران را صادر خواهد نمود و ما ریاست ایران را بدست خواهیم آورد که تمام این مزخرفات توهمی بیش نیست و نه تنها امپریالیسم بلکه هیچ کدام از متحدان آن نیز جرات دست درازی به کشورمان را نخواهند داشت و این صرفا به دلیل حمایت قاطع مردم کشورمان از حکومت حاکم می باشد.
سران منسوخ شده فرقه رجوی که تمام تلاش خود را بکار بسته اند تا بتوانند پایان عمر نکبت بار سیاسی و آدمکشی خودشان را به تعویق بیاندازند و در این راه برای جلوگیری از فرار عناصری که دیگر طاقت دروغهای آنها را ندرند، اقدام به یاوه گویی های بسیاری می نمایند که در همین بیماری کرونا که تمام دنیا را فرا گرفت و کشور ما نیز بی نصیب از آن نبود ، به شدت بدنبال راضی نمودن امپریالیسم می باشند تا بتوانند ما بقی عمر کثیفشان را در سایه آن سپری نمایند. البته آنها همیشه بعد از یک دوره کوتاه رها می شوند که این دوره نیز نزدیک می باشد و بنابراین بازهم سران مفلوک رجوی می مانند و تعدادی عنصر بدرد نخور که باید منتظر بمانند تا دوره بعدی آنها کی شروع شود؟!

۲۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۰۰ ۰ نظر
صبور

سازمان رجوی سمبل مبارزه با خلق کارگر

روز و هفتۀ جهانی کار و کارگر بر این قشر زحمتکش که همواره از جان خود گذشته اند تا محور اصلی اقتصاد هر کشور به حرکت در آید، مبارک.
این روزها شاهد و بیانگر زبان کارگران شجاعی می باشد که با دیدن ظلم و ستم بار دیگر از جان خود گذشتند و مقابل دولتمردان زورگو مبارزه کردند. حال به یاد همه کارگران هرساله جنجال هایی از قبیل تحصن و تظاهرات در برخی از کشورهای غربی، عربی بر پا میشود که حامیان و سندیکاهای حقوق کارگران بیانیه و شکواییه هایی علیه برخورد نامناسب دولت ها با کارگران صادر می کنند.
فرقه رجوی که ید طولانی و سابقه ننگینی در فریب قشر کارگر دارد برای اینکه مورد سیبل نهادهای حقوق کارگران قرار نگیرد با فرافکنی و دجالگری منحصر به فرد ، شروع به پخش برنامه ها و سرودهایی در حمایت از حقوق کارگر نموده و این در حالی ست که این فرقه مخرب از مقوله کار و کارگر به نفع منافع خود استفاده و بهتر است بگوییم سوء استفاده کرده و با عنوان کاریابی در کشورهای غربی ، افراد جوان و توانا را جهت عضوگیری در تشکیلات خود فریب و در نهایت جذب مینمود.

از آنجاییکه کارگران شریف ترین طبقه اجتماع بوده و چرخش دست و بازوی آنها باعث چرخش چرخه های زندگی و امتداد رگه های حیات در مجاری، هستی و دولت هاست و بدور از سیاست و برای رزق و روزی و ترقی دولت و ملت تلاش می کنند فرقه رجوی با یک بازی سیاسی پلید و ضد انسانی و لطمه زدن به دولت مخالفش ، دست و بازوی آنها را با اسارت ذهنی و عینی یعنی عقیم نمودن خلاقیت ها شکسته و اهداف خود را محقق میسازد و نام مقدس مجاهد که میتوان گفت مجاهدین واقعی و فی سبیل ا… کارگر بوده به یغما برده.
هرگز فراموش نمیکنم که چگونه با موضوع کار همراه با تحصیل و پناهندگی در یک کشور توسعه یافته اروپایی و در طلایی ترین دوران زندگی ام مرا فریب دادند و جذب خود کردند و با معرفی کشورعراق به عنوان سکوی پرتاب به کشور مورد نظر و دلخواه، من را سالیان سال حبس کردند و به جای کار ، شبانه روز به صورت گروهی از من و دیگر افراد بیگاری کشیدند و در ادبیات قرون وسطایی آنها کار کردن بدون وقفه و بی استراحت یک ارزش محسوب میشد و کارها را به دو دسته سیاه و سفید تعریف و تقسیم می کردند و هرکسی که بدون چون و چرا و شبانه روز مشغول به کارهایی همچون خالی کردن سپتیک بود را شاخص قرار میدادند. البته هیچ تشویقی در کار نبود بلکه باید از سبد طلبکاری هایمان از سازمان به سبد بدهکاری هایمان به رهبر فرقه بیافزاییم و این بود بهترین حقوق یک کارگر در قابوس و منطق رجوی ملعون و جالب اینکه باید در حین کار لحظاتی را که ذهنت فکر خانواده و یا اینکه استراحت میرفت را دستگیر و در جمع افراد به عنوان لحظات شیطانی مطرح میکردی.

آری این نیز یکی دیگر ازحقوق یک کارگر در فرقه تروریستی و ضد حقوق بشر رجوی است که امروزه و هر سال در روز جهانی کارگر ژست حامی کارگران را میگیرد و شعار سر میدهد. البته زمان، این فرقه و برخورد آنها با کارگر را رسوا نمود و این رسوایی توسط افراد جداشده از این فرقه که با موضوع کار فریب و جذب شده بودند انجام شد که هم اکنون در اقسا نقاط جهان به خصوص کشورهای اروپایی زندگی میکنند و به نهادهای حقوق بشری مراجعه و افشاگری وسیعی نمودند و اینجاست که روشنفکری فرموده : زمان آبستن حادثه ها ست.
بیژن

 
۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۳۷ ۰ نظر
صبور

“چندین نوبت نیست و ۴۰ سال است و دلیل آن هم لیست ۱۷ هزار خودتان است”

سال هاست که سقوط صدام به عنوان پدر خوانده ی رجوی ها موجب شده تا فرقه تروریستی شان به جبر زمان و به طور موقت صدور فرمان «آتش» و دستور انجام عملیات تروریستی و بمب گذاری و حرکاتی که داعش از آنها الهام گرفت را به تعویق بیاندازند.
اما کسانی که با رجوی ها آشنا بوده و کارشناسان امور فرقه ها که ماهیت آنها را می شناختند، بارها و بارها تاکید نمودند که ماهیت رجوی ها تغییری نکرده و ژست های امروزشان ناشی از تغییر شرایط بیرونی است و وسیله ای برای حفظ حیات خفیف شان می باشد والا آنها اگر فضای مناسب ببینند وحشی ترین تروریست ها خواهند بود که داعش جلویش لنگ خواهد انداخت.

