حضور زیر تابلوی سازمان، بازتابش منفی است

دافعه ای که در ایران نسبت به نام منفور این سازمان وجود دارد، نفی کردنی نیست و این را بهتر از هر کس دیگر، مریم رجوی و مسعود رجوی می دانند.

واقعیت این است که حدود 2000 پیرمرد و پیرزنی که در آلبانی در اسارت سازمان بسر می برند، چون اکثرا سنین بالائی داشته و توان انجام کارهای فیزیکی را ندارند، به کار با کامپیوتر و آشوب سازی اجتماعی در فضای مجازی روی آورده شدند! بدین معنی که اخبار اقتصادی مربوط به مشکلات معیشتی را جمع آوری کرده و در کانال های ایجاد شده ی خود، بازتاب می دهند.

برای این منظور هم از اسامی جعلی و هم از مکان های جعلی در کشورهای اروپائی نام می برند. تمام سعی و تلاش های مذبوحانه این گروه هم برای این است که با این ترفند به نارضایتی های موجود در جامعه دامن زده و بزرگ نمایی کنند!

ادامه مطلب...
۰۴ آبان ۹۹ ، ۱۷:۱۹ ۰ نظر
صبور

30 سال است که سازمان مجاهدین به این خانواده اجازه ارتباط با فرزندشان را نداده است

آقای علیرضا درویش تبار در این نامه خطاب به نماینده سازمان جهانی بهداشت در آلبانی نسبت به وضعیت فعلی برادر اسیرش علی اصغر درویش تبار ابراز نگرانی کرده . وی دراین نامه اشاره کرده که بیش از 30 سال است که سازمان اجازه ارتباط به این خانواده با فرزندشان را نداده است .

 

 

۱۹ مهر ۹۹ ، ۱۸:۵۳ ۰ نظر
صبور

مجاهدین خلق از شعار آزادی تا مزدوری و جاسوسی

کتاب “مجاهدین خلق از شعار آزادی تا مزدوری و جاسوسی”، تجربیات و خاطرات دو دهه حضور هادی شبانی در مناسبات سازمان مجاهدین خلق است. نوشتن این کتاب مدت یازده سال زمان برده است.

برای دانلود کتاب اینجا را کلیک کنید.

آقای هادی شبانی هدف از نوشتن کتاب ” مجاهدین خلق از شعار آزادی تا مزدوری و جاسوسی ” را این گونه بیان نمودند :

“من خودم به خاطر فریبکاری شعارهای دروغین رجوی جذب سازمان شدم و نزدیک به دو دهه در مناسباتش زندگی نموده و به تمام برخوردها و اعتقادات شان و موارد دیگر اشراف پیدا کردم و دریافتم این سازمان روی دروغ و فریبکاری بنا نهاده شده و به همین خاطر بعد از جدایی تصمیم گرفتم تجربیات و خاطرات خود را به رشته تحریر در بیاوریم تا درسی برای نسل جوان باشد که مانند من اسیر فریب های رجوی نشوند .”

هادی شبانی

آقای هادی شبانی نویسنده کتاب “مجاهدین خلق از شعار آزادی تا مزدوری و جاسوسی”

۱۶ مهر ۹۹ ، ۰۸:۳۱ ۰ نظر
صبور

کارنامه ی مجاهدین با ترور عجین است

سازمان تروریستی مجاهدین از بدو شروع با حیله و نیرنگ مسعود رجوی همراه بود ، با از بین بردن عوامل ناراضی و مخالف خود ترور را با ماهیت خود عجین نمود و در طول عمر سیاه و نکبت بار خود بارها و بارها اقدام به این عمل شنیع کرده و انسانهای بی گناه را با روشهای مختلف ترور می نمود که در هفتم مهرماه 1360 با ترور شهید هاشمی نژاد برگ سیاه خود را با خون وی سیاهتر نمود .

شهید هاشمی نژاد که از روحانیون برجسته ای بود که در سالهای 1353 و 1354 مخالفتهای خود با ظلم سران پهلوی را بصورت علنی آغاز نمود که بعد از چند مدت بهمراه آقای طبسی دستگیر و روانه زندان شدند که در آنجا با گروه تروریستی مجاهدین آشنا و پی به انحرافات فکری آنها برده و بعد از دوسال سپری نمودن دوران زندانی خود ، تلاش نمودند تا سرکرده های مجاهدین را با راه و روش درست اسلام آشنا نمایند. این تلاش وی با روحیه تروریستی و بدخواهی سرکردگان مجاهدین همخوانی نداشت و چون سران مجاهدین از نقش تاثیر گذار شهید هاشمی نژاد در تداوم تحرکات انقلابی و در کل کمک وی به تثبیت جریان انقلاب آگاهی داشتند ، بنابراین تصمیم شومی برای ترور وی گرفتند که نهایتا توسط تروریستی بنام هادی علوی فیتیله چی که از عاملان سازمان تروریستی مجاهدین بود در هفتم مهرماه 1360 به شهادت رسیدند .
البته ترور و از بین بردن عوامل ناراضی و مخالف سازمان ضد مردمی مجاهدین تنها به دوران اوایل انقلاب بر نمی گردد و چه بسا ترورهای کور بسیاری از آنها شاهد بودیم که 15 شهید در استان گلستان حاصل ترورهای منافقانه سران سازمان مجاهدین می باشد که شهید کیخا از آخرین شهدای آنها بودند که روحشان شاد باد .
از بین بردن عوامل ناراضی در داخل سازمان تروریستی مجاهدین نیز می تواند از ترورهای آنها محسوب شود که متاسفانه در هیچ جایی از آنها نام برده نمیشود و هیچ ارگانی آنها را پیگیری نمی کند و چه بسا بودند افرادی که اهداف سازمان را مغایر برنامه های اولیه بنیانگذاران سازمان مجاهدین دانستند و همین امر باعث شد تا مسعود رجوی جنایتکار براحتی آنها را از بین ببرد که قربان ترابی یکی از این عوامل می باشد که براحتی سرکرده فرقه رجوی سر او را زیر آب فرو برد و او را ترور نمود که مورد بازخواست کسی نیز قرار نگرفت .
ترورهای شخصیتی و فیزیکی که در داخل سازمان مجاهدین در طول عمر سیاه فرقه بر روی عناصر خود انجام داده اند از نادرترین ترورهایی می باشد که در هیچ کجای دنیا شبیه آن وجود ندارد و سران سازمان عناصر مخالف را با شدیدترین فشارهای روانی ترور می نمایند که تعداد آنها بسیار زیاد می باشد .
ترور در سازمان تروریستی مجاهدین چیزیست که با خون آنها عجین شده و هیچ گاه نیز از آنها جدا نمیشود که البته حمایت حامیان تروریستی آنها نیز عامل اصلی بروز چنین عملی از آنهاست .

۰۹ مهر ۹۹ ، ۱۸:۵۹ ۰ نظر
صبور

فرقه مجاهدین و استفاده ابزاری از مقوله حقوق بشر

فرقه تروریستی مجاهدین بدنبال اعدام نوید افکاری که بدلیل مسئله قتل و شاکی خصوصی و اصرار خانواده مقتول به قصاص محکوم شد، تلاش کردند با سیاسی کردن موضوع اعدام از وی یک چهره سیاسی و یا بقول سرکرده مفقود الاثرشان یک قهرمان ملی بسازند وچند صباح دیگر اذهان نیروهای مسئله دار خود را به آن مشغول نمایند. من دراین مقاله هدفم پرداختن به موضوع نوید افکاری نیست.

بلکه بدنبال طرح این سوال و گرفتن پاسخ از سرکردگان فرقه هستم که براستی اگر شخصی با خصوصیات نوید افکاری یعنی فردی با خصوصیات شورشگری در تشکیلات مجاهدین بود با وی چه برخوردی می کردند!؟

وقتی که با شیوه های فریب فرقه مجاهدین در سال 78 از کشور امارات به عراق برده شدم و احساس کردم که برخلاف وعده های اولیه که من را بعداز مدتی به اروپا خواهند فرستاد قرار است که درپادگان اشرف ماندنی باشم در مقابل کوچک ترین اعتراض من بشدت و با بحث زندانی کردن و یا فرستادن به زندان بدنام ابوغریب سعی در خاموش کردن صدای اعتراض من را داشتند.

طالب فرحان - عباس دلنواز از خوزستان

در همان روزها برایم خیلی تعجب آور بود مگر من چه جرمی مرتکب شده ام که باید زندانی شوم؟ آنها به من قول داده بودند که از خاک عراق من را به اروپا اعزام کنند. برایم قابل فهم نبود که جرم پیگیری و یادآوری این وعده ای که به من داده بودند زندان ابوغریب باشد؟
بعدها دیدم که حتی صحبت های دونفره و خصوصی با دیگر اعضا هم به اتهام من درآوردی محفل زدن و دایر کردن شعبه ای از سپاه پاسداران درتشکیلات هم جرم شمرده میشود.درهمین فرقه ای که این چنین برای قصاص نوید افکاری یقه پاره می کند و فریاد وای حقوق بشرا سر می دهند صحبت کردن با همرزم جرم محسوب میشد.اعضا حق نامه نگاری ویا درخواست برای تماس با خانواده نداشتند.

همین فرقه رجوی که از آزادی حق وکیل مدافع و دادگاه علنی و با حضور وکیل مدافع برای متهم دم می زند! دهها نفر را بدون اینکه به آنها حق دفاع بدهد. در سال 74 در زندان به بند کشید. خیلی از اعضا را در طی سالیان بشکل مخفیانه سربه نیست و حذف شدند.
جالب است فرقه ای با این کارنامه سیاه در زمینه حقوق بشر و آزادی های اجتماعی و فردی اکنون به اصطلاح سردمدار حقوق بشر شده . البته تمامی جریانات واشخاصی که ماهیت این فرقه آزادی کش و ضدانسانی را می شناسند بخوبی می دانند که آنها برای رسیدن به اهداف پلیدشان به هر ترفندی متوسل می شوند تا از نمد ان کلاهی برای خود بسازند البته مشخص است که رهبران مجاهدین خیلی رسواتر از آن هستند که بتوانند افکار عمومی را فریب دهند و این تقلاهای مذبوحانه جز بی ابرویی هر چه بیشتر انها نتیجه ای نخواهد داشت.

طالب فرحان(عباس دلنواز)

۰۵ مهر ۹۹ ، ۰۶:۱۶ ۰ نظر
صبور

جنگ هشت ساله و خیانت رجوی

در هفته دفاع مقدس بسر می بریم. دفاع جانانه ای که مردم ایران و به ویژه جوانان در تاریخ ایران زمین رقم زدند و پیش بردند. سرانجامی بسیار افتخار آمیز که النهایه به پیروزی مردم ایران انجامید. قهرمانی ها، شجاعت ها، فداکاریها، افتخارات بی حد و حصر، شهادتها، جراحت ها، مفقود الاثری ها، اسارت ها، حتی ناکامی ها، وهمه و همه ناشی از یک انبساط جمعی و غرور آفرین بود که توسط همین مردم ایران رقم خورد و به ثبت در دل تاریخ رسید.

براستی در زمانه ای که مردم ایران با پیروزی در یک انقلاب نو و شکوفا در حال تصمیم گیری برای آینده خود بودند، و در این اثناء خون زیادی بر اثر بی رحمی های شاه خائن بوجود آمده بود و مردم تن شان زخمی و نیاز به التیام و مداوا داشت، ناگهان یک فرد از خدا بی خبر با نام صدام حسین جنگی را به مردم ایران تحمیل کرد که همین نام بر تاریخ این جنگ به ثبت رسید، “جنگ تحمیلی”.

به هر حال جنگ تحمیلی آغاز شده بود و باید به سرانجام میرسید، اما مردم ایران همانطور که عرض کردم تازه یک انقلاب همه جانبه را پشت سر گذاشته بودند و آمادگی برای آغاز یک جنگ خارجی نداشتند.

ادامه مطلب...
۰۲ مهر ۹۹ ، ۱۹:۰۳ ۰ نظر
صبور

در مصاحبه های صلیب سرخ با اسرای جنگی گرفتار مجاهدین چه گذشت؟!

چندی پیش شبکه بی بی سی با تعدادی از اعضای جدا شده از فرقه رجوی که زمانی اسیر جنگی بوده و در سال 68 طی یک معامله کثیف بین رجوی و صدام به کمپ اشرف برده شدند؛ مصاحبه ای صورت داد.

