کانون شورشی گروهک تروریستی منافقین

کانون شورشی یا عوامل اغتشاش !؟

کانون شورشی یک ایده موفق همگام و همراه با توده اجتماعی بواسطه فرمانده ارنستو چه گوارا از شخصتیهای انقلاب کوبا برای احقاق حقوق شهروندی علیه فقروگرسنگی و استثمار بود که خود قهرمانانه جان دراین راه بنهاد و بر حقانیت راهش گواهی داد.
و اما فرقه ورشکسته رجوی مابعد چهاردهه جنایت و خیانت علیه مردمان ایران و نیروهای تشکیل دهنده اغفال شده خود، درشرایطی که رهبرش مرده یا مفقود شده است، با شعار دروغین وفریبنده سرنگونی با یک فقره عقب نشینی مفتضح ازمرحله مضحک سرنگونی به رجزخوانی جدیدی بنام کانون شورشی متوسل شده است تا چند صباحی دیگرنیروهای بریده ومستاصل خود را بفریبد ودراسارت نگهدارد وگرنه این شعارتوخالی بی مسما هم سبب خنده ایرانیان شده است.

ادامه مطلب...
۰۱ شهریور ۰۳ ، ۱۰:۰۰ ۰ نظر
صبور

ماجرای اعدام منافقین در سال ۱۳۶۷ چیست؟ چرا تعدادی از منافقین در تابستان ۶۷ اعدام شدند؟ آیا اعدام‌ها قانونی بود؟ تعداد منافقینی که اعدام شدند چقدر است؟

ماجرای اعدام منافقین در سال ۱۳۶۷ چیست؟ چرا تعدادی از منافقین در تابستان ۶۷ اعدام شدند؟ آیا اعدام‌ها قانونی بود؟ تعداد منافقینی که اعدام شدند چقدر است؟

اینها سوالاتی است که هر ساله در چنین روزهایی برای آن دسته از افرادی که دهه شصت را درک نکرده‌اند مطرح می‌شود. خصوصاً پس از آنکه در تابستان سال ۱۳۹۵ صوت سخنان انتقادی مرحوم منتظری از اعدام منافقین از سوی فرزندش منتشر شد و رسانه‌های ضدانقلاب توانستند با موج سواری و فضاسازی علیه جمهوری اسلامی ایران، تا حدودی فضا را غبارآلود کنند.

علاوه‌بر این، در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ نیز شاهد بودیم که رقبای آیت‌الله رئیسی به مدد رسانه‌های خارج‌نشین، با به میان کشیدن بحث اعدام‌های سال ۶۷ و برچسب زنی به آیت‌الله رئیسی، عملکرد او در برخورد با منافقین را زیر سوال ببرند. حتی حسن روحانی نیز در ایام تبلیغات انتخاباتی در جمع حامیان خود در ارومیه با کنایه به آیت‌الله رئیسی گفت: مردم کسانی را که فقط زندان و اعدام بلدند را نمی خواهند.

گرچه طی چند سال گذشته شبه افکنی های منافقین و رسانه‌های خارج نشین بارها پاسخ داده شده، اما تکرار هر ساله ادعاهای نخ نما شده از سوی این رسانه‌ها، هر قلم و رسانه آزاده‌ای را وا می‌دارد که برای جلوگیری از تحریف تاریخ، به این ادعاها پاسخ دهد.

به گزارش رجانیوز، به طور کلی اصلی ترین شبهاتی که پیرامون اعدام های سال 67 می‌شود، درباره قانونی بودن یا نبودن محاکمه اعضای سازمان مجاهدین خلق(که در زمان حمله این گروه به ایران و عملیات مرصاد، در زندان به سر می‌بردند) و تعداد اعدام شده ها است.

 

فروغ جاویدان و شکست منافقین

مرداد ماه ۱۳۶۷، یگان‌های ارتش آزادی بخش منافقین با پشتیبانی و حمایت لجستیکی ارتش بعث عراق، از مرزهای غربی ایران وارد کشور شده و با انبوه تانک‌ها و نفربرها و جیپ‌ها، پس از اشغال شهرهای قصر شیرین، سرپل ذهاب و اسلام‌آباد غرب و ارتکاب جنایت در این مناطق، راهی کرمانشاه شدند تا پس از تصرف این شهر و سپس همدان، به پایتخت حمله کنند.

 

سازمان مجاهدین خلق به تنهایی نمی‌توانست تا عمق ۱۴۵ کیلومتری ایران نفوذ کند. به دلیل حمله هم‌زمان ارتش بعث به مناطق جنوبی، بخش عمده‌ای از توان نظامی کشور در جبهه‌های جنوب غربی مشغول دفع تهاجم عراق بودند و از همین رو ارتش آزادی بخش منافقین توانست بدون مشکل خاصی، به سرعت تا سرپل ذهاب و اسلام آباد غرب پیشروی کند.