حالا مدتی است رجوی ها خام خیالانه فکر می کنند که ترامپ و دار و دسته نژاد پرست او ، منجی آنها خواهند شد و بنابراین از روز روی کار آمدن ترامپ، با دمشان گردو شکستند و حتی بعد از شهادت سردار سلیمانی آنچنان شقی وار به وجد آمدند که رجوی از هول حلیم پس از آن که سال ها بزدلانه در سوراخ موش قائم شده بود، پیامی صوتی فرستاد و اعلام وجود کرد. اما موضوع به همین جا ختم نشده و آنها به مرور در حال بارز کردن ماهیت تروریستی خود هستند و نشان دادند که همچون ضحاک مار بر دوش به کشتار و خونریزی نیاز مبرم دارند و در غیر این صورت فرو خواهند پاشید.
برای نمونه در چند روز اخیر مواردی از درخواست ها و ترویج اقدامات تروریستی را توسط سخنگوی فرقه (که گفته می شود یکی از نام های مستعار رجوی است)، به نمایش گذاشتند که در زیر ملاحظه می کنید:

ادامه مطلب...
۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۳:۳۴ ۰ نظر
صبور

چرا سازمان مجاهدین سخنگوی وزارت آمریکا شده است؟

باند رجوی بعد از اینکه از تبلیغات ضد کرونائی خود برعلیه ایران چیزی بدست نیآورد و اشک های تمساحی اش برای مردم فایده مند نشد وخبری از کانون های شورشی خیالی اش نشد ، مجبور به انعکاس فتنه گری های وزارت خارجه ی آمریکا شد.
چنانکه از آن سرود های سرکوچه کمینه مجاهد پرکینه همم طرفی نبست، درموقعیت شکننده ای قرار گرفت و مجبور شد کاری کند.
از طرف دیگر، دولت فعلی آمریکا از برجام خارج شده وچون میداند که حق استفاده از بندها وتبصره های این توافق ندارد، ساز دیگری کوک کرده است.
چراکه در ماه شهریور تحریم تسلیحاتی ایران لغو میشود ومیباید کاری کرد وایران را ازحقوق قانونی اش محروم کرد ! .
باند رجوی درنوشته ای آورده است :

وزیر خارجه آمریکا در یک برنامه رادیویی تأکید کرد قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد این امکان را می‌دهد که پس از انقضای تحریم تسلیحاتی این نهاد بین‌المللی از خریداری تسلیحات متعارف توسط ایران جلوگیری شود.

یعنی این فرقه ی مخرب نمیداند که آمریکای خارج شده از برجام حق استفاده از مفاد برجام را ندارد؟

البته که میداند ولی وقتی چاره ای نیست ، طرح یک ادعای توخالی بمنزله ی پیدا کردن کفش کهنه دربیابان را دارد!
مجاهدین رجوی میدانند که آمریکا با طرح این مسئله در شورای امنیت ، با وتوی دیگر اعضای اصلی این تشکل مواجه شده وباید شرمندگی های حاصله را بجان بخرد!

مایک پمپئو روز پنجشنبه ۱۱اردیبهشت درباره سررسید دوره تحریم تسلیحاتی رژیم ایران در اکتبر امسال گفت: “این تاریخی است که طبق برجام تعیین شده است. اما خبر خوب این است که قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل ما را قادر می‌سازد که اطمینان یابیم این امر محقق نمی‌شود“.

درسایت های فرقه رجوی این عناوین وتصاویر درمورد تکاپوی بی حاصل ارباب وخودش بچشم میخورد :

این مشتی از خروار است که در سایت های فرقه رجوی دیده می شود وآیا این نشان گر آلت دست وزارت آمریکا شدن نیست .

به نظرم از آن روز که این فرقه دیگر از مردم وخود قطع امید کرد، خود را به زیر مجموعه ی حقیر دولت آمریکا تبدیل کرد تا حداقل از این طریق برای خود یک نقطه ی امیدی کذایی بوجود آورد تا بتواند اندک نیروهای مانده در خانه ی سالمندان مانز آلبانی را با این طناب پوسیده حفظ کند.
سیروس غضنفری

۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۴۱ ۰ نظر
صبور

وحشت رهبران مجاهدین از حضور حماسی خانواده ها در آلبانی

سایت ایران افشاگر در تازه ترین مطلب خود با عنوان “تلاش اطلاعات آخوندی برای بازگشایی سیرک مزدوران ارتجاع در اشرف 3 تحت عنوان خانواده“، ترس و وحشت خود را از حضور احتمالی خانواده ها درمقابل مقر اشرف سه در آلبانی به نمایش گذاشت.

این سایت که بیشتر افشاگر رسوایی ها و خیانت های رجوی است با استناد به طرح درخواست شکایت مدیرعامل انجمن نجات آقای ابراهیم خدابنده به نیابت از طرف خانواده ها در سازمان ملل و نامه سرگشاده به نخست وزیر آلبانی چنین نتیجه گیری کرده است که انجمن نجات با بسیج خانواده ها وطرح درخواست ویزا برای حضور خانواده ها درآلبانی بدنبال این است که قضایای عراق و حضور خانواده ها درمقابل پادگان اشرف را این بار در مقراشرف سه در آلبانی تکرار نماید.

ترس و وحشت سران مجاهدین به حدی است که ناخودآگاه وبا وجود اطلاع از تبعات تبلیغی و تاثیرگذاری بخصوص روی نیروهایش بشکل بی سابقه ای اقدام به انتشار کامل متن نامه مدیرعامل انجمن نجات به دولت آلبانی و سازمان ملل متحدد بعنوان دو سند جداگانه، در این سایت کرده است. دست اندرکاران این سایت با انتشار خبری از حضور آقایان علیرضا نقاش زاده واسماعیل وفایغمایی و پسرش امیر که بصورت سرزده و برای دیدار با مادر وهمسرشان به آلبانی رفته بودند تلاش کردند ترس وغافل گیری خود را به طرح پیچیده وزارت اطلاعات ایران مرتبط نمایند.

در حالیکه انها مدتها واز طریق مکاتبه با دفاتر مجاهدین خواهان آن بودند که بی سروصدا از اروپا و ضمن هماهنگی با دفاتر مجاهدین جهت صرفا ملاقات به آلبانی سفری داشته باشند ولی علیرغم پیگیری ها، مسئولین این فرقه با یک ملاقات ساده موافقت نکرده بودند.

دررابطه با خانواده ها نیز از بدو ورود اعضا از عراق به آلبانی خانواده ها باطرح هزاران نامه وحتی مراجعه به دفاتر مجاهدین درکشورهای مختلف اروپایی تلاش نمودند موافقت سران این فرقه را برای انجام یک ملاقات در مقراشرف سه و با نظارت مسئولین مجاهدین جلب کنند ولی انها به هیچ وجه زیر بار نرفتند. سران فرقه مجاهدین که همواره پاسخ درخواست هر ملاقاتی از طرف خانواده ها را بافحاشی و زدن تهمت وابستگی به وزارت اطلاعات و اقدام به عملیات تروریستی می دادند این بار بعداز طرح بسیج پویش امضا که تا کنون به بیش از 8000 رسیده است وبطرز شگفت انگیزی تمامی اقشار جامعه را دربرگرفته عنان از کف داده و بطرز هیستریکی عکس العمل نشان داده است .