اعضای جداشده از نحوه فریب دادن اسرای جنگی توسط سران فرقه و وعده های دروغینی که به آنها داده بودند صحبت کردند. همین صحبت های افشاگریانه اعضای جدا شده خشم سران فرقه رجوی را برانگیخت. بطوریکه سراسیمه تعدادی از اعضای فعلی و اسرای سابق جنگی را با یک توجیه از قبل و با متن های دیکته شده به تلویزیون خودشان کشاندند تا مثلا آنها ضمن فحش وناسزا به بی بی سی واعضای جداشده افشاگری آنها را خنثی کنند .

درجای دیگر تلویزیون فرقه در یک دروغگویی آشکار گفت : رجوی در دیدار خود با صدام حسین خواستار بهبود شرایط اسیران جنگی شده و صدام هم قول داده تا از این به بعد اسیران جنگی به مثابه مهمان عراق و نه اسیر محسوب شوند!

در حالیکه اصلا موضوع دیدار رجوی با صدام این نبود. رجوی که درعملیات موسوم به فروغ شکست خورده و نیروهای زیادی را از دست داده بود به همین خاطر به این فکر افتاد تا برای پرکردن کمبود نیرویی خود و برای روحیه دادن به نیروهای بازمانده به پابوس صدام حسین برود تا شاید بتواند با انجام یک معامله کثیف با صدام تعدادی ازاسیران جنگی ساکن در اردوگاه عراق را بعنوان سیاهی لشکر به کمپ فرقه ببرد.

خود رجوی بعدا در نشستی که با اعضا داشت به این موضوع اشاره کرد و اصلا موضوع دیدار رجوی با صدام، درخواست برای بهبود شرایط اسرای جنگی نبود. بعد از توافق کثیف رجوی و صدام، مهدی ابریشمچی بعنوان مسئول اصلی فرقه راهی اردوگاه های اسرای جنگی شد تا شاید با فریبکاری ودادن وعده های دروغین هر تعداد از اسرای جنگی که می تواند را فریب داده وبه کمپ اشرف ببرد .

متاسفانه تعداد زیادی از اسرای جنگی که بدنبال رهایی از شرایط سخت اردوگاه بودند فریب وعده های دروغین سران فرقه را خورده و درخواست پیوستن به فرقه کردند تا اینکه تابستان 68 اولین اتوبوس حامل اسرا به کمپ اشرف آمد. مدتی که گذشت آنها متوجه شدند فقط از اسارتی به اسارتی دیگر برده شدند تا اینکه سال 69 بحث تبادل اسرا بین عراق و ایران اتفاق افتاد و صلیب سرخ از فرقه خواستار مصاحبه با اسیران پیوسته برای بازگرداندن آنها به ایران شد.

سران فرقه که مجبور به تمکین از صلیب بودند سراسیمه اسرای پیوستی را در سالنی جمع کرده و به آنها گفته بودند شما می توانید به ایران بروید اما چون به سازمان پیوستید در صورت بازگشت به ایران رژیم از شما حسابرسی خواهد کرد و قطعا زندان وشکنجه در انتظار شماست !

بنابراین به نمایندگان صلیب بگوئید ما می خواهیم نزد مجاهدین بمانیم. بعدا اگر کسی ازشما نخواست نزد ما بماند خودمان آنها را به هرکشوری که خواست می فرستیم! متاسفانه تعدادی ازآنها فریب دروغ های فرقه را خورده ودر فرقه ماندگارشدند که بعدا هرکدام همانند دیگر اعضا در مسیر مغزشویی فرقه قرارگرفته و سرنوشت غم انگیزی پیدا کردند. تعدادی از آنها بخاطر ماجراجویی های فرقه قربانی ، برخی سر به نیست و برخی خودکشی و برخی که بعدا برجدایی خود اصرار کردند از طرف فرقه به زندان ابوغریب فرستاده شدند. برخی ازآنها هم مثل نوح مجدمی وحسن مصفا که خواهان جدایی شدند سرکردگان فرقه آنها را به قصد فرستادن به ایران درنهایت بی رحمی وبه عمد قبل ازمیدان مین عراق در مرز رها کردند که متاسفانه بدلیل عدم اطلاع آنها از وجود میدان مین کشته شدند .

آری نمایش مسخره شوی تلویزیونی فرقه که در آن تعدادی از اعضای فعلی و از اسیران سابق را با توجیهات از قبل تعیین شده برای لاپوشانی معامله کثیف رجوی و صدام برسرآوردن اسرا به کمپ فرقه صورت گرفت هیچکس را فریب نمی دهد.

سرکردگان فرقه باید پاسخگو باشند که به چه حقی برخلاف قوانین بین المللی مربوط به اسرای جنگی تعدادی از اسرای جنگی را از صدام تحویل ودچار سرنوشت نامعلوم وغم انگیزی کردند ؟ چرا وقتی آنها را به کمپ اشرف بردند هرگز به آنها فرصت ندادند تا با خانواده های خود ارتباط برقرارکنند؟ باید پاسخگو باشند که چرا تعدادی از آنها را قربانی مطامع خود کردند؟ باید پاسخگو باشند که چرا وقتی بخشی از آنها که بعدا نخواستند در فرقه بمانند به زندان ابوغریب فرستاده شدند؟ باید در مقابل خانواده های رنج دیده بخصوص پدران و مادران انها که درحسرت فراق عزیزانشان چشم ازجهان فرو بستند پاسخگو باشند. بنابراین معامله کثیف رجوی و صدام بر سر بردن اسیران جنگی به فرقه لکه ننگی است که تا ابد برپیشانی فرقه رجوی حک شده است.
حمید دهدار

 
۰۲ مهر ۹۹ ، ۰۸:۲۷ ۰ نظر
صبور

مجاهدین خلق و روزنامه نگار جعلی، آزادی جعلی، کمک انسان دوستانه جعلی

هفته گذشته باردیگر نام یکی از شخصیت‌های تخیلی مجاهدین خلق بر سر زبان ها افتاد. نشریه امریکن کانزروتیو با انتشار مطلبی از یک روزنامه‌نگار جعلی با نام «امیر بصیری» پرده برداشت که مقالاتی منتسب به او در برخی نشریات غربی منتشر شده است. نخستین شخصیت تخیلی مجاهدین خلق با نام حشمت علوی سال گذشته در مطلبی در اینترسپت به قلم مرتضی حسین فاش شد. بنا براین دو گزارش، حشمت علوی و امیر بصیری اکانت‌های جعلی هستند که توسط ترول‌های مجاهدین خلق در کمپ اشرف سه در آلبانی راهبری می‌شوند.

در هر دوی این گزارش‌های تحقیقی آمده است که مقالات کذایی که زیر نام حشمت علوی و امیر بصیری در نشریاتی چون فوربز و هیل منتشر می‌شدند، بلافاصله از سوی زنجیره‌ای از حساب‌های توییتری–اکثرا با دنبال کنندگان بسیارکم— حمایت می‌شوند. تنها فعالیت این اکانت‌ها بر محور حمایت از مجاهین خلق و تغییر رژیم ایران است.

ادامه مطلب...
۲۴ شهریور ۹۹ ، ۱۹:۲۷ ۰ نظر
صبور

یازده سپتامبر و توهم رجوی

رجوی بعد از پیروزی انقلاب درایران بدلیل شرایط سیاسی ایجاد شده مغرور شده بود که می تواند به زودی زمام قدرت درایران را بدست بگیرد. اما وقتی دید با سیاسی کاری نمی تواند به هدف مورد نظر خود برسد دست به اقدامات خشونت طلبانه زد و با انجام ترورهای کور از جمله ترور مسئولین کشوری فکر کرد که می تواند ظرف 6 ماه زمام قدرت را بدست بگیرد به همین خاطر ازآن زمان به بعد تا چند سال یعنی تا قبل از سال 65 وعده شش ماهه را برای سرنگونی و بدست گرفتن قدرت تمدید می کرد.

اما وقتی دید که خودش نمی تواند هیچ غلطی بکند به اتحاد و همکاری با دشمنان مردم ایران فکر کرد و از طرف دیگر چشم امید به تشدید بحران های منطقه ای بست. اما باز وقتی دید این راه هم طولانی است زمان 6 ماهه سرنگونی را به یکساله تبدیل وبا همین ترفند طی سالیان اعضای فرقه اش را مشغول و در مناسبات فرقه نگاه داشت .

همانطور که گفتم یکی ازامیدهای رجوی برای رسیدن به قدرت تشدید بحرانهای بین المللی و منطقه ای بود. تا اینکه موضوع یازده سپتامبر و انفجار برج های دوقلو در آمریکا پیش آمد. بگذریم ازاینکه زدن برج های دوقلو نقشه ازقبل طراحی شده جنگ طلبان آمریکا بود تا بتوانند پای آمریکا را درمنطقه باز کنند.

بهرحال در زمان وقوع حمله به برج های دوقلو در امریکا من در زندان سازمان منتظر خروج از فرقه بودم وتا قبل از این هیچگونه خبری از اتفاقات بیرون نداشتم تا اینکه شب یازده سپتامبر یکی از مسئولین آمد نزد من و با حالتی عجیب که انگار قراراست همین فردا رجوی در تهران زمام قدرت را بدست گیرد، برگه خبرهای مربوط به حمله به برج دو قلو را به من داد و گفت: برج های دوقلو در آمریکا را زدند آمریکا اعلام کرده کار رژیم ایران است و بزودی تلافی خواهد کرد. به همین خاطر برادر مسعود آماده باش سرنگونی داده. تو برای چی هنوز اینجا ماندی برگرد تشکیلات! چون اگر ما رفتیم تو اینجا تنها می مانی! خبر که برایم عجیب بود اما از آنجائیکه به وعده های سر خرمن و توخالی رجوی آشنایی داشتم به طعنه به وی گفتم هر وقت شما رسیدید ایران به من هم خبر بدهید تا هرطور شده خودم را برسانم .

وی رفت و روز بعد دوباره یکی دیگر از مسئولین آمد و گفت چه تصمیمی گرفتی می خوای با ما بیای ایران یا نه؟! این همه سال در تشکیلات و با سازمان بودی حالا که وقت چیدن ثمره سالها مبارزه است نمی خوای حضور داشته باشی؟! با نگاهی معنی دار به وی گفتم طی سالیان گوش من از این حرف ها پر شده فقط می خواهم بروم دنبال زندگی خودم.

بهرحال چند روز گذشت و دیگر از آمدن مسئولین خبری نشد و من فهمیدم که ظاهرا باد رجوی برای سرنگونی خوابیده و خبری از حرکت قشون فشل او به سمت ایران نیست . مدتی بعد محمد سادات دربندی (عادل ) و حسین مشار و یک نفر دیگر از مسئولین آمدند نزد من و بدون اینکه حرفی از اتفاقات یازده سپتامبر و اقدامات فرقه بزنند با ترفند های دیگری سعی کردند مرا وادار به بازگشت به مناسبات فرقه کنند که موفق نشدند .

بهرحال در مدتی که در زندان فرقه بودم دیگراز خبرهای بعد از یازده سپتامبر مطلع نشدم تا اینکه شش ماه بعد فرقه مرا به زندان ابوغریب فرستاد. در آنجا با نفراتی که بعد از جریان یازده سپتامبر از فرقه جدا شده بودند صحبت کردم. از آنها سئوال کردم بعد از این جریان چه اتفاقاتی در مناسبات فرقه افتاد؟ که گفتند بعد از جریان حمله به برج دوقلو آماده باش سرنگونی اعلام شد و بلافاصله هم رجوی نشست عمومی گذاشت و شیرینی توزیع کردند. رجوی خوشحال بود و می گفت تازه این ضربه از طرف مرتجعین بوده، وای به روزی که آمریکا از ما مسلمانان انقلابی ضربه بخورد !

تحلیل رجوی در نشست این بود که آمریکا رژیم ایران را مقصر عنوان می کند و یقینا حمله نظامی به ایران خواهد کرد و ادامه داد بنابراین ما باید از ان فرصت برای برداشتن خیز سرنگونی استفاده کنیم ! بچه ها می گفتند علیرغم تحلیل های آب دوغ خیاری رجوی همه نیروها نگران وحتی خود مسئولین بیشتر مشوش شده بودند. چون ظاهرا متوجه شده بودند که این بار تحلیل های رجوی چیزی جز کشک نیست بعدا هم وقتی که متوجه شدند انگشت اتهام آمریکا بسوی عراق است و نه ایران نگرانی های آنها بیشتر شد. درنهایت هم دیدیم که آنطور که رجوی می خواست پیش نرفت .