 

شورش همزمان در زندانها

همزمان با ورود سازمان مجاهدین خلق به خاک کشور، حادثه‌ دیگری نیز در درون زندان‌های کشور در شرف وقوع بود. طبق برنامه ریزی مرکزیت سازمان، قرار بود که پس از تهاجم ارتش آزادی بخش به مرزهای غربی و تصرف هر شهر، منافقین زندانی در شهرهای اشغال شده نیز به مهاجمین ملحق شوند تا ارتش آزادی بخش برای تصرف دیگر شهرها قدرت بیشتری داشته باشد. زندان دیزل‌آباد کرمانشاه، زندان همدان، زندان چوبین‌ قزوین و در آخر زندان اوین تهران از جمله زندان‌هایی بودند که قرار بود مورد حمله منافقین قرار گرفته و اعضای زندانی این سازمان آزاد شوند.

ادامه مطلب...
۰۲ مرداد ۰۳ ، ۱۷:۰۲ ۰ نظر
صبور

مجاهدین خلق 7 ماه مرا شکنجه کردند

در سیزدهمین جلسه دادگاه سران مجاهدین خلق مطرح شد

سیزدهمین جلسه رسیدگی به اتهامات سران مجاهدین خلق، روز سه شنبه 8 خرداد ماه برگزار شد.

در این جلسه یکی از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق مشاهدات عینی خود از خشونت و ترور سازمان بر علیه اعضا و مردم ایران در برهه های مختلف را با حضار در دادگاه به اشتراک گذاشت:

در مورد وحشت آفرینی و ترور و خشونت در سازمان مجاهدین خلق باید بگویم که  نه منحصر به جمهوری اسلامی است و نه منحصر به یک مقطع خاص می‌شد.

وی که حدود ۲۲ سال در سازمان بوده است، گفت: آنها در اوایل انقلاب از خشونت استفاده میکردند. ابتدا با لشکرکشی خیابانی کار را شروع کردند و  به همین دلیل تز مسعود رجوی این بود اگر هواداران آرام بیایند و آرم بروند، همان موقع دیده می شوند اما اگر کسی را کتک و آتش بزنند،   تا ده روز دیگر هم اگر کسی از آنجا رد شود می دانند که  نیروهای مجاهدین آنجا بودند و قدرت  را بیشتر نشان می دهد.

وی گفت: آنها فکر میکردند با وحشت آفرینی و خشونت  خود را بیشتر نشان می دهند و انسان های بیشتری از انقلاب را تلف میکنند.  وقتی مسعود رجوی راه به جایی نبرد  شروع به ترور کرد و این کار را از انقلاب شوروی گرفته بود. این موضوع همیشه در ذهن مسعود رجوی باقی مانده  بود که باید قدرت را به هر طریقی با خشونت  ادامه دهد.

وی افزود: بارها با مسعود رجوی مشاجره داشتم. مسئولیت های مختلفی در یگان ها و ستادهای اجتماعی در سازمان داشتم. بعد از اینکه ایران را  ترک کردند، صدام زیر بال و پر آنها را  گرفت.  زمینه خشونت آنها منحصر به جمهوری اسلامی نمی شد و سودش را صدام حسین میبرد. تز خود مسعود رجوی بود که خشونت هوادار می آورد و قدرت را تثبیت میکند.

وی ادامه داد: آنها خمپاره ها را به دو نیم کرده و پیچ میکردند که ضریب خطایش بیشتر میشد و ممکن بود مردم عادی بمیرند و مسعود رجوی  می‌گفت مهم نیست ما می‌خواهیم‌ جمهوری اسلامی که  چهره مدنی می گیرد را  به هم بزنیم و گشت‌ها مردم را بزنند و ببندند.

از کشیدن ناخن تا سوراخ کردن دندان با مته

وی که چهره‌اش مشخص نبود و فقط صدایش در دادگاه پخش می‌شد، گفت: مدت ۷ ماه زمانی که به من شک داشتند در زندان بودم و شکنجه ام‌ می‌کردند مانند کشیدن ناخن و سوراخ کردن دندان با دریل. با دریل دندانم را سوراخ کردند و  سیم می‌کردند تا  به عصب‌ها بخورد و اعتراف کنم که  از اول مامور جمهوری اسلامی بودم.  مسعود رجوی در سال ۷۳  بین اعضای خودش به تعدادی شک کرده بود و من تنها نبودم.  حتی زندان‌های انفرادی ساخته بود و توالت‌های کوچک را زندان کرده بود و ما را سر و ته می‌کرد و ادرار می‌کردند و سیم بسته شده به گردنمان را شل می‌کرد تا غذایی را که روی توالت ریخته بودند به سرمان برسد و بخوریم. مسعود رجوی خیلی از نیروهای خودش را می‌کشت و صحنه سازی می‌کرد که خودشان مردند. مثلا جنازه را در ماشین می‌گذاشت  و می‌گفت که ماشینش چپ کرده است. بهانه‌ای برای کشتن‌ها پیدا می‌کرد و لی ما را نمی توانست زیرا دلیلی نداشت و در اشرف   زندانی بودیم.