سران این فرقه و بخصوص شخص مریم رجوی که هنوز سوزش سیلی های خانواده ها دراشرف را برگونه های خود احساس میکنند از تکرار موارد مشابه آن بدجوری بخود لرزیده است . سوال اساسی از شخص مریم رجوی این است که اگر فی الواقع از اعتماد اعضا وانتخاب آزادانه آنها برای ماندن درفرقه اش اطمینان دارد به چه دلیل از حضور احتمالی خانواده ها درآلبانی برای دیدار با عزیزانشان وحشت دارد؟! اگر چنانچه بارها گفته حضور خانواده ها هیچ تاثیری برتصمیم گیری وانتخاب آنها ندارد چرا اینقدر نگران است؟ فرقه مجاهدین که بخوبی از نقش تاثیرگذار خانواده ها براعضا بخصوص بلحاظ تاثیرات احساسی وعاطفی آگاه است و حضور دوساله خانواده ها درمقابل پادگان اشرف به جدایی بیش از 2000 نفر منجر شد. حال با برچسب ناچسب تروریست و انجام اقدامات تروریستی می خواهد مانع از حضور خانواده ها شود . ولی درنهایت این حربه نخ نماشده راه به جایی نخواهد برد و در آینده نزدیک و باتلاش بی وقفه خانواده ها مقراشرف سه به زیر گام های خانواده ها خواهد لرزید وسران فرقه چاره ای جز تسلیم به خواست واراده خانواده ها نخواهند داشت.

اکرامی

۱۴ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۳۰ ۰ نظر
صبور

توصیه اکید مریم رجوی بر پنهان کاری اخبار ویروس کرونا

درحالیکه برخی از منابع از مرگ 51 نفر در کشور آلبانی خبر می دهند که تعدادی پزشک و پرستار هم درمیان این افراد هستند و طی روزهای اخیر 20 نفر دیگر به دلیل ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستانهای تخصصی عفونی درتیرانا بستری شده اند و سایت آلبانی دیلی نیوز به نقل از پزشکان نوشته است که درپشت هرمورد ابتلا به کرونا حدود 10 تا 15 مورد کشف نشده دیگر وجود دارد. باید آمار مبتلایان به ویروس کرونا در آلبانی را 400 نفر تخمین زد. ادی راما نخست وزیر آلبانی اعلام کرد بیش از 1000 پزشک وپرستار به فراخوان وزارت بهداشت آلبانی برای پیوستن به پرسنل پزشکی داوطلب درمبارزه علیه ویروس کرونا پاسخ مثبت داده اند. ادی راما از مردم خواست آرامش خودرا حفظ کنند زیرا روزهای آینده که شیوع ویروس گسترش می یابد روزهای سخت تری پیش رو خواهد بود.خبرگزاری رویترز نوشت دولت یونان اعلام کرد تمامی راههای هوایی و زمینی و دریایی خود با آلبانی و مقدونیه شمالی را بسته است.

درچنین شرایطی و با طولانی و پرخطرشدن شیوع بیماری کرونا در کشور آلبانی رهبران مجاهدین خلق کماکان به پنهان کاری خود از چگونگی وضعیت اعضا در مقر اشرف سه ادامه می دهند. براساس واقعیت های موجود آلبانی یک کشور درحال توسعه و بسیار فقیر است که باتوجه به زیرساخت های ضعیف آن به سختی قادر به مقابله با اپیدمی وحشتناک کرونا است.
برخی از اخبار منتشر شده که هنوز صحت آن مشخص نیست از شیوع خزنده کرونا در مقر اشرف سه درمنطقه دورس حکایت دارد. این اخبار تایید نشده همچنان از عدم رعایت پروتکل های بهداشتی دولت توسط مجاهدین خبر می دهد. سیاست کلی مجاهدین همانند تمامی فرقه ها تمرکز بر پنهان کاری و تمرکز گرایی است. برای آنها چندان بی فایده نیست که دراین شرایط از شر تعدادی از اعضای بیمار وسالخورده که دیگر کارایی چندانی برای آنها ندارند راحت شوند.
برهمین اساس با ایجاد فضای بسته و خفقان آور مانع از درز هرگونه خبری مبنی بر ابتلا اعضا به این ویروس و یا مرگ انها به بیرون از مقر شدند . طبق خبرهای دریافتی از داخل مقر اگر چه سران فرقه مجاهدین مانع از خروج اعضا از مقر شده اند و ترددات تنها مختص به برخی از مسئولین به داخل شهر میشود ولی موادغذایی موردنیاز کماکان بوسیله کانال های آلبانیایی وارد مقر میشود و موادغذایی و دیگر کالاهای تدارکاتی هم چندان و با حساسیت و دقت بالا چک وضدعفونی نمیشوند. درهمین رابطه مریم رجوی ضمن یک نشست با مسئولین فرقه آنها را توجیه کرده است که تحت هیچ شرایطی نباید اخبار کرونا به بیرون درز پیدا کند و تلاش کنند اوضاع را عادی جلوه دهند. خبرهای دیگر حاکی از بستری شدن برخی از اعضا در بیمارستان و یا قرنطینه های یگانهاست که مسئولین فرقه مجاهدین تلاش دارند آنها را سرماخورده عادی جلوه دهند.
به هرحال روند روبه وخامت وضعیت گسترش ویروس کرونا درآلبانی بگونه ای است که مریم رجوی و دیگر سرکردگان فرقه قادر نخواهند بود همچنان پنهان کاری کنند! مرگ های اخیر اعضا که سکته از طرف مسئولین اعلام شده بروخامت اوضاع و تنگنای مجاهدین افزوده است. دیر و زود اخبار به بیرون درز پیدا خواهد کرد. بخصوص اینکه فشار و نگرانی مضاعف خانواده ها و طرح شکایت از دولت آلبانی و مراجعه آنها به مراکز حقوق بشر مریم رجوی را بدجوری درمخمصه قرار داده است.

اکرامی

۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۸:۴۴ ۰ نظر
صبور

«سازمان مسعود»، روایتی از سبکِ زندگی فرقه‌گرایانه منافقین

«در گفتمان غالب گروهک منافقین، نوعی عرفان‌گرایی مهیج دیده می‌شود. عنصری که در عین مبهم بودن همه‌چیز را به درون فرد فرو می‌کاهد و در عمل جهان بیرون را نفی می‌کند. عارف‌مسلک (عضو سازمان منافقین) یک هدف بیشتر ندارد و آن نیز ذوب شدن در شخص اول سازمان و رسیدن به ساحت اوست.» (کتاب سازمان مسعود)

آغاز طوفانی نمایش خانگی فیلم «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» و اعلام اینکه در 3 روز ابتدایی انتشار، این فیلم ۱۷ میلیون و 100 هزار دقیقه تماشا را ثبت کرده، بار دیگر توجهات را به‌سوی گروهک منافقین جلب کرد. این عملکرد نشان داد که سازمانی که در کارنامه خود از به رگبار بستن مردم عادی تا جاسوسی برای رژیم بعث را دارد، با وجود به حاشیه رفتن در زمان حال، بازهم روایت اقداماتش برای مردم جذابیت دارد. تاکنون روایت‌های مختلفی از نحوه زیست اعضای گروهک منافقین در عراق و آلبانی شنیده‌ایم. از جلسات انتقاد از خود که افراد بلند شده و علیه خود سخنرانی غرایی می‌کنند تا طلاق‌های دسته‌جمعی و ماجرای ازدواج مشمئزکننده مسعود رجوی و مریم قجرعضدانلو. با مرور این وقایع اولین مسئله‌ای که در ذهن خطور می‌کند این پرسش است که چگونه یک فرد به‌جایی می‌رسد که خود را از همه عناصر هویتی تهی کرده و در اختیار سازمانی قرار می‌دهد که به اسم رستگاری، چیزی جز توهمات به او عرضه نمی‌کند. هرچند تاکنون کتاب‌ها و پژوهش‌های زیادی برای پاسخ به این پرسش منتشرشده، اما به‌طور حتم یکی از بهترین کتاب‌هایی که دراین‌باره منتشرشده، کتاب «سازمانِ مسعود، روایتِ انسان‌شناسیِ سازمان مجاهدین خلق است در دوران پسا انقلاب اسلامی» که از سوی محسن زال نگاشته و از سوی انتشارات کویر منتشرشده است.