آری الان 18 سال از حادثه یازده سپتامبر می گذرد و صدها بحران منطقه ای دیگر بعد از آن بوجود آمد. اما فرقه رجوی همچنان در این توهم بسر می برد که شاید تغاری بشکند و بحرانی بزرگتر در منطقه بوجود بیآید تا انها مثلا بتوانند سرنگونی را محقق کنند. متاسفانه انها نمی خواهند این واقعیت را قبول کنند که دوران فرقه آنها به پایان رسیده و علاوه براین هیچ جایگاهی در بین مردم ایران ندارند. سران فرقه خود که اصلا مهم نیستند و بقول معروف اکثر آنها پا بگور شدند. اما حیف از عمر و جوانی اعضایی است که بازیچه سران این فرقه شده و بیهود به هدر رفت.
حمید

۲۳ شهریور ۹۹ ، ۰۸:۲۹ ۰ نظر
صبور

پدر و مادرت چه گناهی دارند؟

حمید رضا سلام امیدوارم که حال شما خوب باشد خیلی وقت است خبری از شما ندارم. پدر و مادرت نگران شما هستند تا به حال چندین نامه برای شما ارسال کردند و منتظر شما بودند که جواب آنها را بدهی و یا تماسی با آنها برقرار کنی ولی خبری از شما نشد و نگرانی آنها نسبت به شما بیشتر شده. الان که شما در یک کشور آزاد هستید مشکل چیست که نمی توانید یک تماسی با خانواده های خود بگیرید. ما هم شماره ای از شما نداریم که بتوانیم با شما تماس بگیریم.

مادرم به من می گوید این چه بلایی بود حمید رضا بر سر خودش آورد . زندگی خودش را متلاشی کرد و خودش را داغون کرد . اتفاقا حرف من هم با شما همین است. نزد کسانی هستی که نه راه پیش دارند و نه راه پس … بدون هیچ هدفی دور خودشان می چرخند . فقط اخبارهای دروغ تحویل شما می دهند که بیشتر شماها را در زندانهای خود نگه دارند حمید رضا فکری به حال خودت بکُن. خودت را نجات بده به پدر و مادرت رحم کن … این ها چه گناهی دارند؟! در مسیری قدم گذاشته ای که عاقبت خوبی ندارد . تصمیم بگیر و سرنوشت خود را عوض کن. خانواده شما همین را از شما می خواهند از شما می خواهند به آغوش گرم خانواده برگردی . امیدوارم به زودی خودت را نجات دهی و دل ما و بخصوص پدر و مادرت را شاد کنی .

۲۰ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۱۰ ۰ نظر
صبور

نامه مسئول تشکل مادران به خانم ماریا آرنا، رئیس کمیته فرعی حقوق بشر پارلمان اروپا

نامه ای از جانب خانم ثریا عبداللهی مسئول تشکل “مادران، قربانیان فراموش شده”، خطاب به رئیس کمیته فرعی حقوق بشر پارلمان اروپا خانم ماریا آرنا ارسال گردید.

 

ترجمه متن نامه به فارسی به شرح زیر است:

خانم ماریا آرنا، رئیس کمیته فرعی حقوق بشر پارلمان اروپا

با سلام و احترام
ما مادران و خانواده های کسانی هستیم که عوامل سازمان مجاهدین خلق از کشورهایی همچون ترکیه، پاکستان، کویت و از اسرای جنگی ایران و عراق، در زمان صدام حسین، با فریب و نیرنگ به اردوگاه خود در عراق منتقل کرده اند. این افراد سپس در سال 2016 جمیعا به کشور آلبانی انتقال داده شده و در یک اردوگاه بسته و دورافتاده مستقر گردیده اند.

خانواده های اعضای سازمان مجاهدین خلق مستقر در اردوگاه این سازمان در آلبانی، علی الخصوص مادران چشم براه مظلوم، بعضا نزدیک به چهل سال است که از وضعیت فرزندان خود بی اطلاع هستند، زیرا ارتباط اعضای مجاهدین خلق در این سازمان با دنیای بیرون کاملا ممنوع است.

خواست خانواده ها، دیدار با عزیزان یا حتی شنیدن چند دقیقه ای صدای آنان میباشد. حال اگر این افراد را زندانی هم فرض کنیم، طبق قوانین بین المللی و هر کشوری، ملاقات خانواده و دیدار آنها با عزیزان زندانی کمترین حق برسمیت شناخته شده است. حال با توجه به این مسئله مهم، لازم به ذکر است که اعضای گرفتار در سازمان مجاهدین خلق از کوچکترین حقوق انسانی بی بهره هستند.

کارزار درخواست رسمی ارتباط با اعضای داخل اردوگاه بیش از 11 هزار امضای خانواده ها و وابستگان آنها در ایران و دیگر کشورها را بهمراه داشت که از دولت آلبانی تقاضای دیدار با عزیزان خود در کشور آلبانی یا حداقل ارتباط صوتی و تصویری داشتند که متاسفانه دولت آلبانی در حمایت از سازمان مجاهدین خلق هیچ توجهی به تقاضای خانواده ها نکرد. همچنین عکس و تمامی مدارک لازمه به مقامهای دولت آلبانی و ارگانهای بین المللی ارسال شد ولی تاکنون ما خانواده ها هیچگونه پاسخی دریافت نکرده ایم.

من بعنوان یک مادر رنج دیده که فرزندم امیر اصلان حسن زاده با فریب و نیرنگ وارد این فرقه تروریستی شده است، و همچنین به نمایندگی از جانب تمامی مادران و خانواده ها، از شما بعنوان یک مقام حقوق بشری اروپایی در خواست میکنم که از دولت آلبانی بپرسید که مادران به کدام گناه اجازه هیچگونه ارتباطی با فرزندان خود را ندارند.

ثریا عبداللهی
تشکل “مادران قربانیان فراموش شده”

۱۹ شهریور ۹۹ ، ۰۹:۱۰ ۰ نظر
صبور

مسعود رجوی با علم کردن مرگ کاظم ، بدنبال فرار از فرمان قتل های مشکوک است

هرگز هیچ دادگاهی ، مرگ مشکوک دکتر کاظم رجوی را به دولتی یا گروهی نسبت نداده است ، اگر هم مسعود رجوی مدعی قتل برادر خودش توسط دولت یا گروهی است باید مستندات خود را به همان دادگاه در زمان جاری پرونده ارائه می داد. هرگز هم نمی توان مرگ های مشکوک را در یک گوشه ی دنیا بدون دلیل به کسی نسبت داد. بعدها هم این پرونده بدلیل فقدان دلایل مستند، مختومه اعلام شد.

از زبان مسعود رجوی در سایت های کذاب سازمان نوشته شده است :
” مسعود رجوی:
علاوه بر قاتلان برادرم کاظم، آمران و عاملان همه ترورها و جنایتهای فاشیسم دینی در داخل و خارج ایران باید تحریم شوند و به سزای اعمال خود برسند… ”
اما به نظر بنده می توان قتل های اتفاق افتاده در قرارگاههای سازمان را به مسعود رجوی نسبت داد، چرا که قتل ها در زمان مشخص و مکان مشخص و قاتلین حی و حاضردر سازمان انجام شده است، همگان نیز می دانند که در سازمان مجاهدین، کسی بدون اجازه ی مسعود رجوی حق خوردن آب را هم نداشت، چه برسد به زندانی و شکنجه کردن و قتل نفرات مخالف و معترض!

چند نمونه از قتل ها در سازمان پرافتخار مجاهدین به دستور شخص مسعود رجوی :
1- مرجان اکبری( خواهر فائزه)، مرگ مشکوک او خود کشی اعلام شد!
2- محمد علی ملک کندی(رسول ، ملکان – تبریز)- خود سوزی در ورودی ستاد ارتش!
3- یاسر اکبری نسب(تبریز)، خودسوزی! سوزاندن توسط مزدوران رجوی در سنگر انفرادی!
4- علینقی حدادی(فرمانده کمال- همسر زهره اخیانی )، مرگ او بعلت انگ اخلاقی و بیماری قلبی و عروقی اعلام شد!
5- تقی حدادی(امدادگر- برادر فرماند کمال)، مخالفت با رجوی و مرگ مشکوک!
6- آلان محمدی- مرگ با رگبار مسلسل در قلب و سینه اش!
7- مجتبی میر میران (شاعر و نویسنده )، حلق آویز توسط مزدوران رجوی !
8- مینو فتحعلی – شورای رهبری، قتل مشکوک( اعلام شد در بمباران آمریکائی ها کشته شد) !
9- علی زرکش( مرد شماره 2 سازمان – همسرمهین رضائی )با شلیک نیروی های خودی از پشت سر!
10- کوروش بچه ی سنندج ، زندان اسکان ، پادگان اشرف (سال 1376)، خفه شدن در لای پتو پس از ضرب و شتم وحشیانه و انتقال به محل نامعلوم!
11- ناصر در زندان اسکان – سال 1376، ضرب وشتم شدید در سلول انفرادی و پتوپیچ شدن جنازه و انتقال به محل نامعلوم!

ادامه مطلب...
۱۰ شهریور ۹۹ ، ۱۸:۴۴ ۰ نظر
صبور

خیال خام تطهیر با سوء استفاده از شیر و خورشید

در یکم شهریور1372 بود که فرقه تروریستی رجوی نماد شیروخورشید را به پرچم خود ضمیمه کرد. تا پیش از آن اثری از نماد در پرچم آن ها نبود و به همان سه رنگ سبز و سفید و قرمز کفایت کرده بودند. اما چرایی تصمیم یکباره مسعود رجوی به این نماد گذاری بر می گردد به درک او از منفور شدن در بین همه آحاد ملت ایران و حتی اپوزیسیون خارج کشور.

خیانتهای بی محابای رجوی در طی سالهای جنگ، از او و فرقه اش چهره ای منفور و طرد شده ساخت. حتی اپوزیسیون متحد شده با او در جریان تاسیس شورای باصطلاح مقاومت ملی هم به محض اتحاد خائنانه ی رجوی با صدام و رژیم بعث، او را ترک کردند و لذا رجوی با بی نتیجه ماندن آن حجم از خباثت که علیه خاک ایران در دوران جنگ انجام داده بود و تبدیل شدن به یک اپوزیسیون شکست خورده و منزوی، ضمیمه کردن شیروخورشید به پرچمش را راهی برای تطهیر خود و متصل ماندن به اپوزیسیون خارج کشور یافت.

رجوی که بیش از 2 سوم اعضایش را در عملیات احمقانه فروغ از دست داده بود ناگزیر به جذب نیرو برای انتقال به عراق و جایگزینی در ارتش آزادیبخشش شد و گمان می کرد با این شیوه می تواند لااقل در فرزندان نسل بعد از انقلاب ایران هوادار پیدا کند. اما این چاره اندیشی هم برایش کارساز نشد و به همین دلیل پس از مدتی درجا زدن مجبور به جنایت آدم ربایی و فریب جوانان و نوجوانان داخل ایران و بویژه اقشار کم بضاعت شد.
رجوی با سوء استفاده از اقشار کم درآمد جامعه ایران و با وعده ی کاریابی در اروپا و آمریکا بسیاری از افراد کم سن و سال را فریب داد و آنها را به جای اروپا و آمریکا به عراق انتقال داد.

۰۹ شهریور ۹۹ ، ۰۹:۰۱ ۰ نظر
صبور

قبل از کشتار 10 شهریور 1392 ، بوی خون همه جا پیچیده بود

مسعود رجوی ، عامدا و با آگاهی کامل از خطرات پیش رو، یکصد تن را به امید برگرداندن نیروها به اشرف باقی گذاشت و 59 نفر را در 10 شهریور 1392 به کام مرگ و اسارت فرستاد !
زمانی که مسعود رجوی اصرار داشت که: ” اگر کوهها بجنبند ، اشرف ز جا نخواهد جنبید! ” ، همه ما که در پادگان اشرف بودیم، می دانستیم که قتل عامهای در پیش است! از همان شبی که نیروهای آمریکائی خطوط ما را بمباران کردند و دیدیم که مسعود رجوی نیست ، مریم رجوی هم به فرانسه گریخته است ، بوی خون همه جا پیچیده بود! همه بعنوان گوشت دم لوله ی توپ ، باقی گذاشته شده بودیم، تا بهای بی درایتی رهبری را بپردازیم که بی گدار به آب زده بود و تماما اصرار داشت که نیروها نباید از اشرف کنده بشوند! از همان روزی که دست بسته به اشرف برگردانده شدیم و سلاح ها را تحویل دادیم ، دیگر همه ی ورق ها برگشت و شکست پشت شکست بود و بس.
سازمان خبر کشتار 10 شهریور 1392 را چنین انعکاس داد:
” صبح ۱۰شهریور، هنگام شروع تهاجم، نیروهای مهاجم در هماهنگی کامل با نیروهای عراقی مستقر در اشرف از ۱۰نقطه به داخل اشرف نفوذ کردند. ۵۲مجاهد بی‌دفاعی که با دستان بسته به‌صورت جمعی در سحرگاه ۱۰شهریور ۱۳۹۲اعدام شدند، همراه با ۷مجاهد گروگان گرفته شده، از میان ۱۰۰مجاهدی بودند که طبق کنوانسیون چهارم ژنو افراد حفاظت‌شده بودند و بر اساس توافق چهارجانبه بین دولت آمریکا، دولت عراق، ملل‌متحد و مجاهدان اشرفی در روز ۲۷مرداد ۱۳۹۱به‌منظور حفظ اموال ساکنان اشرف، بدون محدودیت زمانی برای حفاظت از اموال در اشرف باقی مانده بودند و مسئولیت حفاظت از آنها را عراق طبق همین توافق چهارجانبه برعهده گرفته بود.