وی ادامه داد:  مسعود رجوی می‌گفت زندان‌های اروپا مثل هتل است، آنجا بروید، ما بهترین وکیل را برایتان می‌گیریم.

وی در پاسخ به این سوال قاضی که چطور تو را رها کردند و  اظهاری نکردی؟ گفت: بهانه ای درست کردند و دو بار اعترافات الکی کردم ولی فهمیدند و دوباره شکنجه ها را ادامه دادند. بعد از اتمام شکنجه‌ها مسعود رجوی گفت ۷ ماه شما را تست کردیم و چون کاری نکرده بودید  کارتان را ادامه دهید.

وی در پاسخ به این سوال قاضی که  به رویه سابق برگشتید؟  گفت:  خیر کارهای دیگر را انجام میدادم و سازمان نه اعتماد سابق را داشت و نه در جمع ما را  قرار میداد و کارهای فردی می‌داد. ما بعد از آزادی یکسری نامه امضا کردیم که مشکلی نداریم و حق است که آنها به همه شک کنند.

وی گفت: من چیزی برای اعتراف نداشتم. وقتی اعتراف ساختگی می‌کردم در سلول انفرادی می انداختند و بعد بررسی می کردند و میگفتند ما را فریب دادی و با  دمپایی و ریختن آب یخ شکنجه می دادند و  نمی‌گذاشتند بخوابیم. ناخن‌ها را به صندلی می بستند و با چکش خاصی  ضربه‌های متعددی به ناخن میزدند و ناخن می‌افتاد یا قابلمه مسی در سرم نگه می داشتند و در توالت بودم و شلنگ می گرفتند و مدت‌ها این کار را می‌کردند و  بیشتر اعصاب خردکن بود. فقط به این جهت که به من و تعدادی شک کردند.

وی افزود: در خارج از کشور به اعضای جدا شده مثل من در فرانسه و آلمان و هلند حمله کردند و می خواستند مرا بکشند. خشونت و زدن بخشی از سیاستشان بود که اعضای جدا شده سکوت کنند و اگر بتوانند کسی را که کتک زدند و سکوت کرده پیروزی بیشتری است تا او را بکشند.

وی گفت:  آنها حتی علیه خود این دادگاه در سیمای مجاهدین بنرهایی را آتش می‌زنند و می‌گویند این هم جواب ما به دادگاه. حتی گروه‌هایی مثل جیش الظلم را به عنوان ارتش عدالت نام می‌برند و از آنها تعریف می‌کنند.

۱۰ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۶ ۰ نظر
صبور

نظامی گری مجاهدین خلق در روستاهای عراقی هوادار ایران

اظهارات یک عضو پیشین مجاهدین خلق در جلسه سیزدهم دادگاه محاکمه سران این تشکیلات

در حالی که سازمان مجاهدین خلق اخیرا تلاش خود را برای تطهیر جنایات گذشته‌اش دو چندان کرده است، یک عضو پیشین این تشکیلات با حضور در جلسه سیزدهم دادگاه محاکمه موجودیت سازمان و 114 تن از اعضای رده بالای آن، به جنبه خاصی از جنایات مجاهدین خلق علیه مردم ایران و عراق اشاره کرد.

این عضو جدا شده از سازمان مجاهدین خلق که هویت او فاش نشد و تنها صدای او برای حضار دادگاه پخش شد، در اظهاراتش گفت: “تمرین‌های نظامی سازمان در عراق در روستا‌هایی انجام می‌شد که هوادار جمهوری اسلامی بودند و رژیم صدام به مجاهدین خلق گفته بود که اگر می‌خواهید عملیات نظامی واقعی انجام دهید، در این روستا‌ها انجام دهید و جنایات سازمان منحصر به مردم ایران نبود.”

صفاءالدین تبرائیان پژوهشگر و نویسنده، در جلسه پیشین دادگاه محاکمه سران مجاهدین خلق اذعان کرد که خود از رئیس جمهور اسبق عراق، جلال طالبانی، شنید که پس از سقوط صدام حسین و تشکیل دمکراسی در عراق حکومت این کشور در پی محاکمه سران مجاهدین خلق به عنوان بخشی از مطالبات مردم عراق از حکومت تازه پای عراق بودند اما آمریکا به عنوان دولتی که در آن زمان تشکیلات مجاهدین خلق را خلع سلاح کرده بود و حفاظت ساکنان کمپ اشرف را به عهده داشت با محاکمه مخالفت کرد.