این کتاب نوشتاری است، خواندنی با روایت‌هایی جذاب از سبکِ زندگی بر پایه درون‌مایه‌های فرقه‌گرایانه گروهک منافقین به همراه روایت‌های خواندنی از طلاق و ازدواج نمادین و معراج جمعی و رقص رهایی و نشست غسل و نشست حوض کوثر و نشست دیگ و نشست طعمه و نشست پرچم و نشست تنگه که خواندن هرکدام از آن‌ها می‌تواند سبب روشن شدن زاویه‌ای از چگونگی زیست منافقین شود. به‌عنوان‌مثال در این کتاب آمده است که اعضای سازمان در نشست‌های موسوم به دیگ شروع به انتقاد از خودکرده و به چنان هیجانی می‌رسند که علاوه بر فحش و ناسزا به خود حتی بر بدن‌هایشان آسیب می‌زنند. در این نشست‌ها فرد بلند می‌شود و می‌گوید: «من به خواهر مریم خیانت کردم، چراکه همه ذهنم پر از تعلقات شخصی است.» گاهی در این نشست‌ها آش به‌قدری شور می‌شود که یکی از مسئولان جلسه به فرد نهیب می‌زند که کافی است، این چرندیات را نگو.

اما چه مسئله‌ایی سبب می‌شود تا افراد به نقطه‌ای برسند که در عمل تمام وجود خود را در اختیار گروهک منافقین قرار می‌دهند؟ این کتاب نشان می‌دهد که حذف ذهنیت تاریخی و جدا کردن فرد از گذشته خود اولین راهکار منافقین برای ساختن انسان‌سازمانی است. منافقین برای تحقق این هدف، معنا و مفاهیم را در ذهن افراد پاک‌کرده و با بازتعریف آن‌ها، معانی جدیدی را به آن‌ها می‌دهند. گروهک منافقین در این فرآیند ارتباط افراد با بیرون را قطع و خود را تبدیل به تنها مجرای ارتباطی افراد با واقعیت‌های بیرونی می‌کند. این مسئله سبب می‌شود تا بعد از چندی اشخاص فقط آنچه را که سازمان می‌خواهد را ببینند. قطع ارتباط اعضا با بیرون سبب می‌شود آن‌ها محصور در نظام زبانی سازمان شده و حتی قدرت اندیشیدن خارج از نظام زبانی سازمان را نداشته باشند. چنین می‌شود که خروجی چنین سازمانی افراد بی‌هویتی است که حاضر به انجام هر اقدام تروریستی هستند.

۰۹ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۸:۵۸ ۰ نظر
صبور

بازی دو وجهی مجاهدین با پاندمی کرونا

این روزها که مجاهدین در همه طرحهای شیطانی خود شکست خورده اند با پاندمی کرونا یک بازی دو وجهی راه انداخته است .

آنها با رفتارهای خباثت‌ آلود خود از کرونا سواری گرفته و در حال تاختن هستند. ولی در مناسبات خود منافقانه از کنار آن گذشته و اثرات آنرا نادیده می انگارند .
ویروس کرونا این روزها خبر نخست تمام رسانه های خبری و تحلیلی جهان شده است و کشورهای درگیر عمدتاً در پی یافتن راه حل و برون رفت از آن می باشند . لذا بر حسب پروتکل های بهداشتی که توسط سازمان بهداشت جهانی وضع شده تمام امکانات بهداشتی و درمانی خود را برای مبارزه با این بحران اختصاص داده و طبق معاهدات وضع شده نتیجه را به مردم و مجامع جهانی اطلاع رسانی می کنند. که قطعاً در صورت هرگونه مغایرت از سوی نهادهای ناظر مورد بازخواست قرار خواهند گرفت .

ادامه مطلب...
۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۲۳ ۰ نظر
صبور

طوفان کرونا در گروهک منافقین

خیلی وقت‌ها ابعاد یک فاجعه، حادثه، واقعه تلخ یا هر اتفاق بد، آنقدر فراگیر و وسیع است که نمی‌توان حدودی برای پایانش تصور کرد. غم از دست دادن پدر یا مادر را تصور کنید؛ این داغ فقط سپردن یک جسم بی‌روح به خاک نیست. خیلی‌ها از دست دادن مادر را بزرگ‌ترین داغ زمانه می‌دانند و فراغ پدر را برابر با بزرگ‌ترین غم زمانه. اینها تنها نمونه‌ای از غم‌ها و مصیبت‌هایی است که اگر بیاید هیچ کس نمی‌داند تا چند سال با روح و روان داغداران خواهد ماند.

حالا ابعاد یک بمب اتمی یا شیمیایی را تصور کنید. آنها که زنده مانده‌اند، تا زنده‌اند با عوارض جسمی و تنفسی شیمیایی زندگی خواهند کرد. در یک بمب اتمی، به جز انفجار و کشتار عظیم، کسی نمی‌داند تا چند نسل بعد باید شاهد تولد کودکان ناقص الخلقه باشدیم.

ابعاد بیماری کرونا برای منافقین هم چیزی همانند همین بمب شیمیایی و اتمی یا داغ سنگین مرگ عزیزان است. می‌پرسید چگونه؟

آمدن کرونا خیلی برای منافقین ضرر و زیان داشت و گذر زمان نشان خواهد داد که چقدر هزینه برای این بیماری خواهند پرداخت.

کسادی جذب کمک

با آمدن کرونا به‌طور طبیعی آنها نمی‌توانند به بهانه کمک به زلزله، سیل یا افراد بی‌خانمان در کشور، این و آن را سر کیسه کنند، قاب عکس بردارند و در کوچه و خیابان به زعم خود از ظلم نظام ایران بگویند و از عابران و رهگذران بخواهند به مردم سیل و زلزله‌زده کمک کنند. اگر هم این بلاهت را ادامه بدهند، قطعا در این شرایط که بالاترین میزان بیماری و مرگ و میر، بیکاری و گرسنگی در اروپا وجود دارد، دل و دماغی برای اروپایی‌ها نیست که به نام کمک به مردم ایران، به این فرقه تروریست کمک کنند. خلاصه آنکه آنها نمی‌توانند میتینگ‌های خیریه برگزار کنند و پول به جیب بزنند. بنابراین باید دست به دعا شوند که شر کرونا کم شود تا کاسبی آنها دوباره رونق بگیرد. طبعا در این شرایط بطور طبیعی سیاست کشورهایی که به این فرقه کمک می‌کنند نیز بیشتر معطوف اوضاع داخلی‌شان می‌شود. آمریکا، رژیم صهیونیستی، برخی دولت‌های اروپایی و به ویژه رژیم سعودی نیز چه کم و چه زیاد با این بیماری درگیر هستند، بنابراین عاقلانه‌تر آن است که فعلا تمام تلاش و هم و غم خود را معطوف نجات مردم کشور خود کنند تا به فرقه‌ای ورشکسته رسیدگی کنند. این مسئله وقتی برای آنها بیشتر اهمیت پیدا می‌کنند که در این وانفسای کرونا، اگر باد به گوش رسانه‌های این کشورها برساند که کمک‌های آنها به منافقین همچنان برقرار است یا حتی بوی افزایش کمک‌ها به گوش می‌رسد، باید دولت‌های مذکور را بازنده بزرگ در مقابل مردم خود دانست.