ادامه مطلب...
۰۴ شهریور ۹۹ ، ۱۲:۴۵ ۰ نظر
صبور

مسعود رجوی ، تنها تنور جنگ اعضای اسیر در سازمان ، با خانواده هایشان را برافروخت

پس از امضای طومار 12000 نفره ی خانواده ها، مبنی بر درخواست ملاقات حضوری با عزیزانشان، سازمان برخی نفرات را به مصاحبه ها یا نوشتن مقاله های دستوری و اجباری ، به رودروئی با خانواده هایشان کشانده است تا بلکه با این روش خانواده ها را پس براند! در این مصاحبه های فرمایشی همه به یک الگو پیروی داده می شوند: همه، خانواده های خود را وزارتی ! نامیده و مدعی می شوند که خانواده ی اصلی شان ، کسانی هستند که در مناسبات می باشند.
حال برای نگارنده سئوال می شود که این مبارزه مگر برای آزادی ” خلق قهرمان ” نبود؟ خانواده های اعضای اسیر در سازمان ، کجای این خلق قهرمان قرار دارند؟
در کدام مبارزه در تاریخ جهان ، مبارزان خانواده های خود را با سنگ و چوب و تراشه های آهنی مورد هجوم قرار داده اند؟
سازمانی که قرار بود علیه یک حکومت مبارزه کند، چرا میدان این مبارزه به جنگ میان اعضای دربند سازمان و خانواده هایشان مبدل گشته است ؟
اغلب کسانی که موفق شده اند بر ترفند های مغزشوئی رجوی ، فائق آمده و جان خود را نجات بدهند، همه معترف شدند که زمانی که درسازمان بودند ، حق نداشتند بر خلاف دستورات تشکیلاتی سخنی بگویند، هیچ کس اجازه نداشت از چون وچراها بپرسد! من نیز تجارب عینی از این اجبارات برده ساز داشتم.

زمانی که در سال 1383 خانواده ام موفق شدند به اشرف برسند، توجیه شدم که باید با آنها گرم نگیرم وموظف هستم از ارزشهای سازمان! دفاع کنم! حال آنکه من خودم هرگز قانع نشده بودم که در سازمان ارزشی قابل دفاع وجود دارد یا نه ؟ من در طی 3 روز اقامت خانواده ام در اسارتگاه اشرف ، تمام تلاشم را کردم که آنها نفهمند من به زور و اجبار و برخلاف میلم در آنجا نگه داشته شده ام! اما مادرم هرگز حرفهای تصنعی مرا باور نکرد و فقط گریه می کرد! فقط گریه می کرد…
من هرگز از پروسه ی زندانی شدنم در سازمان ، به خانواده ام نگفتم، که اگر هم می گفتم جز پشیمانی سودی نداشت و تنها بر درد و رنج و شکنجه مادر پیر و پدر سالخورده ام افزوده می شد!

من سالها بود که در بند یک تشکیلات مخوف و استبدادی گرفتار شده بودم، راه فلاح و نجاتی هم نبود، حتی یک نفر هم نتوانسته بود از کانال خانواده و کمک های مستقیم آنها در طی ملاقات از سازمان جدا شود، همیشه دو سه نفر این ملاقات را از نزدیک رصد می کردند، اگر حرکت مشکوک یا خلافی می دیدند، بلافاصله ملاقات قطع شده و عضو اسیر به نقطه ی نامعلومی منتقل شده و سرنوشتش دیگر با از ما بهتران !!! می بود…
من بخوبی اکنون می توانم حال و روز کسانی را که به مصاحبه های اجباری در سیما یا سایت های کذاب مجاهدین کشانده می شوند را درک می کنم.همه مجبور به این کار کثیف می شوند، همه باید به این اجبارات برده ساز تن بدهند ، وگرنه آب خوش از گلویشان پائین نخواهد رفت!
امروز البته تمام خانواده ها نیز با این ترفند های نخ نمای سازمان آشنا هستند و هرگز صحبت های اجباری عزیزانشان را باور نمی کنند، همین اواخر آقای غلامعلی نریمی بچه ی ماهشهر را به امضای یک دست نوشته ی اجباری کشانده بودند، که بقدری تصنعی و مضحک ترتیب داده شده بود که فقط نگارنده آن متن را قانع می کرد که غلامعلی از سازمان دفاع کرد!
امروز دیگر مثل روز، روشن است که سازمان در مسیر سقوط با شیب تندی در حال حرکت است ، هیچ کس در سازمان باور ندارد که در حال مبارزه با رژیم ایران هستند، اعضای اسیر می دانند که همه چیزشان را باختند و تشبثات رهبران خیال پرداز سازمان هم این معادله را عوض نخواهد کرد.
ترتیب دهندگان این مصاحبه های اجباری و متن های دستوری نیز، باید بدانند که آب در هاون می کوبند، ما جداشدگان سالها پیش این راهها را رفته و کهنه کرده ایم. بجای سر در برف جهالت فرو بردن ، بهتر است راه را برای ملاقات خانواده ها باز کنند که حداقل قدمی در راه انسانیت و حقوق بشر برداشته باشند . . .

 

۰۳ شهریور ۹۹ ، ۲۰:۵۹ ۰ نظر
صبور

روزنامه نگاران آلبانیایی: مجاهدین خلق تهدیدی برای امنیت ملی آلبانی

روز گذشته دکتر اولسی ژازقی مورخ و روزنامه نگار آلبانیایی در صفحه یوتیوب خود ویدئویی منتشر کرد که در آن به همراه دیگر روزنامه نگار آلبانیایی جرجی تاناسی به بحث پیرامون تهدید مجاهدین خلق و مریم رجوی برای دمکراسی و آزادی بیان در کشورشان پرداختند.

در ابتدای این ویدئو دکتر ژازقی از رقم هفت هزار و دویست نفر عضو در کمپ مجاهدین خلق در آلبانی نام می‌برد. او به نقل از یک نماینده پارلمان آلبانی عنوان می‌کند که مجاهدین خلق که در بدو ورودشان به آلبانی سه هزار نفر بودند بین سال‌های 2016 تا 2019 تعداد نیروهای خود در خاک آلبانی را به 7200 نفر رسانده‌اند. به گفته این روزنامه نگاران این افراد عمدتا از کشورهای اروپایی، کانادا و کشورهای عضو ناتو به کمپ مجاهدین خلق در آلبانی آورده شده اند تا تشکیلات شبه نظامی یا جهادی مجاهدین خلق را تکمیل کنند. جرجی تاناسی تاکید می‌کند که از آنجایی که این گروه یک فرقه است و در آن رابطه جنسی ممنوع است و زاد و ولدی صورت نمی‌گیرد ازدیاد جمعیت آن تا دو برابر بسیار بحث برانگیز است.

در پی این گزارش، این دو روزنامه نگار آلبانیایی دولت آلبانی را به نقد می‌کشند مبنی بر اینکه اگر مجاهدین خلق تحت عنوان کمک های انسان دوستانه به عنوان افرادی که در عراق جانشان در خطر بود در آلبانی پناه داده شدند چرا تا امروز تعداد آن ها دوبرابر شده است. جرجی تاناسی از این مقامات می پرسد: «آیا آلبانی از دیگر کشورهای اروپایی چون کرواسی، آلمان، فرانسه یا مونتنگرو برای مجاهدین خلق امن تر است؟» آن‌ها معتقدند که تشکیلات مجاهدین خلق خاک کشورشان را به مکانی برای پرورش تروریست های جهادی تبدیل کرده است. به گفته دکتر ژازقی به دلیل فقدان اطلاع رسانی در دولت آلبانی مردم از حضور این تعداد نیروی جهادی در کشورشان بی خبر هستند.

آن ها با اشاره به حملات مجاهدین خلق علیه روزنامه نگاران آلبانیایی و حتی روزنامه نگاران رسانه‌های غربی چون بی بی سی و نیویورک تایمز، مجاهدین خلق را خطری برای آزادی بیان در آلبانی می دانند و نفوذ بازوی تبلیغاتی مجاهدین خلق در میان شهروندان آلبانیایی را امری خطرناک می‌دانند. ژازقی و تاناسی روابط غیر عادی و فراتر از قانون میان عوامل مجاهدین خلق و دولت و پلیس آلبانی را به چالش می کشند و حضور مجاهدین خلق را «تهدیدی علیه امنیت ملی» آلبانی می‌دانند.

۰۲ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۳۸ ۰ نظر
صبور

جمعه و چندین شکست پیاپی برای رجوی ها

روز جمعه روز عزا و فلاکت برای رجوی ها بود چرا که سه شکست سنگین را متحمل شدند.

شکست اول در مصاف رجوی ها با جداشدگان و بطور خاص آقای «احسان بیدی» بود. رجوی ها با کمک سفارت آمریکا، اسرائیل و عربستان و افرادی در دولت آلبانی که دست کمی از رجوی جنایتکار ندارند، تلاش نمودند تا بعد از آن که یک سال آقای بیدی را بدون دلیل و مدرک زندانی کرده بودند، با یک توطئه از این کشور اخراج کنند تا شاید از این طریق بقیه صداهای مخالف و افشاگر علیه خود را در آلبانی خفه کنند. اما در نهایت علیرغم تمام اقدامات ضد انسانی صورت گرفته از سوی آنها، تا اینجای کار موفق به اجرای توطئه خود نشدند و آقای بیدی در آلبانی حضور دارد و به این ترتیب پوزه رجوی ها به خاک مالیده شد و شکست سنگینی خوردند.
شکست دوم مربوط به صحنه بین المللی بود. در این جبهه رجوی ها به عنوان جیره خواران آمریکا و اسرائیل و بطور خاص به عنوان مجیزگویان ترامپ و دار و دسته ضد ایرانی اش، چند روزی بود که با دمشان گردو می شکستند و دستگاه تبلیغاتی آنها با ذوق و شوق خبر از بردن طرح آمریکا برای تحریم ایران به شورای امنیت سازمان ملل می دادند. اما در نهایت به همراه اربابان خود با یک تو دهنی محکم در شورای امنیت مواجه شدند و درخواست آمریکا برای تحریم ایران در این شورا تنها دو رای مثبت آورد که یک رای آن مربوط به خود آمریکا بود. این ضربه بسیاری از آرزوها و اوهام شیطانی رجوی ها برای تحریم مردم ایران و در نهایت راه اندازی یک جنگ علیه ایران را تقریباً بر باد داد و آن چنان کاری بود که رجوی ها خفقان گرفته و ترجیح می دهند درباره آن حرفی نزنند.
شکست سوم مربوط به موضوع فلسطین است. سال هاست بدلیل اینکه بخشی از جریانات فلسطینی بدنبال مذاکره با اسرائیل هستند، رجوی ها از این شکاف بهره برده و در برابر کشتار مردم و کودکان فلسطینی و لبنانی توسط اسرائیل سکوت تایید آمیز می کردند و این کار را با استفاده از همین شکاف انجام می دادند.
اما بعد از اعلامِ به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی سلاطین امارات و خیانت به آرمان و آمال مردم فلسطین از سوی آنها، تمامی گروه های فلسطینی حتی سازشکارترین شان هم این اقدام را محکوم نمود و به این ترتیب بصورت اتوماتیک در برابر جبهه اسرائیل و عربستان قرار گرفتند. در نتیجه شکاف برای رجوی ها بسته شد و آنها مانده اند که چه بگویند. اگر اینکار را تایید کنند بصورت علنی به مزدوری برای شاهان عربستان و اسرائیل مهر تایید می زنند. اگر هم تایید نکنند که اربابان عرب و اسرائیلی شان دیگر همان تکه استخوانی که جلوی شان می انداختند را هم نخواهند انداخت.
بنابراین جمعه روز عزای رجوی ها و در مقابل روز شادی ایرانیان بخصوص خانواده های اعضای گرفتار در فرقه و جداشدگان بود. باشد تا این روز نوید فروپاشی این فرقه تروریستی و ضد انسانی گردد.