اسناد غیر قابل انکار از همکاری مسعود رجوی با صدام حسین امروزه به راحتی در دسترس عموم است. همچنین، با شدت گرفتن موج افشاگری‌ها درباره کودک سربازان و برگزاری جلسات محاکمه در ایران از دو سو یعنی هم اعضای سابق خود و فرزندانشان در جامعه بین المللی و هم قوه قضاییه ایران هدف ضربه‌های مهلک هستند. واکنش همیشگی رسانه‌های تبلیغاتی مجاهدین خلق این است که هر جنایتی که مرتکب شده است را انکار کند و حتی زحمت توجیه به خود ندهد. برای مثال رابطه با حکومت عراق را از اساس انکار کند یا وجود کودک سربازان را به تمامی منکر شود و در مقابل حکومت ایران را متهم به استفاده از کودک سربازان کند.

در همین راستا محمدرضا ترابی کودک سرباز سابق مجاهدین خلق نیز به روابط گسترده مالی مجاهدین خلق با حکومت صدام حسین می‌پردازد. او در مطلبی که چند هفته پیش در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس همراه با انتشار ویدیوی مشهور ملاقات عباس داوری از اعضای رده بالای تشکیلات با مقامات استخبارات عراق در سال 1986، به دریافت 27 میلیون دلار از درآمد نفتی عراق توسط مجاهدین خلق پرداخت و خطاب به سران این فرقه نوشت: “ای مجاهدین شیاد و دروغگو، از هر چه فرار کنید، از حقیقت و تاریخچه تان هرگز گریزی نیست.”

او همچنین ویدیوی ملاقات مسعود رجوی با مقامات عراقی را منتشر کرد که در آن مقرر می‌شود که مجاهدین خلق در اذای فروش نفت تحریم شده عراق در بازارهای سیاه، ۱۰٪ درآمد حاصله را دریافت کنند. به باور ترابی این به معنای سود در ابعاد میلیاردی است. روشن است که تشکیلات مجاهدین تاکنون بر مبنای آن پول‌ها سرمایه‌های اقتصادی بیشتری خلق کرده است.

در طول سالهای حضور در خاک عراق، مجاهدین خلق نه تنها بخش‌هایی از اراضی روستا‌های عراق را از صدام حسین هدیه گرفتند، سهم زیادی از برنامه نفت در برابر غذا که سهم مردم عراق بود، دریافت کردند. همچنین، در سرکوب قیام کردها و شیعیان عراق “ارتش خصوصی صدام” و بازوی او برای قتل عام مردم بودند. این جنایات را نمی‌توان از گذشته مجاهدین خلق حذف کرد.

۱۰ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۳۵ ۰ نظر
صبور

▫️ ۶ سناریوی رسانه‌ای منافقین در واقعه شهادت آیت‌الله رئیسی

🔹 همزمان با اعلام سانحه برای بالگرد حامل رئیس‌جمهور در کنار موج اتحاد و دعاهای مردمی و همچنین وحدت جریان‌های سیاسی و اجتماعی در ایران،‌ برخی کمپین‌های رسانه‌ای ملهم از سیاست‌های اسرائیلی نیز به منظور بهره‌برداری از این موقعیت به کار افتادند و این کارزارها امروز و با اعلام خبر شهادت رئیس‌جمهور و همراهانش تشدید شده است.


برخی از این سناریوها را می‌توان به این نحو خلاصه کرد:

🔹۱-  اسرائیل و لاف در غربت:
اگرچه اسرائیلی‌ها نه جرات و نه توان عملیات علیه رئیس‌جمهور ایران را ندارند و از روز گذشته نیز حتی در حد یک کلمه به صورت رسمی جرات لاف‌زنی درباره این واقعه را به خود نداده‌اند، امّا برخی اکانتهای بی‌نام و نشانی که احتمالاً با سیاست‌ها و پولهای صهیونیستی اداره می‌شوند، ‌لاف در غربت می‌زنند و قصد دارند از این نمد کلاهی هم برای صهیونیست‌ها بدوزند. اسرائیلی‌ها به ویژه بعد از وعده‌ی صادق می‌دانند که در افتادن با ایران چه هزینه‌های سنگینی دارد؛ بنابراین صرفاً می‌توانند به صورت غیررسمی و بزدلانه،‌ و صرفاً برای برخی بهره‌برداری‌های اجتماعی و سیاسی علیه ایران چنین لاف‌هایی را در اکانت‌های مجعول بزنند. ادعاهایی که نباید وقعی به آنها گذاشت.

