سازمان مجاهدین خلق ایران (خائنان پلید)
عاملین ترور و اسناد جنایت:
اظهارات مهران اصدقی یکی از فرماندهان بخش ویژه نظامی گروهک تروریستی منافقین در مورد عاملین ترور و چگونگی به شهادت رسیدن شهیدبهرامی:"...یکی از واحدهای بخش ما که افراد آن محمود پور تقی و جمشید ضرغامی و مجید یحیوی بودند، پس از این که یک ماشین را سرقت میکنند شروع میکنند در سطح شهر گشت بزنند و در منطقه تهرانپارس به جلو مسجدی که یک نفر بسیجی در جلو آن ایستاده بود میروند و سپس آن برادر را صدا میکنند که چون افراد واحد لباس پاسداری به تن داشتند، آن برادر بسیجی به کنار ماشین میآید تا ببیند آنها چکار دارند که واحد تروریستی اقدام به ترور میکنند و سپس متواری میشوند! این ترور ساعت2:30 بعدازظهر انجام شده بود."
اظهارات وی در مورد اهداف گروهک مزبور از راه اندازی این قبیل جنایات در روز انتخابات:
"از طرفی ما با ترور محافظین حوزههای انتخاباتی و حمله به صندوقهای آراء و در صورت امکان به آتش کشیدن محل حوزه آنجا را ناامن میکنیم و به این ترتیب از شرکت مردم در انتخابات جلوگیری میکنیم، چون رعب و وحشت ایجاد میشود و مردم میترسند."
نام شهید: بهزاد بهرامی
شغل: دانش آموز
سن: 17 سال
وضعیت تأهل: مجرد
محل شهادت: تهرانپارس، مقابل مسجد صاحب الزمان (عج)
تاریخ شهادت: 1360/5/2

زندگینامه
سال 1343 در شهر تهران و در میان خانوادهای مسلمان دیده به جهان گشود. در چهار سالگی از نعمت وجود پدر محروم شد و در دامان پر مهر و عطوفت مادر و تحت سرپرستی وی پرورش یافت. دوران تحصیلات ابتدایی را در مدارس تهران نو طی کرد و به دنبال آن به هنرستان انقلاب راه یافت و با جدیت و پشتکار به ادامه تحصیل پرداخت.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی همراه با سایر دانش آموزان پر شور و انقلابی در تظاهرات و راهپیماییهای پرشکوه مردم شرکت نمود و مشتهای گره کرده خود را در مقابل سر نیزههای مزدوران حکومت نظامی شاه بالا برد. در شبهای سرنوشت ساز هم که به فجر پیروزی انقلاب انجامید، با همکاری سایر همرزمانش به سنگر بندی کوچه و خیابانها اقدام نمود و تا صبح با چشمانی باز و دلی امیدوار به پاسداری از محل پرداخت.
پس از فرمان بسیج ارتش بیستمیلیونی از طرف امام امت و تشکیل آن، مشتاقانه در خدمت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه 3 در آمد و در کنار سایر وظایف و تکالیف تحصیلی به فعالیت در این نهاد مردمی و متکی بر توان لایزال امت حزب الله پرداخت. مدتی بعد با تغییر محل سکونت در سنگر مسجد صاحب الزمان (عج) حضور یافت و تا هنگام شهادت در خدمت اسلام و مسلمین جان بر کف به ادامه فعالیتهای انقلابی خود مشغول بود.
او خیلی مشتاق بود که در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور یابد، ولی به دلیل کمی سن و سال نتوانست به این آرزوی قلبی خود برد. لذا همچنان پشت جبهه را در مسجد، مدرسه و محل سکونت خود حفظ و تقویت نمود.
شهادتنامه
صبح روز انتخابات دومین ریاست جمهوری اسلامی ایران (شهید محمد علی رجائی) فرا میرسید و برادر بهزاد بهرامی، با وجود این که شب قبل را تا صبح در مقابل مسجد صاحب الزمان (عج) به پاسداری پرداخته بود، پس از استراحتی کوتاه متوجه میشود که یکی از برادران همرزمش بر اثر خستگی در محل نگهبانی حاضر نشده است، لذا داوطلبانه و مشتاقانه مأموریت وی را بر عهده گرفته و به جای او در مقابل مسجد به پاسداری میپردازد.
ساعتی بعد اتومبیل گالانت سفید رنگی با سه سرنشین که لباس پاسداری بر تن کرده بودند در مقابل مسجد متوقف میشود و بعد یکی از سرنشینان آن با اشاره از وی میخواهد که به جلو بیاید، او هم به اعتبار این که سرنشینان اتومبیل مذکور پاسدار هستند، با آرامش خیال به جلو میرود که در این هنگام مزدوران گرگ صفت و روباه منش بدون این که زحمت بیرون آمدن از اتومبیل را به خود بدهند، با مسلسلهای خود به طرف وی چندین بار رگبار گلوله میبندند و به سرعت از منطقه میگریزند.
پزشکی قانونی پس از معاینه جسد، اصابت 7 گوله را بر پیکر غرقه به خون این شهید گزارش میدهد:
" ...در معاینه علائم زیر مشخص است: 1) چهار عدد سوراخ با حاشیه سوخته و
حلقه سائیدگی در ناحیه قفسه سینه که قطر یکی حدود یک سانتیمتر و یکی حدوئد
4 میلیمتر و دو عدد دیگر حدود 5 میلیمتر میباشد و سوراخ ورود گلوله است.
2) دو عدد سوراخ ورودی گلوله به روی مچ دست راست و یک عدد سوراخ ورودی بر
روی بازوی راست که از آن یک تکه فلز خارج گردیده و ضمیمه پرونده شد. 3)
سوراخ خروجی نامنظم در ناحیه پشت قفسه سینه با توجه به ضایعات فوق علت مرگ
اصابت گلوله و عوارض آن میباشد. "
و به این ترتیب در اثر اقدام ناجوانمردانه و مزورانهای که از ناحیه منافقین صورت گرفت نوگلی از بوستان محمدی در حالی که 17 بهار را بیشتر پشت سر نگذاشته بود، در ماه مبارک رمضان با زبان روزه و در مقابل مسجد پر پر میشود تا بار دیگر یاد جانبازیهای جوانان رشید اسلام را در خاطرهها زنده کند و حقانیت نظام الهی جمهوری اسلامی ایران را گواهی دهد و چهره مزدوران کثیف و وابسته به استکبار جهانی را هر چه بیشتر روسوا نماید.
یادنامه
شهید بهرامی در مورد ضرورت جانبازی در راه انقلاب گفته بود:
" تا خونهای ما زمین ایران را رنگین نکند، رنگ ننگین وابستگی از میان نخواهد رفت و طبقه مستضعف آسوده زندگی نخواهند کرد. تا ما جوانان خون ندهیم درخت اسلام آبیاری نمی شود و انقلاب به پیروزی نخواهد رسید ..."
وی در بیان آرزوهای خود بارها به مادرش گفت:
" هرگز دوست ندارم برای خودم در رختخواب بمیرم، بلکه در راه خدا و برای خدا میخواهم کشته شوم و تو مادر ! هرگز در مرگ من گریه نکن. تنها آرزوی من پس از شهادتم این است که برایم سفره حضرت قاسم (ع) بیندازی ..."
دقایقی قبل از شهادتش هم در جواب برادری که به او تذکر داده بود که: " سعی کن از دید دیگران پنهان باشی ! چنین پاسخ داده بود: " نامردها پنهان میشوند، ما مرد جنگیم ..."
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 87، شماره12