صالحی

۲۵ مرداد ۹۹ ، ۱۷:۰۲ ۰ نظر
صبور

جنایت‌های سازمان مجاهدین خلق نباید پشت نام منافقین پنهان شود

«سازمان مجاهدین خلق» نامی آشنا برایمان که در دهه ۶۰ هموطنانمان را ترور می‌کرد و از ذبح تا زنده سوزاندن کودک ۳ ساله را در کارنامه خود دارد. برخی به جرم پاسدار بودن و گروهی به دلیل داشتن محاسن توسط این گروه تروریستی به شهادت رسیدند.

 هنوز هم با وجود پژوهش‌های متعدد درباره این سازمان، علامت سوال‌های بسیاری پیرامون آن وجود دارد. منابع مالی و جذب سازمان مجاهدین خلق برای بسیاری مبهم است. منابع مالی سازمان هم‌اکنون از چه طریقی تامین می‌شود؟ برنامه‌های منافقین در بازه زمانی فعلی چیست؟ چرا سازمان توانسته ساختار تشکیلاتی مستحکمی داشته باشد؟ سرانجامِ منافقین چه خواهد بود؟ ایمان گودرزی، پژوهشگر حوزه تاریخ مجاهدین خلق به این سوالات و پرسش‌های دیگر پاسخ می‌دهد.

 

به نظرتان عمر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به اتمام رسیده است؟ با توجه به شرایط موجود، آیا توانایی فعالیت میدانی در کشورمان را دارد یا خیر؟

متأسفانه نگاهی اشتباه در رسانه‌های کشور حاکم است که در تلویزیون و مکتوبات، ساختار سازمان مجاهدین خلق را به عموم مردم پیر و فرتوت نشان می‌دهیم و به همه می‌گوییم که این جریان، یک جریان مرده است اما در ناآرامی‌های سطح کشور، ردپای آنان را مشاهده می‌کنیم.

 در ۳۰ قسمت مستند ساخته‌شده «به نام خلق»، تلاش خود را کردم که از کلمه منافقین استفاده نکنم و نام سازمان را به تعدد بیان کنم؛ جنایت‌های این سازمان نباید پشت نام منافقین پنهان شود و همه باید اسم‌ و رسم این گروه تروریستی را بشناسند.

 تعدادی جوان به اتهام همکاری با سازمان مجاهدین خلق در کشور دستگیر می‌شوند اما چون نام این سازمان به گوشمان آشنا نیست و عقبه آن را نمی‌دانیم، رسانه‌های بیگانه برای این تروریست‌ها، چهره مظلوم می‌سازند.

 

به نظر شما آیا هنوز هم سازمان برای نسل جوان جذابیت دارد و آنان جذب منافقین می‌شوند؟ سازمان امروز سازوکاری برای جذب اعضاء دارد؟

برخی از اعضای جداشده از سازمان، در گفتگو‌های خود اقرار می‌کردند که ایمیل دعوت به کار برای اشخاص مختلف در داخل کشور ارسال می‌کردند؛ یکی از این افراد بیان داشت که روزانه در حدود ۱۰۰۰ ایمیل ارسال و بسیاری از شهروندان عادی را به حضور در خارج از کشور برای اشتغال دعوت کرده است.

 جوانانی که هیچ‌گونه عقبه فعالیت سیاسی ندارند، به امید رهایی از بیکاری به ترکیه دعوت می‌شدند و در روز اول ۵۰۰ دلار به آنان پرداخت کرده و این افراد را برای شرکت در یک دوره آموزشی راهی عراق می‌کردند البته قبل حضور در عراق، پاسپورتشان را می‌گرفتند و به‌ محض ورود به این کشور، لباس نظامی تنشان می‌کردند و می‌گفتند که دیگر عضو سازمان هستید.

 عموماً افرادی که از مرحله سمپاتی و هواداری عبور می‌کنند و دست به اقدامات تروریستی برای سازمان می‌زنند، پدر یا یکی از بستگانشان اعدام‌شده است؛ این افراد به دنبال انتقام از انقلاب هستند و در فضای فکری سازمان بزرگ شدند.

 به‌ غلط تعداد اعضای این سازمان در حدود ۲ هزار نفر تخمین زده می‌شود؛ این تعداد نفراتی که به آلبانی رفتند، افرادی هستند که چند دهه در فضای ایزوله زندگی کردند و از خود هیچ هویتی ندارند.

 

آیا این سازمان با جریان نهضت آزادی ارتباط داشته است؟

زمانی که دو تفکر ملی و مذهبی در کنار هم قرار بگیرد، سازمان مجاهدین خلق متولد می‌شود. در ابتدا اعضای سازمان با نام «نهضت آزادی» در زندان‌ها شناخته می‌شدند و تصاویر زیادی از دورهمی اعضای سازمان با مهندس بازرگان موجود است. بازرگان به امام می‌گوید که با آنان مماشات کنید و امام می‌فرماید که این افراد فرزندان شما هستند و آنان را عضو نهضت آزادی می‌نامد.

 

چرا در ابتدای دهه ۶۰، این سازمان پیشرفت چشم‌گیری در گسترش تفکرات خود داشته است؟

سازمان مجاهدین توانست چهره‌ای جدید از زن را به دختران جوان نشان دهد و با ظاهر چریکی، استقبال عمومی را برای خود به همراه داشته باشد

اکثر افراد سازمان، فارغ‌التحصیل‌های دانشگاهی بودند و تفکر غرب، سینما، نشریات و مهم‌تر از همه پیام را به‌خوبی می‌شناختند؛ روزنامه دیواری، کاریکاتور و هفته‌نامه از جمله ابداعات این سازمان است و این جریان برای پیش برد اهداف خود، از ابزار تئاتر نیز بهره می‌برد.

 سازمان مجاهدین توانست چهره‌ای جدید از زن را به دختران جوان نشان دهد و با ظاهر چریکی، استقبال عمومی را برای خود به همراه داشته باشد.

 این قبیل کار‌ها در زمان خودش، یک نوآوری بود و باعث شد که افراد دانشگاهی و حتی قشر نوجوانان نیز جذب این سازمان شوند؛ بخش عظیمی از دستگیرشدگان در آن مقطع زمانی، دانش‌آموزان ۱۶ و ۱۷ ساله بودند که با روش‌های روانشناسی و استفاده از هیجانات سنی، از آنان سوءاستفاده می‌شد.

 اگر سازمان مجاهدین خلق سال ۶۰ وارد فاز مبارزه مسلحانه با حکومت جمهوری اسلامی نمی‌شدند، آینده انقلاب دچار بحران‌های جدی می‌شد. به خاطر اینکه سازمان‌یافته عمل می‌کردند و جلسات متعدد هفتگی داشتند، نیرو در این ساختار سردرگم نبود و ارتباط خود را در هر شرایط با سازمان حفظ می‌کرد.

 

شما در مطالب خود از حضور زنان در سازمان نام بردید، لطفاً پیرامون جایگاه زن در سازمان مجاهدین خلق توضیحاتی بدهید؟

بسیاری از زنان در سازمان به پوچی رسیدند و حتی دست به خودکشی زدند؛ سازمان در خانه‌های تیمی خود، از زنان سوء استفاده‌های جنسی می‌کرد و نام این عمل را همسر سازمانی گذاشته بود و مسعود رجوی در تعداد همسر سازمانی رکورددار است.

 همسر یکی از مبارزان سیاسی انقلابی توسط «بهرام آرام» به سازمان جذب شد و بعد از یک دوره آوارگی در خانه‌های تیمی، سرانجام خود را در اطراف تهران با نارنجک منفجر کرد.

 

آیا منافقین از بدو تولد با سازمان‌های اطلاعاتی کشور‌های خارجی همکاری داشته است؟

این سازمان تروریستی در زمان جنگ تحمیلی هم با استخبارات صدام همکاری می‌کرد و امروز نیز به ابزاری برای اجرای نقشه‌های خرابکارانه موساد در کشورمان تبدیل‌شده است

به نقل از اسناد ساواک، رحمان افروخته ملقب به وحید افروخته پس از ترور سرهنگ نظامی آمریکایی، یک کیف حاوی اطلاعات محرمانه به سرقت رفته از صحنه ترور را به مأمور ک. گ. ب تحویل داده بود. افروخته اطلاعات خیلی از افراد سازمان را به ساواک فروخت و خود به یک ساواکی تبدیل‌شده بود اما درنهایت سازمان اطلاعات و امنیت کشور مشهور با سرنام ساواک، اعدامش کرد.

 این سازمان تروریستی در زمان جنگ تحمیلی هم با استخبارات صدام همکاری می‌کرد و امروز نیز به ابزاری برای اجرای نقشه‌های خرابکارانه موساد در کشورمان تبدیل‌شده است.

 

آیا مسئولان جمهوری اسلامی در اوایل انقلاب سعی کردند که اعضای سازمان مجاهدین خلق را با اهداف نظام و اسلام همسو کنند؟

تا قبل از اتفاقات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، نظام با این جریان سیاسی مماشات کرد و در آن زمان، شهید بهشتی جلسات متعددی را با مسعود رجوی برگزار کرد تا این افراد به خط انقلاب برگردند؛ حتی در آخرین مرحله سمت شهرداری تهران را به رجوی پیشنهاد کردند تا نظام ریزش نداشته باشد.

 

آیا ماجرای اعدام دسته‌جمعی زندانیان سیاسی ایران در تابستان ۱۳۶۷ صحت دارد؟

اعدام‌های سال ۶۷ یک دروغ بزرگ بوده است و آن‌قدر به این موضوع پرداخته‌شده که برخی از مسئولین نظام هم فکر می‌کنند که تعدادی زیادی آدم کشته‌ شده است. جمهوری اسلامی در حدود ۵۷۰۰ نفر از اعضای سازمان مجاهدین را در درگیری‌های نظامی و اعدام به هلاکت رسانده و تعداد اعدامی‌های سال ۶۷ در کل کشور نزدیک به ۱۲۷۰ نفر بوده است.

 در همان سال‌ها، سران سازمان به سمپات‌های خود در زندان گفتند که زندان‌ها را به آشوب بکشند و هم‌زمان قرار بود که سازمان مجاهدین به کشور حمله کند. در همین آشوب‌های زندان، تعدادی شهید و دو پاسدار زنده سوزانده شدند.

 نظام بلافاصله بعد از این اتفاق، همه را اعدام نکرد بلکه کمیته پاکسازی را تشکیل داد و افرادی که توبه نکردند و دروغ گفتند اعدام شدند.

 بخشی به‌ دروغ خود را تواب معرفی کردند و جان خود را نجات دادند اما در عملیات مرصاد کشته یا دستگیر و به جرم محارب اعدام شدند. این گروه تروریستی، دوازده هزار نفر از مردم کشورمان را شهید کرد و حتی نظام به اختیار خود نمی‌تواند آنان را ببخشد چون این افراد، شاکی خصوصی دارند.

 

به نظرتان تصویری که رسانه‌های خارجی و بعضاً داخلی همسو با غرب از شهید اسدا... لاجوردی به‌عنوان چهره‌ای تندرو ساخته‌اند، درست است؟

دادستان وقت شهید بزرگوار آقای لاجوردی، بهترین اساتید را در زندان‌ها دورهم جمع کرد و جلسات پرسش و پاسخ عقیدتی سیاسی در زندان‌ها برگزار کرد و توانست جریانی به نام توابین را در کشور شکل بدهد؛ شهید لاجوردی از مجاهدین اسلحه به دست تروریست در دهه ۶۰، افرادی را تربیت کرد که برای انقلاب شهید شدند.

 یکی از بازماندگان اعدام‌های سال ۶۷ تعریف می‌کند که او را می‌خواستند اعدام کنند و نفرات کناری‌اش اعدام شدند ولی وقتی نوبت به وی رسید، شهید لاجوردی می‌رسد و مانع اعدام او می‌شود؛ چون این فرد قبل از اعدام یک وصیت‌نامه نوشته و گفته بود که فریب‌خورده است و شهید لاجوردی این وصیت‌نامه را خوانده و در دقیقه ۹۰ حکم اعدام را عوض کرد.

 

برخی از کارشناسان معتقد هستند که مجاهدین خلق در عملیات مرصاد یک تسویه‌حساب سازمانی داشته‌اند؟

اگر تعداد زیادی از اعضای سازمان مجاهدین در مرصاد به هلاکت نمی‌رسیدند، کار این سازمان تاکنون تمام‌شده بود. بعد از شکست در عملیات مرصاد، ۱۰ نفر از کادر اصلی سازمان به دستور مسعود رجوی به هلاکت رسیدند و رجوی هر فردی را که با ریاست سازمان مشکل داشت، حذف کرد.