🔹۲-  اختلاف به جای وحدت:
خبر سانحه برای رئیس‌جمهور از همان ابتدا وحدت ملی در ایران را آشکار کرد؛ با این حال همچون همیشه در چنین حوادثی، بلافاصله‌ خطی از جانب فرقه رجوی و مزدوران اسرائیلی برای اختلاف‌افکنی به میان آمد. سناریوی رسانه‌ای که می‌کوشد به جای تقویت اتحاد، به افتراها و نزاعهای گروه‌ها و سلایق مختلف علیه یکدیگر بپردازد و اگر این خطوط را وارسی کنیم، ‌اغلب در منشأ و ریشه به اکانتهای بی‌نام و نشانی می‌رسیم که در پوشش طرفداری از این یا آن چهره سیاسی یا اجتماعی، افتراهای رایگانی را مطرح کرده و به نزاع و شکاف‌ها دامن زده‌اند.

🔹۳- الهامات شیطانی علیه همسایگان:
ارتقای روابط ایران با همسایگان از سیاست‌های اصلی دولت آیت‌الله رئیسی بوده و در این زمینه توفیقات مهمی نیز کسب کرده است. یکی از نمودهای توفیق این سیاست، بهبود روابط ایران با جمهوری آذربایجان، و آغاز بهره‌برداری از سد قیز قلعه‌سی که روز گذشته با حضور آقایان رئیسی و الهام علی‌اف رئیس‌جمهور آذربایجان انجام شد نیز از مصادیق پیش‌برد این سیاست بوده است. با این حال یک سیاست‌ رسانه‌ای صهیونیستی از روز گذشته بنا دارد بدون هیچ تحقیق و سند و مدرکی، با طرح ادعاهای بدون‌ پشتوانه، به مخدوش‌سازی این روابط بپردازد.

🔹۴-  ترور آرامش روانی با دروغ‌های تکراری:
صبح امروز یک اکانت توئیتری که خود را به موساد منتسب می‌کند در خبر کاملاً کذبی نوشت که سردار رادان فرمانده فراجا ترور شده است! این یک تاکتیک تکراری در برهه‌های این چنینی است که آرامش روانی مردم را با شایعات و دروغ‌های پی در پی نشانه می‌رود. قاعدتاً مردم با دانستن این تاکتیک می‌توانند در برابر آسیب‌های آن مصونیت بیشتری پیدا کنند.

🔹۵- القای آشفتگی علیرغم انسجام کم‌نظیر ایران:
جمهوری اسلامی در طول ۴۵ سال گذشته چندین بار حوادث اینچنینی و حتی سخت‌تر را پشت سر گذاشته است؛ در همان سالهای ابتدائی انقلاب، رئیس قوه قضائیه کشور، آیت‌الله شهید بهشتی و با فاصله کمی شهید رجایی و شهید باهنر نفرات اول و دوم اجرایی کشور به شهادت رسیدند. با این حال به یمن حضور ولی فقیه زمان، امام خمینی(ره)،‌ کشور بدون مشکل و نگرانی آن برهه را با اقتدار پشت سر گذاشت. اساساً یکی از امتیازات بسیار اساسی وجود ولی فقیه در کشور همین است که در چنین حوادثی کشتی انقلاب و اداره کشور را به سلامت و مقتدرانه از تلاطم‌ها و طوفان‌ها عبور می‌دهد. در این برهه نیز با پیروی از امام خامنه‌ای که در برهه‌های بسیار سخت، اقتدار و تدبیر و صلابت خود را در عبور از این حوادث نشان داده‌اند، می‌توان بدون کمترین مشکل و هزینه از این شرایط عبور کرد.

🔹۶- اغتشاش به جای انتخاب:
از ویژگی‌های ممتاز قانون اساسی ایران آن است که برای مواقع و رخدادهای مختلف پیش‌بینی‌ها و تدابیر لازم را تدارک دیده و در خود مندرج کرده است؛ این میثاق ملی مشخص کرده است که در برهه‌ی‌ کنونی نیز دقیقاً چه روند مردمسالارانه‌ای برای انتخاب رئیس‌جمهور جدید باید طی شود. اما سناریوهای صهیونیستی بسیار علاقمندند که بی‌ثباتی و اغتشاش را به جای انسجام و روندهای دموکراتیک بنشانند و در این راستا پیامهای دشنام‌آلود و تند برخی گروه‌ها و اقشار علیه یکدیگر را در دستور قرار داده‌اند. مقابله با این سناریو نیز از آن مسائلی است که قطعاً مدنظر گروه‌های سیاسی و اقشار مردمی در ایران هست و ان شاالله با هوشیاری، ناکام خواهد ماند.