رویگردانی سیاسیون از منافقین

روی دیگر سکه بدبختی کرونا که نصیب منافقین شده است بی‌تمایلی سران برخی دولت‌ها، برخی چهره‌های سیاسی، ورشکستگان سیاسی و نمایندگان فلان پارلمان و بهمان مجلس اروپایی، آمریکایی یا عربی به این فرقه است. برای فرقه‌ای که روی این اظهار تمایلات برای مصرف داخلی خود در میان پیرمرد و پیرزنان کمپ‌اش در آلبانی حساب ویژه‌ای باز کرده، سخت است روز و هفته‌ای بگذرد و از این مجیزگویی‌های مادی خبری نباشد. تنها دلخوشی همسر سرکرده منافقین همین اظهار نظرها و تأییدهاست و فعلا هم که در این قسمت بازار به واسطه حضور کرونا، کاسبی منافقین کساد است.

راهروهایی بدون حضور منافقین

یکی دیگر از ابزارهای ابراز وجود منافقین، پلاس شدن نمایندگان این فرقه در پارلمان‌های اروپایی بود؛ پارلمان‌هایی که در یکی از اتاق‌های خود با حضور چند نماینده تطمیع شده، پذیرای منافقین بودند تا امکان چند عکس یادگاری برای تهیه چند خط خبر جهت رسانه‌های منافقین فراهم شود. اما درهای پارلمان‌های اروپایی بسته است و کاسبی منافقین در این بخش نیز به شدت کساد است.

لغو دوره گردی‌های مریم رجوی

یکی از فانتزی‌هایی که همسر سرکرده منافقین به شدت به آن وابسته است و از انجام آن لذت می‌برد، نمایش شکوهی ساختگی در قالب سفر به برخی کشورهای اروپایی و دیدار با چند چهره دسته دوم سیاسی اروپایی است؛ نمایشی که با حضور تیم‌های اجاره‌ای تشریفات استقبال به همراه ماشینی اجاره‌ای آغاز می‌شود، مریم رجوی در خطی مستقیم با همراهی تعداد زیادی موتورسیکلت از راه می‌رسد و درِ خودرو را برایش باز می‌کنند و او در میان تشویق مستقبلین اجاره‌ای از خودرو پیاده می‌شود، برایشان دست تکان می‌دهد و میزبان او را به محل گفتگو دعوت می‌کند. (احتمالا او در تنهایی خود بارها فانتزی رئیس‌جمهوری بر ایران را تمرین کرده؛ در حالی که در توهماتش با لشکری از استقبال‌کنندگان رو به رو خواهد شد...!) حالا مدتی است که اگر حتی نیاز روحی و روانی او به شدت نیازمند برگزاری چنین شوی استقبالی باشد، اما امکان برگزاری این رقم شو وجود ندارد.

غیبت منافقین در ستون‌های اجاره‌ای نشریات

یکی دیگر از فانتزی‌های جاری و ساری منافقین، اجاره کردن ستون یا تطمیع گزارشگری برای تمجید از آنها در رسانه‌ای معروف است. اشتغالی که معمولا بسیار گران است و هر چقدر نشریه یا رسانه و تلویزیون یاد شده معتبرتر باشد، رقم پرداختی منافقین نیز باید سنگین‌تر باشد تا آنها باز هم نه در میان مردم ایران که در میان زهوار در رفته‌های اردوگاه منافقین بیشتر دیده شوند. با نگاهی به نشریات معتبر و رسانه‌های مطرح دنیا به خوبی متوجه می‌شویم که بعد از شیوع کرونا، بازار دلبری در این رسانه‌ها نیز خراب است و کساد... .

و بالاخره اینکه اگر اروپا که حالا با کرونا درگیر است، همچنان هم درگیر این بیماری و تلفاتش باشد، منافقین شاید حتی نتوانند نشست سالانه خود را طی چند ماه آینده برگزار کنند؛ نشستی که گران‌ترین اقدام منافقین و اصلی‌ترین شوی مریم رجوی برای خودنمایی است. نشستی که معمولا در ورزشگاه برگزار می شود؛ با انبوهی از انسان‌های اجاره‌ای از سراسر اروپا، افراد بیکار، بی‌خانمان‌ها، دانشجویان و... که اغلب با وعده پرداخت چند ده دلار پول، غذای گرم و گردش در شهر فراهم می‌شود. حالا همان بی‌خانمان‌ها هم از جانشان می‌ترسند و وعده کمک هم نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. به ویژه اینکه برای برگزاری این نشست سالانه خدم و حشم منافقین، از چند ماه قبل برنامه‌ریزی می‌کنند و تا همینجا هم کلی زمان و وقت را از دست داده‌اند.

بنابراین خوب، مشخص است که مریم رجوی در کنار مراقبت‌های ویژه‌ای که به سبب کهولت سنش از او می‌شود تا به کرونا مبتلا نشود، سرگیجه بسیاری از قطع و تعطیلی تمام و کمال برنامه‌های فرقه تحت امرش را دارد.

۰۱ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۹:۲۹ ۰ نظر
صبور

بازخوانی دستور قاطع امام خمینی (ره) برای مقابله و اعدام منافقین

 متاسفانه عده ای که در اوایل انقلاب به انقلابیون ترمز بریده معروف بودند با عبور از آرمان ها و ارزش های انقلاب، دچار دگردیسی شده و به هر بهانه ای به اقدامات و تحولات دهه نخست انقلاب می تازند.

تاریخ انقلاب پر است از فراز و نشیب و افرادی که مردود و قبول شدند.از همان روزهای نخست مخالفینی بر سر راه مردم قرار گرفتند و کار به جایی رسید که حتی با دشمنان ایران زمین نیز دست در دست گذاشته تا خانه آبا و اجدادیشان را ویران سازند.

هنوز از یاد کسی نرفته که صدها شخصیت برجسته و توانمند کشور قربانی کوردلی و تعصبات گروه هایی شدند که خود را منادی بخش آزادی و مساوات در ایران می دانستند. کسانی که در ادامه کار و ضعیف شدن و کم اقبال شدن ایده ها و ایدئولوژی شان در جامعه، حتی به مردم عادی کوچه و بازار رحم نکردند و ترورهای کور در دستور کارشان قرار گرفت.

برکسی پوشیده نیست، جنایات منافقین و تروریست های گمراه امنیت و ثبات داخلی ایران را کاهش داده بود. در اوج جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، گروه هایی به نام مارکسیسم و کمونیسم با ادعای ایجاد خیزش در میان خلق و توده ها، شهرها و روستاهای کشور را ناامن کرده بودند و از سوی دیگر برای دشمن بعثی نیز گرا می فرستادند.

جنایت ها و خسارات جانی و مالی مجاهدین خلق که منافقین نامیده شدند، از خاطره ها نرفته است. ولی با وجود ایجاد تنفر از آنها در سطح جامعه، بازهم منافقین به اقدامات خصمانه شان ادامه دادند و در پیوند با صدام حسین، وارد جنگ تمام عیار در عملیات فروغ جاویدان شدند. حمله به خاک ایران توسط منافقین بدترین خیانتی است که یک گروه مخالف و حتی تروریست می تواند انجام دهد.