 

به نظرتان چطور این سازمان می‌تواند در دهه ۶۰ به مراکز حساس و امنیتی کشور نفوذ و انفجار در دفتر نخست‌وزیری و ساختمان حزب جمهوری اسلامی برنامه‌ریزی کند؟

سازمان مجاهدین به ساختار تصمیم‌گیری در کشور نفوذ کرده بود و نمونه بارز آن، ردپای این گروه تروریستی در بیت آقای منتظری به‌عنوان قائم‌مقام سابق رهبری است؛ وقتی سازمان مجاهدین خلق برای انفجار در دفتر نخست‌وزیری امثال مسعود کشمیری «جانشین دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی» را به‌عنوان مهره خود می‌سوزاند، قطعاً بدانید نفرات مهم‌تری هستند که مسائل اطلاعاتی را بر عهده بگیرند.

۲۵ مرداد ۹۹ ، ۰۷:۳۱ ۰ نظر
صبور

آشنایی با پیاده نظام آمریکا در ایران !

سازمان مجاهدین خلق ایران

 

پیشینه تشکیل کانونهای شورشی به دیماه ۱۳۹۶برمی گردد. اما برای اینکه بدانیم این ایده چگونه به ذهن مسعود رجوی رسیده به ۲۱ سال قبل و به آشوب های ۱۸ تیر باید برگردیم. در تابستان ۱۳۷۸، حوادثی در کوی دانشگاه تهران رخ داد که تا دو هفته ادامه داشت و در این مدت مسعود رجوی برای دانشجویان پیام های هیجانی و تحریک کننده ارسال می کرد و می خواست آنها بر شدت اعتراضات خود بیفزایند و از مردم نیز می خواست به داخل دانشگاه رفته و از دانشجویان حمایت کنند. اما پس از پایان این آشوب ها، مسعود رجوی به هدف خود نرسید. طبق روایت های از بند رستگان رجوی از این ناکامی بسیار خشمگین شده بود و دانشجویان، را مشتی سوسول خوانده بودو از مسئولین مراکز نظامی سازمان خواسته بود در چنین شرایطی باید چند تیم آماده عملیات در داخل ایران وجود داشته باشد که بتوانند در زمان لازم به درون اعتراضات نفوذ کرده و مسلحانه وارد عمل شوند ک اعتراضات را به سمت جنگ مسلحانه بکشانند .
از آن زمان، سازمان مجاهدین برنامه جدید نفوذ به داخل اعتراضات مردمی را در دستور کار خود قرار داد .
از سال ۱۳۷۹ به بعد تیم های زیادی برای عملیات داخل شهری آماده و اعزام شدند که بسیاری از آنان ضربه خوردند .

لذا در تاریخ ۷ دیماه ۱۳۹۶، دستور تشکیل «کانونهای شورشی» را صادر کرد و مهدی ابریشمچی نیز پیرامون آن توضیحاتی داد. سازماندهی این تیم های اغتشاشگر با فرماندهی مریم رجوی و با کمک تجهیزات آمریکایی و دلارهای سعودی تقویت شد . آمریکایی ها با انتصاب برایان هوک ( ناکام) تلاش نمود به مدیریت و گسترش حرکات مختلف ضدانقلابی دامن بزند برایان که نقش لیدری و هماهنگ کننده بین جریانات مختلف مانند «مجاهدین-سلطنت طلب ها و دیگر وابستگان » را برعهده داشت به هر جریانی که بیشتر در رسیدن امریکا به اهدافش نقش ایفا می کردند جیره و مواجب بیشتر می داد بدیهی بود که رجوی در این مسابقه گوی سبقت را با توجه به شگردهای از قبل تجربه شده از دیگران برباید .
بنابراین، مریم رجوی با تشکیل تیم های نفوذ و تخریب با نام کانونهای شورشی که از طریق کانالهای مجازی خط دهی سیاسی و آموزش می دیدند آنها را آماده و روانه داخل نمود. تا با این حربه اعتراضات مردمی کانالیزه و هدایت آنرا در دست بگیرد. و به اربابان امریکایی و صهیونیستی نشان دهند در این طرح آنها پیشتازند. زیرا می توانند به درون تظاهرات ها نفوذ و اعتراض مردم را به سمتی که می خواهند هدایت کنند… کانون های شورشی در «آبان ۹۸» اولین مأموریت نفوذ خود را به انجام رسانیدند و با منحرف کردن اعتراضهای مردمی، انبوهی ویرانی و آتش سوزی به بار آوردند. اگرچه جریانات مختلفی در آن قضایا نقش داشتند، اما نقش مجاهدین به دلیل سازمان یافتگی در قیاس با سایر خائنین بیشتر بود .
قطعاً مسئله به همین جا ختم نشده و نخواهد شد تا زمانی که حق استوار است ناحق در عذاب خواهد بود، از ابتدای امسال نغمه های زیادی ساز شده که آشوب هایی در راه است که تا کنون کم و بیش شاهد فعالیت های نوکران امریکا در انفجار ها و آتش سوزی های مشکوک بوده ایم.

اتفاقات اخیر و دردناک در لبنان و نقش سلطه جویانه و دخالت های فرانسه و مهمتر از آن تلاش فرقه رجوی برای جهت دهی و تلاش مذبوحانه رسانه ای در جهت اختلاف اندازی و انتساب انفجار به ایران مجموعه تلاش های این فرقه خائن است تا با دامن زدن به آشوب های اخیر در لبنان همچنان به دنبال اهداف ارباب باشند هرچند که با ناکام ماندن برایان هوک بواسطه عزل از سمت خود بند دل مریم و مسعود پاره شده است اما باید همچنان آماده و هوشیار بود تا در تبیین نقش آنها در وقایع و اتفاقات احتمالی کوتاهی نشود. نباید به هیچ وجه درگیر جنگ روانی آنها شد زیرا آنها مدام و بی وقفه در حال رصد اوضاع و تحلیل ضعف های موجود می باشند تا بتوانند فضای جامعه را ملتهب به شیوه های مختلف مسموم کنند که بعد بتوانند به محض بروز اعتراض و یا نارضایتی ( اینکار گاه توسط عناصر اجیر شده سازمان به صورت محدود صورت می گیرد تا زمینه کشاندن مردم به میدان را فراهم کنند) نیروهای آماده خود را با هماهنگی به میدان و به صحنه بفرستند. همین مسئله باید بیشتر ما را هوشیار کند .

۲۴ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۳۹ ۰ نظر
صبور

ضعف و پاشنه آشیل مجاهدین چیست؟

از واکنش های هیستریک فرقه مجاهدین می توان فهمید که کمبود و پاشنه آشیل آنها چیست؟
اولا از سال 60 شورای دست ساز آنها تشکیل شده و هنوز به طور رسمی از جانب هیچکس حتی یک پارلمانتر به عنوان آلترناتیو به رسمیت شناخته نشده است .
دومأ اکنون دیگر تمام دنیا آنها را یک فرقه قدیمی از مد افتاده و پیر و دپو شده می شناسند و این دو ویژگی، فرقه را به کنار و حاشیه رانده و خود فرقه در درون خود آنرا پذیرفته است. اما در نمود بیرونی اش جرزنی می کند و هیستریک می شود تا آنرا بپوشاند .
اما فی الواقع چرا هیچ کشور غربی چه اروپا و چه آمریکا و حتی کشورهای عقب افتاده ایدئولوژیک عربی هم با اینکه بیشترین زاویه را با جمهوری اسلامی داشته و دارند نتوانسته اند رجوی وشورای دست ساز او را به عنوان آلترناتیو به رسمیت بشناسند؟
اولین دلیل که همان پاشنه آشیل و ضعف استراتژیک مجاهدین است که باعث این رویکرد کشورها شده است؛ این است که تشکیلات فرقه مجاهدین از روز اول با سلاح وخشونت بنیاد گذاشته شد ودریک زمان برای چند کشورو دولت با عملکردهای متفاوت از کشور مادری خود جاسوسی وخیانت کرده اند .
کشورهایی که دارای مینیمم قوائد و پرنسیب سیاسی باشند اینگونه فرقه ای را به عنوان شریک وطرف معامله استراتژیک قبول نمی کنند . بلکه از فرقه مجاهدین استفاده ابزاری و مقطعی می کنند وهمین موضوع باعث شده هیچ کشوری تا کنون به شورای دست ساز رجوی به عنوان آلترناتیو نگاه نکند .
برای احزاب وگروه های سیاسی خارج از حاکمیت کشورها هم وقتی عملکرد رجوی در خدمتگذاری به دولت صدام درزمان جنگ و میزان خیانت مجاهدین درکنار ارتش بعث برای ایرانی کشی را دیده اند محال است که شورای دست ساز مجاهدین را به رسمیت بشناسند .
کما اینکه احزاب وشخصیت های مستقل ایرانی هم که اوایل درشورا بودند از آن برائت جستند .
اینک رجوی با ترفند مخفی کردن خود می خواهد جهان را فریب دهد و وانمود کند که فرقه اش از آن عملکرد گذشته جداشده و پوسته شکنی کرده و اکنون شخص دیگری به نام مریم با رنگهای پوشالی به میدان آمده . اما نتوانسته حتی یک نفر را بفریبد.

۱۹ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۵۵ ۰ نظر
صبور

آل سعود در حمایت از منافقین منفعتی نمی برد

به گزارش پایگاه خبری‌تحلیلی هابیلیان، محمدحسن آصفری عضو کمیسون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به اقدام شبکه ایران‌اینترنشنال در پوشش گردهمایی گروهک منافقین گفت: منافقین یک جریان تروریستی است و تاکنون هزاران نفر را در کشور ما به شهادت رسانده است. از طرف دیگر شبکه ایران اینترنشنال نیز وابسته به رژیم سعودی است که این رژیم نیز تقویت‌کننده جریان تروریسم تکفیری است. حمایت سعودی از تروریسم در منطقه از جمله در سوریه و عراق نیز برای همگان روشن است. رفتارهای رژیم آل سعود نشان می‌دهد که به دنبال ایجاد اختلاف در میان کشورهای مسلمان است.
وی افزود: آل سعود در چند سال گذشته ضربات سنگینی از جبهه مقاومت دریافت کرده است و هیچگاه فکر نمی‌کرد در باتلاق یمن گیر کند یا اینکه ضربات سنگینی در سوریه و عراق دریافت کند. آل سعود به دنبال این است که کینه خود را از جبهه مقاومت با حمایت از یک گروهک مفلوک تروریستی نشان دهد. آنچه مشخص است اینکه امروز با توجه به نفرتی که مردم ایران از گروهک منافقین دارند این حمایت سبب می‌شود که نفرت مردم از آل سعود نیز دو چندان شود.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در ادامه گفت: حمایت ایران اینترنشنال از گروهک منافقین تنها یک تنفس مصنوعی به گروهکی است که در ایران هیچ پایگاهی ندارد. هیمنه این گروهک تروریستی در عملیات مرصاد کاملاً از بین رفت. این حمایت هیچ نفعی برای آل سعود ندارد.
آصفری این اقدام را عملی ناشیانه خواند و افزود: حمایت ایران اینترنشنال از گروهک‌های تروریستی کاملاً ابتدایی و غیرحرفه‌ای است و جمهوری اسلامی ایران می‌تواند با استفاده از قوانین حقوق بین‌الملل نسبت به شکایت حقوقی از این شبکه تلویزیونی اقدام کند. البته متأسفانه امروز نظام‌های حقوقی جهانی خود حامیان گروهک منافقین و جریانات تروریستی در جهان هستند.
وی با اشاره به نامه اخیر خوانده شهدای ترور به دستگاه قضا و وزارت امور خارجه گفت: در دستگاه قضائی باید پرونده‌ای برای این موضوع گشوده شود و از طریق نهادهای بین‌المللی این موضوع پیگیری شود. وزارت امور خارجه نیز باید از طریق دیپلماسی فشار لازم به کشور انگلیس که مبدا پخش این تلویزیون است را وارد کند.
این نماینده مجلس در پایان گفت: گروهک منافقین جریانی پوسیده است که به زودی به زباله‌دان تاریخ خواهد پیوست اما رسانه‌ها باید جوانان را نسبت به ماهیت این گروهک آگاه کنند.

۱۳ مرداد ۹۹ ، ۱۹:۴۶ ۰ نظر
صبور

آمار و اسامی شهدای جنایت‌های منافقین در سال 67 منتشر شد

فهرست شهدای جنایات گروهک تروریستی منافقین در سال 67 برای نخستین بار منتشر شد.