۰۵ خرداد ۰۳ ، ۱۶:۲۴ ۰ نظر
صبور

فرقۀ تروریستی رجوی دشمنانی فراتر از دشمن

با توجه به سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و همراهانشان، در همان ساعات اولیه سقوط و ناپدیدشدن بالگرد برخی از  دولتمردان کشورهای غربی همچون انگلیس، فرانسه و روسیه و بسیاری از دولتمردان کشورهای عربی و همسایه همچون عربستان، امارات، قطر، یمن، عراق و ترکیه و ارمنستان ابراز نگرانی و حمایت خود را در کمک های امدادی اعلام نمودند. و این ابراز همدردی ها و اعلام کمک رسانی دولتمردان در حالی صورت میگرفت که شبکۀ تلویزیونی بی مخاطب سازمان تروریستی مجاهدین خلق موسوم به سیمای آزادی در همان ساعات اولیه سقوط و ناپدید شدن بالگرد حامل رئیس جمهور ایران و همراهانش  شروع به شادمانی کردند در صورتی که هنوز خبری از وضعیت آنها در دسترس نبود.

دقایقی پس از اعلام و اطلاع رسانی درگذشت رئیس جمهور ایران و وزیر خارجه ، مجددا تعدادی از کشورهای همسایه با پیام تسلیت به مقامات و مردم ایران در کشور خود عزای عمومی اعلام کردند.

اما سازمان تروریستی مجاهدین خلق پس از رسانه ای شدن خبر با افشای ماهیت تروریستی خود در سیمای خود شروع به دلقک بازی کردند و با اراجیفی مضحک و مشمئز کننده خوشحالی خود را نشان دادند. بدرستی اینجاست که باید گفت دشمن فقط دشمنی میکند شما چه میکنید ؟ هم دشمنی میکنید و هم از مرگ انسانها شادمان میشوید.

البته از سازمانی که دارای شناسنامه تروریستی می باشد و ترور و کشتار ۱۷۰۰۰ هزار کودک و شهروند و دولتمرد را در کارنامه ننگین و سیاه خود دارد انتظاری بیش از این نیست . اگر به تاریخ رجوع کنیم فرقه رجوی در دهه ۶۰ که به سلاح دسترسی داشت دومین رئیس جمهور دلسوز مردم ایران دکتر محمد علی رجایی را در یک بمب گذاری به شهادت رساند. حال امروزه بدون دسترسی و ممنوعیت به سلاح های کشتار جمعی با همان عقیده تروریستی در بستری دیگر که همان رسانه بی مخاطب خود است از حادثه ای که برای رئیس جمهور ایران و یارانش پیش آمده ابراز خوشحالی می کند.

شایان ذکر است یک روز پس از اعلام رسمی درگذشت رئیس جمهور و هیئت همراهش صدها مقامات عالی رتبه  از کشورهای جهان ابراز همدردی و همبستگی خود را با دولت و مردم ایران اعلام نموده اند. همچنین در تعدادی از  کشورها برای همدردی با مردم ایران، عزای عمومی اعلام شده است. این حرکت جهانی و اعلام همبستگی کشورهای جهان با ایران خود بیانگر انزوا و زوال هرچه بیشتر فرقه تروریستی رجوی است. رجوی با چنین حرکات مشمئز کننده و شادمانی کردن خود را منفورتر از همیشه می کند و بر طبل رسوایی خود می کوبد. با توجه به شقاوت و بی رحمی های فرقه رجوی در حق مردم ایران، می توان تاکید داشت که رجوی تنها با مرگ انسان ها ارتزاق و تغذیه می کند. او فراتر از هر دشمنی در حق مردم ایران دشمنی کرده و می کند.

ناصر رضایی

۰۱ خرداد ۰۳ ، ۱۶:۲۳ ۰ نظر
صبور

رجوی و باز هم شعارهای تکراری

رجوی مثل همیشه این بار هم از غار بیرون آمد و پس از سانحه هلیکوپتر آقای رئیسی و درگذشت ایشان بلافاصله پیام داد. در پیامش برای هزارمین بار گفت که باید منتظر قیام مردم ایران باشیم! این پیام رجوی دو سویه است و یک سرش بیرونی است رو به مردم ایران. رجوی فکر می کند با این حرفها می تواند مردم را تحریک و تشویق کند! باید به او گفت آزموده را آزمودن خطاست . دقیقا یادم می آید وقتی آیت الله خمینی در سال 68 از دنیا رفت آن زمان هم با آب و تاب فراوان به ما که در درون مجاهدین بودیم پیام داد و گفت وقت سرنگونی فرا رسیده است و باید برای حرکت به سمت ایران آماده شویم. رجوی فکر می کرد می تواند صدام را متقاعد کند و از او اجازه حمله به ایران را بگیرد. در آن زمان تازه آتش بس برقرار شده بود و حمله به ایران نشانه نقض آتش بس به حساب می آمد. اگر صدام به رجوی اجازه حمله می داد به معنی آغاز جنگ مجدد بود و صدام به رجوی اجازه حمله به ایران را نداد. و او با بی آبرویی به اعضایش گفت شرایط به ما اجازه نمی دهد و ما هم این آمادگی را نداریم .