اما در شهرهای بزرگ، اقدامات اطلاعاتی و نظامی دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی کشور باعث دستگیری و زندانی صدها منافق شده بود. برنامه ای که در زمان عملیات فروغ جاویدان، منافقین در نظر گرفته بودند، فعال کردن هسته های خود همزمان با حمله به ایران بود تا شهرهای بزرگ را از داخل دچار هرج و مرج کنند. رأفت و مماشات حکومت با نیروهای منافق دستگیر شده نیز بازهم باعث پشیمانی و بازگشت آنها از مواضع تروریستی و خصمانه شان نمی شد و آنها همچنان اصرار بر راه نفاق و ترور داشتند.

ادامه مطلب...
۲۵ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۰۹ ۰ نظر
صبور

«سال مرگ» منافقین در اردوگاه تیرانا

گویا روزهای بحرانی گروهک منافقین در راه است. گروهک تروریستی منافقین پس از سی سال جنایت در کشور عراق، رهسپار کشور آلبانی شد. با شرایط بغرنج حاکم در اردوگاه منافقین، انتقال اعضای گروهک را می­‌توان «مهاجرت مرگ» نامید. میانگین سن اعضای گروهک تروریستی منافقین ساکن در کشور آلبانی در مرز سالمندی و کهنسالی قرار دارد؛ به نحوی که در مستند تبلیغاتی گروهک پیرامون تعاملات و مناسبات درونی آن‌ها در آلبانی که سال گذشته منتشر شد، نیاز مبرم این افراد به پوشک بزرگسالان افشا شد.

اعضای گروهک منافقین همچنان در وضعیت جنگی و اجبار رعایت قوانین و مقررات سختگیرانه نظامی آن قرار دارند. این افراد از بیماری­‌هایی نظیر دیابت، فشار خون، آسم و بیماری­‌های سختی مانند سرطان خون رنج می­‌برند. بیماری­‌های زمینه­‌ای در سنین سالمندی سازوکارهای دفاعی بدن را کاهش می­‌دهد و موجب افزایش خطر بروز عفونت در سالمندان می­‌شود.

گروهک منافقین در اوج شیوع کرونا در جهان، به صورت رسمی از فوت اولین عضو تشکیلاتش در سال 1399 خبر داد. این عضو کهن­سال منافقین در سن 64 سالگی با بیماری­‌های زمینه­‌ای متعدد در کشور آلبانی درگذشت. ماشین مرگ در اردوگاه منافقین پرشتاب حرکت می­‌کند. در دو سال اخیر با رشد تصاعدی مرگ اعضای منافقین مواجه هستیم. در سال 1397، هفت عضو منافقین با میانگین سنی 61 و در سال 1398، نه عضو این تشکیلات با میانگین سنی 63 در کشور آلبانی فوت کردند. اکثر این افراد به سبب فقدان پیگیری و امکانات درمانی گروهک در اثر بیماری­‌های سرطان، سکته مغزی و قلبی جان دادند.

هفته گذشته خبر محرمانه مهمی از اردوگاه منافقین مخابره شد که واکنش شتابزده سخنگوی این گروهک را به دنبال داشت. یکی از اعضای گروهک منافقین، از ابتلای 9 نفر از اعضای تشکیلات به ویروس کرونا خبر داده بود. در همین راستا خبرگزاری مهر نوشت: «این عضو گروهک منافقین همچنین گفته است این ۹ نفر به احتمال زیاد به دلیل رفت و آمد برخی از افراد آلبانیایی به داخل پایگاه، به این ویروس مبتلا شده‌اند و سران گروهک نیز برای درز نکردن این خبر به رسانه‌ها و تبعات پس از آن، این ۹ تن را در یکی از سوله‌های ایزوله که امکان تردد اعضای عادی به آنجا وجود ندارد نگهداری می‌کنند. به گفته او، عضو متوفای این گروهک نیز بدون اطلاع به مقامات آلبانی، شنبه گذشته ۲۹ مارس در داخل پایگاه دفن شده است.» و همچنین «سران منافقین از این موضوع هراس دارند که اطلاع یافتن دیگر اعضا از ورود کرونا به داخل پایگاه باعث ایجاد ترس و واهمه در میان آنان و تلاش برای فرار و ترک این پایگاه و پیامدهای منفی آن بر ادامه حضور این گروهک در این کشور شود».

انتشار این خبر در رسانه‌های بین‌المللی نیز شهروندان آلبانیایی را به شدت نگران کرده است. رابرت فانتینا، نویسنده و تحلیلگر آمریکایی گلوبال ریسرچ، در مقاله­­‌ای اردوگاه استقرار اعضای گروهک منافقین را «خانه سالمندان» نامید زیرا بسیاری از اعضای منافقین، بالای شصت سال سن دارند و علی‌رغم رسیدن به سن بازنشستگی مجبور به کارکردن پشت سیستم‌های کامپیوتر خود هستند. نویسنده گلوبال ریسرچ معتقد است که افراد حاضر در اردوگاه منافقین به‌شدت در معرض ابتلا به بیماری کرونا و فوت بر اثر آن قرار دارند و باید این خانه سالمندان را ایزوله نمود. با این شرایط حاکم در اردوگاه منافقین، تحلیل­گران «سال مرگ» را برای آنان پیش­‌بینی می­‌کنند.