به‌گزارش پایگاه‌ خبری‌تحلیلی هابیلیان، برای نخستین بار در کشور، آمار و اسامی 1503 شهید جنایات تروریستی منافقین در سال 1367 توسط بنیاد هابیلیان منتشر شد.
اعضای گروهک تروریستی منافقین و تعداد زیادی از زندانیان فراری که طی سال‌های قبل مورد رأفت نظام اسلامی قرار گرفته و آزاد شده بودند در سال 67 از کشورهای مختلف به عراق فراخوانده شدند و طی چندین عملیات در این سال به مرزهای ایران اسلامی تعرض کردند. این تهاجم‌های نظامی شامل سه عملیات نظامی نسبتاً گسترده با نام‌های آفتاب (8فروردین67، فکه)، چلچراغ (28خرداد1367، مهران) و فروغ جاویدان (3مرداد1367، کرمانشاه) بود.
این فهرست مربوط به شهدای گرانقدری است که در این سه عملیات نظامی و سایر عملیات‌های پراکنده در سال 1367 در مرزهای غربی کشور توسط منافقین به شهادت رسیدند. مشخصات کامل شهدا و اطالاعات تکمیلی را می توانید از اینجا دریافت کنید.
بنیاد هابیلیان فرصت را مغتنم شمرده و از مردم و مجموعه‌های مردمی، خانواده معظم شهدا، نهادها و ارگان‌های نظامی و دولتی که می‌توانند در به‌روزرسانی این آمار به ما یاری برسانند، استمداد می‌طلبد.

۱۳ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۰۷ ۰ نظر
صبور

دورهمی پیرمردها در اشرف سه

اگر از ادعای سی هزار اتصال برای شرکت در گردهمایی مجاهدین خلق در روز جمعه گذشته بگذریم، شماری مخاطب واقعی می‌مانند که دست کم بررسی وضعیت ظاهری آن‌ها پیام مهمی دارد.

ردیف‌هایی منظم از افرادی در رده های سنی بالای چهل سال، چهره‌های پرچروک، موهای سفید، لباس های یکدست، لب های بدون لبخند که شعار می‌دهند و دستانی که هماهنگ و سازمان یافته پرچم‌هایی را تکان می‌دهند.

در این نظم سازمان یافته که بسیار شبیه به رژه های دانش آموزان کره شمالی است، بالا بودن سن شرکت کنندگان به طور برجسته‌ای جلب نظر می‌کند و نشان میدهد که حتی رهبران کره شمالی برای اداره ساختار بسته کشور خود سرمایه گذاری فکری ساختار یافته ای روی جوانان کرده اند. با این وجود، مریم رجوی سخنرانی خود را با درود بر این مخاطبان آغاز می‌کند: « هم میهنان عزیز، جوانان شورشگر و کانون های شورشی!»

در حالی که امروزه یکی از اصلی‌ترین رویکردهای مدیریت جوامع، جوان‌گرایی است حتی با نگاهی به نمایشگرهای بیشمار درون سالن گردهمایی مجاهدین خلق هم نمی‌توان افراد چندانی با رده سنی جوان یافت. سخنرانان عمدتا از مقامات بازنشسته کشورها هستند و مخاطبان از اعضای قدیمی تشکیلات که بیش از چهل سال است در ساختار تشکیلاتی مانده‌اند – به عبارت دیگر گرفتار شده‌اند. در حالی که هر جنبش مبارزه سیاسی در گوشه ای از جهان نخستین پیروانش را از میان جوانان جذب می‌کند.

گردهمایی مجاهدین در آلبانی -

از آنجایی که از اواخر دهه شصت شمسی، کودکان از پدر و مادرهای تشکیلاتی جدا شدند و به اروپا فرستاده شدند و پس از آن زاد و ولد درتشکیلات ممنوع شد، طلاق و تجرد اجباری شد و نهایتا رشد جمعیت در تشکیلات متوقف شد، امروز جوانترین اعضای سازمان همان نوجوانان هستند که میلیشیا نامیده می‌شدند و در سال‌های دهه هفتاد بالاجبار به عراق بازگردانده شدند. این افراد امروز عمدتا در ده چهل عمر خود به سر می‌برند و چنان که در تصاویر چندان دیده نمی‌شوند احتمالا یا در رده های تشکیلاتی پایین هستند و یا اساسا در سال های اخیر از تشکیلات جدا شده‌اند.

بنابراین مریم رجوی اگر از جوانان شورشی در ایران نام می برد دست کم چند نمونه اندکش باید در میان مخاطبان غیر مجازی‌اش وجود داشته باشند و اگر ادعا می‌کند که هواداران جوانش در داخل ایران هستند و از طریق تلویزیون‌ها و شبکه‌های اجتماعی پیام او را دریافت می‌کنند، باید نشانه‌ای از این حضور دست کم در برخی شبکه های اجتماعی به چشم بخورد.

اما نه تنها نمودی از فعالیت جوانان کانون‌های به اصطلاح شورشی در پاسخ به رئیس جمهور به اصطلاح مقاومت، در شبکه های اجتماعی دیده نمی‌شود بلکه هشتگ‌هایی از سوی طیف‌های مختلف سیاسی علیه مریم رجوی ترند می‌شود که نشان می‌دهد او و پیرمردان و پیرزنانی که اطرافش را احاطه کرده‌اند فرسنگ‌ها از چشم انداز سیاسی ملت ایران دور هستند.

مزدا پارسی

۰۹ مرداد ۹۹ ، ۱۸:۱۵ ۰ نظر
صبور

چرا آرشیو نشریه مجاهد از دسترس عموم خارج شده؟

اگر جرات دارید آرشیو مجاهد را در معرض عموم بگذارید تا مشخص شود چقدر ریاکارید

سایت فرقه تروریستی رجوی مطلبی درباره سالگرد انتشار نشریه مجاهد درج نمود و از ابتدا تا انتهای آن تلاش کرد تا از این نشریه و رجوی تعریف و تمجید شود.

من نمی خواهم به آنچه این سایت نوشته بپردازم چرا که یکی از ویژگی های رجوی به عنوان رهبر یک فرقه خودستایی شیطانی است. اما می خواهم این سوال را مطرح کنم که وقتی دستگاه تبلیغاتی فرقه اینقدر به مطالب نشریه مجاهد می نازد، پس به چه دلیل به دستور رجوی آرشیو این نشریه از دسترس عموم خارج شده است؟

جواب این سوال برای کسانی که مطالب نشریه مجاهد در چند سال ابتدایی آن را خوانده اند بسیار مشخص است. چون در آن صورت:

 

 

*مشخص می شود برخلاف دروغ هایی که امروز می بافند، ورود امام خمینی به ایران چه اثراتی مهمی داشته و آنها چگونه از آن تمجید می کردند و روز 12 بهمن را به عنوان «روز فرخنده» به امام خمینی و مردم ایران تبریک می گفتند.

 

ادامه مطلب...
۰۹ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۱۱ ۰ نظر
صبور

رجوی در یک ادعای مضحک می گوید ما هم ترند جهانی شدیم

پوشش زنده گردهمایی ۲۷ تیر ماه مجاهدین توسط شبکه تلویزیونی «ایران اینترنشنال» نقطه عطفی در حمایت صریح و آشکار شیخ عرب از گروه بدنام و دست چندم مجاهدین بشمار می رود.
اما خیلی زود هلهله های شادی مریم رجوی که در سالن اردوگاه این گروه در آلبانی طنین انداز بود، فروکش کرد. چرا که ایرانیان شریف و کاربران فضای مجازی در عرض ۲۴ ساعت با هشتگی که ترند جهانی شد به استقبال حرف‌های او رفتند. بنحویکه شبکه «ایران اینترنشنال» حامی تبلیغاتی این گروه هم برای اینکه از نفرت و تحریم مخاطبان ایرانی خود در امان بماند به این واقعیت تلخ اعتراف و آنرا در یکی از بخش های خبری خود پخش و برجسته کرد.
بدین ترتیب جمعه سیاه مجاهدین در تاریخ ۲۷ تیر ۹۹ رقم خورد و تمامی فعالیت های تبلیغاتی این گروه را نقش بر آب کرد.

اکنون یک هفته از شکست نمایش تبلیغاتی مجاهدین در کشور آلبانی که هزینه سنگینی هم بر روی دست حامیان و پشتیبانان عربی این گروه بر جای گذاشت، می گذرد. اما رجوی همچنان بدنبال چاره جویی برای جبران این شکست فضاحت بار است.

با توجه به اینکه نام «مریم رجوی» با هشتگ به یاد ماندنی ایرانیان شرافتمند سوخت و نابود شد، آنها چاره ای نداشتند جز اینکه به ترفندهای خنده دار دیگری مثل « سایت مجاهد در ترند جستجوی شرکت گوگل قرار گرفت» یا «حمله سنگین و گسترده سایبری رژیم به سایت مجاهد و سیمای آزادی در هم شکسته شد» متوصل شوند.

در ورای همه اینها باید به رجوی گفت؛ فاصله توهم تا واقعیت فاصله چندانی نیست. واقعیت همان هشتگی است که ایرانیان شریف در ۲۷ تیر ۹۹ جمعه سیاه را برای شما آفریدند و کارنامه خیانت و جنایت بیش از چهل ساله تان را به صورت نمادین در دیدگان جهانیان و البته خود شما قرار دادند.

توهم هم همان تخلیات شماست که در کارخانه بافندگی تان در آلبانی سرهمبندی می شود.

سالهاست که تلویزیون شیطان منظر شما تحت عنوان «سیمای آزادی» برنامه پخش می کند و هیچ پارازیتی هم روی آن وجود ندارد ولی هرگز با اقبال مردمی مواجه نبوده است.

نخبگان مردم ایران نیازی به حمله سایبری به سایت و یا سیمای شیطان منظر شما ندارند. چرا که شما سالهاست با فعالیت های تروریستی و ضد ایرانی و وطن فروشانه خود از جغرافیای سیاسی و اجتماعی ایران حذف شده اید.
نویسنده : سعید پارسا

۰۵ مرداد ۹۹ ، ۲۰:۱۵ ۰ نظر
صبور

رابطه کنگره سالانه گروهک تروریستی منافقین که جمعه در آلبانی برگزار شد، با ناآرامی‌های اخیر ایران کاملا مشخص است.

ضد انقلاب، منافقین و سلطنت طلبان نیازمند ایجاد ناآرامی در ایران هستند تا بتوانند همچنان از پولهای سعودی و حمایتهای سیاسی آمریکایی غربی صهیونیستی برخوردار باشند.

اما به رغم تمام این تلاشها، فقط توانستند در شهر بهبهان در استان خوزستان حدود 200 نفر را علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بشورانند که البته به سرعت متفرق شدند.

با این حال، مریم رجوی سرکرده گروهک منافقین در کنگره سالانه این گروه در حضور عناصر خود و رودی جولیانی وکیل ترامپ کوشید آن را قیام سراسری مردم ایران علیه نظام جمهوری اسلامی توصیف کند.

در این میان جای جان بولتون ستاره دروغ گویی آمریکا خالی بود که سال قبل در کنگره منافقین گفته بود که سال آینده جشن سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران را در تهران برگزار خواهیم کرد.

مردم ایران می دانند سخنان مریم رجوی درباره به اصطلاح قیام سراسری مردم ایران فقط به خاطر آن است تا بتواند همچنان از کمکهای مالی عربستان سعودی و حمایتهای سیاسی آمریکا، رژیم صهیونیستی و غرب برخوردار باشد چرا که می داند به خاطر به شهادت رساندن 17 هزار ایرانی و خیانتش به مردم، نظام و سرزمین ایران از طریق ایستادن در کنار صدام در جنگ هشت ساله علیه ایران، جایگاهی در میان مردم ایران زمین ندارد.

تلاش منافقین برای ایجاد ناآرامی در ایران نشانه ارتباط هر نوع درگیری در ایران با این گروهک تروریستی مورد حمایت غرب است، اما مریم رجوی و گروهک منافقین و حامیان آنان در آمریکا، غرب، عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی هر کاری انجام دهند نمی توانند مردم شهید پرور ایران را علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بشورانند چرا که مردم ایران ثابت کرده اند که همواره پشتیبان این نظامند.