می خواهم این را بگویم که با درگذشت آیت الله خمینی به لحاظ داخلی و بیرونی آب از آب تکان نخورد. و حال شرایط کنونی ایران را با شرایط سال 68 نمی شود مقایسه کرد، چرا که حکومت ایران از قدرتی بر خوردار است که چشم همه دنیا را به خود جلب کرده و ایران را به عنوان یک قدرت می شناسند و از ایران به عنوان قدرت منطقه یاد می کنند و مهمتر این که حکومت ایران از حمایت مردمی برخوردار است. در چنین وضعیتی وقتی رجوی پیام قیام می دهد نشان از حماقت او است.

و اما نکته دوم پیام رجوی در واقع خوراک تبلیغاتی برای نیروهای وارفته اش است که با بزرگنمایی از حادثه سقوط بالگرد و اتفاقی که افتاده و به عنوان ضربه استراتژیک یاد می کند . مریم رجوی هم در پیامش این حادثه غیر منتظره را بزرگنمایی کرده تا به نیروهایش امید واهی بدهد و با این بهانه به نیروهایش بگوید حکومت آینده ای ندارد و به زودی سرنگون می شود! و با این بهانه چند صباحی آنها را در کمپ مجاهدین در آلبانی نگه دارد. اما این شعارها سالهاست که تکرار می شود و هیچوقت به واقعیت تبدیل نشده است. و این رجویها بودند که هربار با شکستی سنگین روبرو شدند.

محمد رضا گلی

۰۱ خرداد ۰۳ ، ۱۶:۲۳ ۰ نظر
صبور

چهار ضربه کمرشکن بهاری برای رجوی در چهار کشور

فروپاشی تشکیلات مجاهدین در ایران!

از بهار 1361 تا بهار 1403، بیش از چهار دهه گذشت و در این مدت رخدادهای بسیار پر فراز و نشیبی برای مجاهدین اتفاق افتاد که البته بی تأثیر از رویدادهای جهانی و منطقه ای نبود. با ورود نابخردانه مجاهدین به اقدامات تروریستی که در 30 خرداد 1360 با توهّم مسعود رجوی برای نشستن به کرسی قدرت در ایران آغاز شد، حوادث خونینی در تابستان و پاییز همین سال بوقوع پیوست که اثرات مخربی در سرنوشت کشورمان داشت و سیر عدالتجویی را (با ترور انسان های وارسته، در صدرشان آیت الله بهشتی و شهید رجایی) برای ده ها سال به تأخیر انداخت. اما زمستان 1360، آغاز چرخیدن قضایا به زیان رجوی بود و اولین ضربه در 19 بهمن به کادر رهبری کننده سازمان در داخل کشور وارد شد که طی آن موسی خیابانی و همراهانش کشته شدند. این ضربه مهلک، سازمان را دچار سرگردانی در تعیین راهبرد کرد و قبل از اینکه رجوی بتواند تشکیلات را بازیابی کند، اردیبهشت 1361 فرارسید و دو ضربه شدیدتر به کادر فرماندهی مجاهدین وارد آمد و کلیدی ترین مهره های سازمان در داخل را نابود کرد. این قضیه آغازی بر پایان حضور عینی تشکیلات رجوی در داخل بود و از آن پس سیر خروج فرماندهان و کادرهای مجاهدین از ایران به سمت عراق سرعت گرفت و بر ادامه اقدامات تروریستی در ابعاد بزرگ و هدف قرار دادن رهبران جمهوری اسلامی مهر پایان زد. همین ضربات مهلک باعث شد که مسعود به فکر اتحاد با صدام بیفتد و با وی قرارداد صلح امضا کند. امری که البته هزینه سیاسی زیادی برای وی داشت و در اولین گام، باعث جدایی ابوالحسن بنی صدر و در نهایت طلاق دخترش فیروزه از مسعود شد.

فروپاشی تشکیلات مجاهدین در ایران

فروپاشی تشکیلات مجاهدین در ایران

پس از این ضربات، مسعود رجوی برای جلوگیری از فروپاشی کامل و حفظ روحیه افراد، فرمان انجام ترورهای کور تحت عنوان “زدن سرانگشتان اختناق آفرین رژیم” را صادر کرد و از آن پس تا خروج کامل نیروهایش از ایران به شمال عراق، ترور مردم کوچه و خیابان به جرم حمایت از جمهوری اسلامی، بخش اصلی اقدامات آنان را تشکیل می داد که نفرت زیادی در میان مردم ایجاد کرد.