۲۵ فروردين ۹۹ ، ۱۱:۰۰ ۰ نظر
صبور

اصرار مغرضان بر سیاسی نمودن یک بحران پزشکی و جهانی

شیوع ویروس کرونا، نظم جهانی را دچار تلاطم کرده است!
بیش از یک میلیون نفر مبتلا و هزاران مرگ در کمتر از سه ماه !
نزدیک به 4 میلیارد انسان در قرنطینه هستند!
بر اساس آمار سازمان ملل متحد، از مجموع ۷ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تن از ساکنان کره زمین،‌ تقریبا نیمی از این رقم به دلیل بحران ناشی از گسترش ویروس کرونا در قرنطینه هستند.
دو سوم در گذشتگان در جهان از اروپاست!
بالاترین میزان ابتلا به کرونا درجهان ، در آمریکا ثبت شد!
نوسانات اقتصاد جهانی باعث تعمیق لطمات اقتصادی بزرگ در آینده خواهد شد!
همه ی مردم در کره خاکی ، درگیر یک بحران جهانی هستند، اما دراین میان هستند رهبران ابلهی که از این آشفته بازار ، دنبال دوختن کلاهی نمدی برای خود هستند.
سایت های کذاب رهبر دجال مجاهدین نوشته است :
بحران کنونی ، در اصل یک مسئله درمانی و بهداشتی نیست ، بلکه یک مسئله عمیقا سیاسی است ، این اپیدمی می توانست در نقطه ی شروع ، مهار شود، رژیم به فکر سلامت مردم نیست ، بله این بحران ماهیتا سیاسی است...”
کودکان ما، از رهبران این گروه قرون وسطائی ، در مورد این بیماری بیشتر درک و فهم دارند!
مگر می شود درک و فهم درستی از بیماری کرونا با ابعاد جهانی آن نداشت؟ مگر می شود از میزان بالای مرگ ومیر ناشی از ویروس کرونا، خشنود بود؟ در سیمای کذابین رجوی ، مرتبا آمار مرگ های ناشی از کرونا در شهرهای میهن عزیز ، زیرنویس می شود، آماری کذب و بصورت تصاعدی ، بزرگنمائی شده!
اغلب مردم کشور ما امروز در قرنطینه های خانگی هستند، اما دشمنان این ملت، دنبال آتش گرفتن بازار قیصریه هستند تا شالی برای خود دست و پا کنند!
اگر دولت ها ، اصلی ترین مقصرین شیوع این ویروس هستند، که باید اول مجاهدین، دولت های بیشتر درگیر این بیماری را سرنگون کنند ، تا ببینیم نوبت به ایران هم می رسد یا نه ؟
همین کشور محل اقامت فرقه ی رجوی ، اکنون درگیر بحران ویروس کرونا شده است ، کرونا به داخل اشرف 3 هم رسیده و عده ای هم بخاطر این بیماری بستری شده ویک مورد مرگ هم گزارش شده است ! پیشنهاد نگارنده این است که برای دست گرمی ، مجاهدین ابتدا دولت آلبانی را سرنگون کنند که با بی مبالاتی و سهل انگاری نتوانست جلوی ورود ویروس کرونا به کشورش را بگیرد و همچنین باعث شد که کرونا وارد اسارتگاه اشرف 3 هم شده و قربانی بگیرد، بعد بیایند سراغ ایران !
بسیاری از مردم جهان داغدار از دست دادن عزیزان و هم وطنان خود هستند ، آیا شایسته است که در این میان عده ای مفلوک وارد میدان شده و قضیه را سیاسی کنند؟
رجوی ها باید بدانند که پرداختن به تلفات خود ساخته شان در مورد کرونا وربط دادن آن به حاکمیت ، فاقد مشروعیت های لازم و اصول منطقی و عقلی است! یک جهان درگیر کروناست! تمدن چند هزارساله ایرانیان و فرهنگ بالای ایرانی است که کمک کرده مردم دراین شرایط سخت و دشوار و تحریم های ظالمانه سرپا ایستادند ، مردم ایران امروز به کمک نیاز دارند ، برهه ی حساس کنونی ، وقت از زیر پا کشیدن یک ملت نیست ، زمان همدردی است ، زمان همیاری است ، ما بعنوان مردم ایران ، امروز از میزان تلفات کرونا در سایر کشورها و تمام جهان ، اندوهگین و غمناک هستیم، ای کاش به زودی زود این ویروس از جهان رخت بسته و روزهای شیرین و روشن تری از راه برسد.
بنی آدم اعضای یکدیگرند ، که در آفرینش زیک گوهرند…
چو عضوی بدرد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار…

فرید

۱۹ فروردين ۹۹ ، ۱۶:۲۴ ۰ نظر
صبور

جاسوسان بدون مرز یا پزشکان بدون مرز

چند روز پیش در اخبار داشتیم که :
مشاور فضای مجازی وزیر بهداشت از منتفی شدن حضور نیروهای سازمان پزشکان بدون مرز در ایران خبر داد.
به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری تسنیم، علیرضا وهاب ‌زاده، در حساب توییتری خود نوشت:
‏ضمن تشکر از پزشکان بدون مرز، با اجرای طرح بسیج ملى مقابله با کرونا و نیز استفاده از تمام ظرفیت درمانی نیروهاى مسلح، فعلا نیازى به برپایى تخت بیمارستانى توسط نیروهاى خارجى نیست و این حضور منتفی است.
مشاور وزیر بهداشت گفت: بین پزشکان خارجی اعزامی به ایران در قالب گروه پزشکان بدون مرز، هیچ متخصص عفونی یا مرتبط با کرونا حضور نداشت.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، علیرضا وهاب‌ زاده مشاور وزیر بهداشت در صفحه شخصی خود درباره هویت و تخصص افراد اعزامی به ایران در قالب گروه پزشکان بدون مرز گفت:
در گروه اعزامی، هیچ متخصص عفونی یا مرتبط با کرونا حضور نداشت. یک پزشک اورژانس و میزان کمی تجهیزات مصرفی که تولید داخل هم دارد.
وی ادامه داد: داروی خاص و تحریمی هم نبوده است که به کاهش اثرات تحریم کمک کند، در شرایطی که ده‌ها بیمارستان صحرایی نیروهای مسلح در آماده‌باش و بسیاری ازبیمارستان‌ها خالی است.
از یک طرف ما را تحریم می کنند، از طرف دیگر چند تکنسین اورژانس را برای معالجه ی یک بیماری عفونی شدید وارد کشور می کنند! این پزشکان بدون مرز ! آیا دنبال بهبودی مردم ایران هستند؟ پس چرا در برنامه های سازمان مجاهدین در جای جای دنیا ، سخنرانی کرده و از رهبران فرقه ی مجاهدین حمایت می کنند؟
عکس زیر برنارد کوشنر را نشان می دهد . ایشان جناب «برنارد کوشنر» از مؤسسان «پزشکان بدون مرز» هستند؛ که در حال مجیزگویی برای جنایات رهبران مجاهدین در سال ۲۰۱۹ می باشد!

‏برنارد ‎کوشنر وزیر خارجه سابق فرانسه خطاب به جنایتکار بزرگ فرقه ی رجوی ، با 16000 ترور رسمی در ایران:
” خانم ‎رجوی شما یک مدل شگفت انگیز برای زنان جهانید و ما پشتیبان برنامه شما[رژیم چنج] هستیم”
این آقای برنارد کوشنر موسس ‎پزشکان_بدون_مرز (همون مهربونا که میخواستند کمکمون کنند)هم هستند!

ادامه مطلب...
۱۶ فروردين ۹۹ ، ۱۵:۲۰ ۰ نظر
صبور

مریم رجوی با بی مبالاتی ، ویروس کرونا را به داخل اشرف 3 کشاند

تقریبا تمامی کشورهای همسایه آلبانی در اتحادیه ی اروپا درگیر ویروس کشنده ی کرونا شدند. ایتالیا کانون کرونا در اروپا ، همسایه کشور آلبانی می باشد. ویروس بسرعت به تمامی کشورهای اروپائی در حال انتقال است .
تمامی کشورهای همسایه ی آلبانی ، از جمله : مقدونیه، یونان، ایتالیا، مونته نگرو، کوزوو، کراواسی و رومانی به ویروس کرونا آلوده شدند. بیش از صدها نفر در کشورهای عضو اتحادیه ی اروپا مبتلا به ویروس کرونا شدند و تست هایشان مثبت شده است ، که از این تعداد متاسفانه عده ای جان باختند . کشور فقیر نشین آلبانی که نسبت به بقیه ی کشورها از سطح رفاه و به تبع آن بهداشت پائین تری برخوردار است، در معرض جدی گسترش این ویروس در روزهای آینده قرار دارد.