۲۸ تیر ۹۹ ، ۱۸:۴۷ ۰ نظر
صبور

تابستان داغ مریم رجوی

پس از هفته ها هیاهوی تبلیغی که رسانه های مجاهدین برای ویدیو کنفرانس مریم رجوی براه انداخته بودند، تابستان داغ مریم شعله کشید و با میلیون ها یورو هزینه، به تکرار سخنانی انجامید که مردم ایران دهها بار از او شنیده بودند و چیزی جز نفرت عمومی مردم و حتی بسیاری از معاندین جمهوری اسلامی به همراه نداشت. پیش از این، جریانات متعدد ضدایرانی و شبکه های تلویزیونی فارسی زبان تلاش می کردند با کمک ایادی خودفروش داخلی، به شیوه های مختلف مردم ایران را با کلیدواژه «تابستان داغ» به شور و هیجان وادارند و به خیابان بکشانند تا به خیال خام خود، فتنه دیگری را کلید بزنند. در این میان مجاهدین خلق بیش از هر جریان دیگری آتش بیار معرکه بودند و برخی فریب خوردگان و اجیرشدگان را در داخل ایران به حرکت های ایضایی همچون آتش زدن مراتع و جنگل ها و حتی پلاکاردهای توی خیابان می کشاندند تا تحت عنوان «کانونهای شورشی» زمینه را برای بحران سازی مهیا سازند.

از سخنرانی 30 خرداد مریم در آلبانی که آنرا «بزرگداشت سرآغاز حرکت های تروریستی» می نامید تا ویدیوکنفرانس 17 ژوئیه که به قول مجاهدین به مناسبت «تشکیل شورای ملی مقاومت» و «سرآغاز قیام مردم در حمایت از دکتر محمد مصدق» برگزار می شد که همگی در وهم مریم رجوی «تداعی کننده» راهی بود که مسعود رجوی و مجاهدین خلق طی طریق می کردند (و جز خیانت و ترور مردم ایران نتیجه و محصولی نداشت)، سرمایه گذاری وسیعی برای یک شورش گسترده در ایران برنامه ریزی شده بود که بنظر می رسید اکثر کشورهای استعماری/تروریستی غربی-عربی بدنبال آن بودند. در این مسیر مجاهدین خلق نیز هدایت آنرا به دست داشتند و تبلیغات وسیعی نیز در داخل ایران براه انداخته بودند.
سخنرانی مریم رجوی در 27 تیرماه، تمام برنامه های یکماهه را به پایان برد و نشان داد که سناریوی استعماری ترتیب داده شده هیچ هدفی جز تجزیه ایران را دنبال نمی کند که در ادامه شرح خواهم داد.

۲۸ تیر ۹۹ ، ۰۸:۳۲ ۰ نظر
صبور

در رابطه با موضوع کنفرانس 27 تیر مریم رجوی

فرقه رجوی با سر و صدای زیاد اعلام کرده که روز 27 تیرماه قرار است کنفرانسی تحت عنوان ” کنفرانس ایران آزاد ” درآلبانی برگزار کند . سخنران این کنفرانس هم طبق معمول مریم رجوی است که بازمی خواهد یکسری خزعبلاتی را درخصوص موضوع ایران آزاد برای مخاطبان خود ردیف کند. لازم به ذکر است که سرکردگان فرقه رجوی طی سالیان بخصوص از موقعی که به آلبانی منتقل شدند برای پرکردن اوقات خود و سرگرم کردن اعضاء ازاین دست کنفرانس های تو خالی بطور مرتب برگزار می کنند که بدلیل افشاگریهای اعضای جدا شده تاکنون برای فرقه فایده سیاسی نداشته و درصحنه معادلات سیاسی جز تعدادی افراد بیکاره سیاسی که پول ازاین فرقه می گیرند کسی آنها را عددی حساب نمی کند.

مریم رجوی

حال دررابطه با موضوعی که مریم قجر برای سخنرانی خود در روز 27 تیر ماه امسال انتخاب کرده و با توجه به سابقه 17 سال حضورم در مناسبات فرقه رجوی می خواهم به اطلاع افکار عمومی برسانم که ماهیت فرقه رجوی از اساس با کلماتی مقدس همچون آزادی ، دمکراسی و انسانیت همخوانی و سازگاری ندارد و اتفاقا مریم رجوی و فرقه اش نقطه مقابل آن هستند.

چون اگر غیر ازاین بود تاکنون اثری از این فرقه باقی نمانده بود .

حالا روی صحبتم با مریم است: تو چگونه مدعی آزادی هستی که اعضای فرقه ات ازکمترین امکانات برخوردارنیستند ؟ مگر درمناسبات فرقه شما کسی حق بیان عقاید ونظرات فردی خود دارد ؟ مگراعضا می توانند با خانواده خود ارتباط برقرارکنند ؟ مگر اعضای فرقه شما می توانند با دنیای خارج از تشکیلات ارتباط برقرار کنند؟ مگر درمناسبات شما کسی حق دارد مسیر زندگی اش را خود انتخاب کند ؟ مگراعضا مجبورنیستند بدون قید وشرط دستورات شما را اجرا کنند ؟ چرا کسی حق ندارد ازمقری به مقر دیگری برود؟ چرا آنها را مجبور می کنید تا علیه خانواده های خود موضع بگیرند ؟ واینکه اگرقبول نکنند در نشست های جمعی آنچنان آنها را زیر ضرب می برید که تا مرزخودکشی می روند.

مگر با برگزاری نشست های طلاق همه را مجبور به طلاق از همسران خود نکردید؟ من که شاهد بودم با آنهایی که حاضر به طلاق و پذیرش انقلاب ایدئولوژیک فرقه نمی شدند چه برخوردی می شد!

چطوربه فکر مردم و آزادی آنها هستید ولی از آن طرف هرروز التماس آمریکا می کنید تا تحریم های سخت تری را علیه آنها وضع کند ؟

چطور مدعی سلامت و امنیت برای مردم ایران هستید درحالیکه درزمان جنگ یکان موشکی ارتش صدام را در تصحیح گرا یاری می کردید تا دقیق تر شهرها را هدف و مردم بیشتری کشته شوند به زعم اینکه فکر می کردید با اینکار نارضایتی بیشتر خواهد شد؟
صدها نمونه دیگر هست که می توانم اثبات کنم که موضوع کنفرانس کذایی شما دروغ و فریبی بیش نیست تا با آن ماهیت ضد انسانی و فرقه گرایانه خود را بپوشانید . اما خوشبختانه در ورای همه فریبکاریهای شما بدلیل افشاگریهای گسترده اعضای جدا شده ماهیت دروغین شما برای همه به اثبات رسیده. قبلا گفته می شد که نمایشات شما بیشتر مصرف داخلی دارد اما بنظر من دیگر اینطور نیست چون دوران عراق گذشته، هرچند همان موقع هم همه اعضا موقع نشست ها اکثرا جدی نمی گرفتند وبه بهانه مختلف به بیرون ازسالن نشست می رفتند . اما الان اگر درب خراب شده کمپ اشرف 3 را بطور کامل باز کنید و مانع خروج نشوید خواهید دید که فقط مریم می ماند و تعدادی از مسئولین زن ومرد بی خاصیت فرقه .
بنابراین کنفرانسی که قراراست در 27 تیر ماه برگزار کنید شویی دیگراست که همچون گذشته هیچ سودی برای شما نخواهد داشت. چون دوران شما به پایان رسیده واگر تاکنون توانستید به حیات خود ادامه دهید به لطف ومدد اربابانتان است که بزودی تاریخ مصرفتان برای آنها هم تمام خواهد شد .

رستم آلبوغبیش

۲۶ تیر ۹۹ ، ۱۷:۴۸ ۰ نظر
صبور

گامی فراتر از “صدام حسین”!

رژیم صدام حسین را همه به عنوان تنها حامی دولتی سازمان مجاهدین خلق می شناختند. مسعود رجوی در خرداد 1365 بعد از دیدار با طارق عزیز وزیر امور خارجه و معاون رئیس جمهور وقت عراق به این کشور رفت و نیروهای خود را نیز به آنجا منتقل نمود و ارتش آزادیبخش ملی را به عنوان بخشی از نیروهای نظامی صدام حسین تشکیل داد.

از آن زمان عراق جایگاه اصلی و صدام حسین تنها حامی مسعود رجوی و نیروهای مسلحش گردید. رجوی فعالانه در جنگ ایران و عراق، البته در طرف دشمن متجاوز و علیه مرزبانان و مدافعان میهن، وارد گردید و به دلیل همین خیانت ملی بزرگ، در منظر مردم ایران فوق العاده منفور گشت. او تتمه پایگاه مردمی خود را در ازای کسب حمایت مادی صدام حسین برای کسب قدرت در ایران به باد داد.
این وضعیت تا حمله نیروهای ائتلاف به عراق و سقوط صدام حسین ادامه داشت و مسعود رجوی و نیروهایش زیر چتر حمایتی کامل رژیم بعث عراق به فعالیت های تروریستی در داخل خاک ایران ادامه می دادند. سقوط دیکتاتور بغداد تغییرات دراماتیکی را برای مجاهدین خلق رقم زد. تاریخ مصرف مسعود رجوی به پایان رسید و کنار گذاشته شد و لاجرم ناپدید گردید. مریم رجوی به عنوان طرف حساب جدید به پاریس رفت و نیروهای سازمان مجاهدین خلق در عراق خلع سلاح شدند.
سازمان مجاهدین خلق در زمان صدام حسین در عراق از شرایط فوق العاده مطلوبی برخوردار بود و می توانست نیروهای خود را در یک اردوگاه بسته و دورافتاده جمع نموده و ارتباط اعضا را با دنیای خارج خصوصاً با خانواده ها و دوستانشان قطع نماید.

ادامه مطلب...
۲۱ تیر ۹۹ ، ۱۸:۳۲ ۰ نظر
صبور

مجاهدین دروغ میگویند، ایران سلاح اتمی نمیخواهد

خبر کوتاه زیر از رسانه های مجازی باند رجوی ( مجاهدین خلق) گرفته شده است :
سخنگوی مجاهدین در مورد نسبت دادن انفجار در نطنز به سازمان مجاهدین خلق ایران گفت: این کار مجاهدین نیست اما ما خواهان ایران بدون بمب اتمی هستیم. ……… این رژیم با سلاح اتمی تهدیدی برای مردم ایران، جامعه بین‌المللی و بشریت معاصر است. به همین خاطر مقاومت ایران در مرداد ۱۳۸۱ سایت‌های مخفی اتمی نطنز و اراک را برای نخستین بار فاش کرد، به استحضار مردم ایران رساند و در برابر انظار جهانیان و سازمان ملل و شورای امنیت ملل متحد قرار داد “.

البته ایران بطور رسمی عوامل خرابکاری در سایت نطنز را اعلام نکرده و من بشخصه نمیدانم که چه کسی مجاهدین خلق را عامل این خرابکاری معرفی کرده است .
مجاهدینی که حضور چندانی درایران ندارند و نمیتوانند با عوامل خود وارد این مرکز اتمی شده و آنجا را منفجر کنند .
البته سرویس های بیگانه ودشمن ممکن است که نفوذی داشته باشند وحتی از عوامل کم شمار باند رجوی دراین کار استفاده بکنند.
اما ازآنجا که دولت ایران بعنوان مطلع ترین وجه قضیه اعلام نظر کاملا صریحی نکرده، من احتمال اخیر را هم نمیتوانم قبول یا رد بکنم .
ولی این را هم میدانم که مجاهدین تجرید شده درمیان مردم ، برای طرح نامشان هم که شده کاملا مایل اند که اینگونه اقدامات جنایتکارانه هم به آنها نسبت داده شود تا به اسرای خود بگویند که سازمان حضور فعال درکشور دارد وکافی است که آنها کمی بیشتر صبر کنند تا با این اقدامات، حکومت ایران سرنگون ؟؟!! شود وآنها با خیر وسلامتی وارد ایران شده وزمام امور کشور را دردست گیرند!
درست است که گفته اند که ” آرزو برنوجانان عیب نیست ” اما مشکل کار این است که باند رجوی را نوجانی نیست!
این سخنگوی بی نام ونشان مجاهدین گفته است که تشکیلات منحوس اش موافق بمب اتمی نیست که ایران هرگز نداشته وندارد.
اما تجارب نشان میدهد که این سلاح را برای ارباب خود اسرائیل با ذوق و شوق زیاد میخواهد !
سلاح اتمی نداشته ی ایران ، تهدیدی برای مردم ایران نیست و افشای نام سایت های اتمی صلح آمیز ایران ، به نیابت ازطرف اسرائیل انجام گرفت و اگر افتخاری برای مجاهدین است، در پروسه ی تبدیل به سخنگویی اسرائیل است همراه اینکه نگذارد منابع اسرائیل درایران لو بروند.
در آخر هم ادعا شده که با وجود اینکه خرابکاری در سایت نطنز کار مجاهدین نبوده ولی کاری در راستای مبارزه با تروریزم و … بوده و مورد حمایت تروریزم مجاهدی میباشد.

سازمان مجاهدین خلق ایران

۱۷ تیر ۹۹ ، ۱۹:۲۵ ۰ نظر
صبور