اشرف 3 یا همان زندان مجاهدین در حومه شهر دورس در دهکده ی مانز نیز، از این ویروس در امان نخواهد ماند . خانواده ها بشدت نگران جان عزیزان خود در این اردوگاه سکونت اجباری هستند ، چرا که اکثر این اسراء در سنین بالای 60-50 سال بسر برده و از بیماری های مختلف پیش زمینه ای رنج می برند . سطح بهداشت و امکانات بهداشتی نیز در این اردوگاه بسیار پایین گزارش شده است! کشور آلبانی بدلیل مجاورت با ایتالیا در معرض انتقال فوری این ویروس قرار دارد. سران فرقه ی رجوی با اینکه می دانند این ویروس وارد کشور آلبانی شده است ، اما تا این لحظه هیچ اقدام مثبتی مبنی بر پیشگیری از ورود این ویروس به اردوگاه کار اجباری و اسارتگاه اشرف 3 ننمودند.
یک منبع مطلع در مقر فرقه ، در منطقه «دورس» آلبانی گفته است تعدادی از اعضای این فرقه در این کشور به ویروس کرونا مبتلا شده‌اند اما مقامات ارشد فرقه، این افراد را بر خلاف پروتکل‌های رسمی وزارت بهداشت آلبانی نگه ‌داری می‌کنند.
تا لحظه ی وصول این خبر ، ۹ تن از نیروهای این تشکیلات به کرونا مبتلا شده و متاسفانه حتی یک نفر از آنان نیز جان خود را به همین دلیل از دست داده است.
مسئولین سازمان نیز برای درز نکردن این خبر به رسانه ها و تبعات پس از آن، این ۹ تن را بصورت مخفی ، در یکی از سوله های ایزوله که امکان تردد اعضای عادی به آنجا وجود ندارد نگه داری می کنند.
عضو متوفای این گروه شنبه گذشته ۲۹ مارس در داخل پایگاه فوت شده و بصورت پنهان در داخل اشرف 3 نگهداری می شود. اما سایت های منسوب به فرقه هنوز خبر این فوتی را اعلام نکردند! گویا این عضو فوت شده، بدون اطلاع به مقامات آلبانی و بدون رعایت تشریفات قانونی در داخل پایگاه دفن شده است !

ادامه مطلب...
۱۶ فروردين ۹۹ ، ۰۵:۲۲ ۰ نظر
صبور

رجوی خائن در موضوع ویروس کرونا به دنبال چیست؟

وقتی هموطنان ما درگیرویروس کرونا هستند تا دیگران را نجات بدهند و همه در بیمارستانها جان فشانی می کنند و وقتی دردهای این مردم رنج کشیده را می بینم بجز یک آها دیگرکاری از دستم بر نمیاید.

اما کسی که خودش را رهبر می نامد و می گوید در همه جا جلودار نیروهایش هست و پیشتاز مردم است فقط به دنبال جنگ و خون ریزی است  هیچ گاه دردی از کسی دوا نکرده فقط نمکی بر زخمهای مردم بوده که درد و رنج بیشتری بکشند تا خودش به قدرت برسد.

در پیام اخیر این جانی خائن در بحث کرونا و به دنبال اغتشاش و برهم زدن آسودگی مردم است و پیام پشت پیام که بیاید خیابانها و نیروهای انتظامی و غیره را کنار بزنید و رژیم را سرنگون بکنید.

این رهبر چقدر احمق است که با وجود این که وضعیت مردم بجان آمده را می بیند ولی به دنبال قدرت و خون خواری خودش است.

در حال حاضر در یک نگاه هر کسی این پیام را می شنود به جز دشنام و به تنفر رسیدن از این جانی خود فروخته دیگر حرفی نثار او نخواهد کرد و مردم ایران خوب فهمیدند که چه کسی دشمن و چه کسی غم خوار آنها هست.

پس باید به این فرقه قدرت طلب گفت با پیامهای تو خالی هیچ گاه مردم ایران را نمی توانی بفریبی اگرراست میگویی پا به بیرون از سوراخ بزار و خودت را نشان بده و بگو من هم زده هستم ،چون تو که خودت را رهبر پیشتاز می نامی و با تفاسیر قرآن هم خوب می توانی تقلید آخوندها را در بیاوری و اگر دلسوز هستی آن قیافه نکبت بارت را نشان بده چون پیشتازی

ما جدا شدگان و آنهای که مثل من در فرقه تو فریب حرفهای زیبای تو را خوردند دیگر می دانیم پشمی به کلاهت باقی نمانده و چهل سال با دغل و دروغ چگونه خیلی ها را به کشتن دادی ودیگر آلبانی خط آخر است و خوب هم می دانی دیگر برگشتی به مرزها متصور نیست.

پس خواهشا دست از انقلابی گری بردار چون تو مرد میدان نیستی و همیشه سر بزنگها پا به فرار گذاشته ای و فقط داستان سرایی می کنی برای خودت .!!!!

تیرانا ، غلامرضا شکری ، سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی

۱۰ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۴۵ ۰ نظر
صبور

مواضع ننگ آلود آمریکا و فرقه رجوی در مقابله با ویروس کرونا

دوستان، حتما در جریان ویروس کرونا یا همان «کوید ۱۹» هستید که چگونه در حال گسترش است و تا کنون طبق گفته بهداشت جهانی بیش از ۱۸۰ کشور را در بر گرفته و هیچ قدرتی مانع گسترش آن نیست و همچنان در حال تلفات جانی گرفتن است.

تمامی کشورهای جهان تدابیر مشخصی را اتخاذ کردند که مانع گسترش و یا تلفات جانی این ویروس گردند. از طرفی هم کشورهایی هستند که به یاری یکدیگر شتافته اند و در حد توانشان کمک می کنند تا بتوانند در جهت کمک رسانی به هم نوعان خود اقدام نمایند. این تلاش های انسان دوستانه هیچ گاه در بین جوامع بشری فراموش نشده و اتفاقا ملل را به هم نزدیک کرده و در تاریخ تحت عنوان یک همسویی و کمک به نوع بشریت بیاد خواهد ماند. اگر اخبارها را دنبال کرده باشید حتما که متوجه منظور این بنده خواهید شد.

اما آنچه در این بین بسیار حائز اهمیت است تنظیمات برخی کشورها و جریانات و گروه ها می باشد که در رابطه با مردم ایران انجام می گیرد و عمق کینه های شتری خودشان را به نمایش می گذارند. در وانفسایی که خودتان شاهدش هستید و از نزدیک لمس می کنید، سردمداران کاخ سفید بر علیه مردم ایران روزانه گام های ضد بشری بر می دارند و از بر داشتن این گونه گام ها نیز مطلقا شرم نمی کنند، علیرغم اینکه دولت و ملت آمریکا درگیر این عارضه جهانی هستند و روزانه بر تعداد مبتلایانشان افزایش می یابد و آمارکشته هایشان رو به ازدیاد است ولی هیچ گونه حس کمک انسان دوستانه در قبال مردم ایران از خود نشان نمی دهند.

در عرصه بین المللی اکنون تعداد زیادی از کشورهای جهان بر سیاست های ضد انسانی و ضد ایرانی ترامپ انتقادات جدی دارند  و مواضع ایشان در مقابل با مردم ایران را ننگ آلود می پندارند، حتی دولت انگلیس که از همسویان و متحدین تاریخی ایالات متحده آمریکا می باشد ولی ما شاهد افزایش فشارها از طرف آمریکا علیه مردم ایران هستیم. در همین چند روز گذشته دیدیم که تحریم های گسترده دیگری را علیه مردم ایران اعمال کردند و با افتخار آنها را نیز اعلام نموده و به اجرا گذاشتند.

ادامه مطلب...
۱۰ فروردين ۹۹ ، ۱۲:۴۴ ۰ نظر
صبور