ادامه مطلب...
۱۸ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۹:۱۱ ۰ نظر
صبور

تشکیلات رجوی اگر همچنان نفس می کشد به واسطه مزدوری هایش است

سازمان مجاهدین خلق مدتهاست نفس های آخرش را می کشد و به نظر می رسد سران خود سازمان نیز به این مهم واقف هستند که مدام در تقلا هستند خود را ماندگار و پابرجا و مهم جلوه بدهند.
سازمانی ورشکسته با رهبری مفقودالاثر و اعضایی فرتوت و سالخورده و بی انگیزه که تا همین الان هم فقط و فقط با مزدوری برای دشمنان ملت ایران ارتزاق کرده و اندک نفسی می کشد، خود را آنچنان در لبه پرتگاه سقوط دیده که به در و دیوار می کوبد تا از این واقعیت فرار کند.

به طور مثال در مطلبی که بر روی یکی از سایت هایشان آمده است، نویسنده که خود را کارشناس جامعه شناسی معرفی می کند سعی کرده مجاهدین را با دروغ پردازی و پشت هم اندازی های فراوان جریانی ماندگار معرفی کند.
یکی از دلایل این به اصطلاح کارشناس متوهم این است که مجاهدین انطباق با منطق تکامل را درک کرده اند و آنرا آویزه ی گوش و چراغ راهنمای خود کرده اند؟!!

این بچه مرشد مجازی یا واقعی رجوی در زمانی که جهان سیستم برده داری را قرن هاست که پشت سرگذاشته و میرود که گام های بلند تری در جهت تغییر جهان به نفع استقلال، آزادی وعدالت اجتماعی بردارد، تشکیلات خود را به صورت فوق مرتجعانه ای با سیستم برده داری نوین اداره می کند و نیروها را تحت مرتجع ترین و ظالمانه ترین سیستم حفظ کرده است.

نویسنده مطلب مورد بحث، مجاهدین خلق را سازمانی پیشتاز معرفی می کند و آنچه که نقش درجه اول را در این پیشتازی ایفا میکند، رهبران آن هستند که گویا با رهبری داهیانه ی خود موجب ماندگاری مجاهدین شده اند!

ادامه مطلب...
۱۸ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۹:۰۹ ۰ نظر
صبور

گزارش دوازدهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سران مجاهدین خلق

دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به مجاهدین خلق و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی آغاز شد.

دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به مجاهدین خلق و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، امروز سه‌شنبه (۱۸ اردیبهشت ماه) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجت‌الاسلام والمسلمین “دهقانی” و مستشاران دادگاه “مرتضی تورک” و “امین ناصری” و “وزیری” نماینده دادستان در مجتمع قضایی امام خمینی به صورت علنی آغاز شد.

قاضی دهقانی با علنی اعلام کردن جلسه دادگاه گفت: پرونده‌ای مشتمل بر کیفرخواست واصله از دادسرای عمومی و انقلاب تهران در مورد اتهامات ۱۰۴ سرکرده گروه مجاهدین خلق و شخصیت حقوقی سازمان به دادگاه واصل شد که شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران طبق قانون در حال رسیدگی به این پرونده است.

قاضی بیان کرد: به کشور‌هایی که میزبان متهمان این پرونده هستند تذکر می‌دهیم، میزبانی از این متهمان برابر کنوانسیون‌های بین‌المللی مبارزه با تروریسم جرم محسوب می‌شود. برخی از این کشور‌ها مانند فرانسه نسبت به میزبانی متهمان این پرونده، که متهم به اقدامات تروریستی و جنایت علیه بشریت هستند، تجدیدنظر و نسبت به استرداد آن‌ها مطابق اعلان قرمز صادر شده با سازمان‌های بین‌المللی همکاری کنند. همچنین مردم کشور آلبانی به دلیل اینکه میزبان متهمان این پرونده است، استرداد آن‌ها به ایران را از دولت خود پیگیری کنند.

در ادامه قاضی از “حکیم‌زاده” وکیل شُکات خواست تا در جایگاه قرار بگیرد.

حکیم‌زاده، وکیل شکات با حضور در جایگاه گفت: در بازه زمانی سال‌های ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۰، که دوره جذب سازمان موسوم به مجاهدین خلق محسوب می‌شود، جوانان با تفکر اسلامی جذب سازمان شدند. اعضای این سازمان متشکل از جوانان با تفکرات اسلامی بودند و این سازمان در حوزه اعتقادی جزو گروه‌های اسلام‌گرا محسوب می‌شد و اهداف مبارزاتی خود را مبارزه با طاغوت، ظلم و فساد رژیم پهلوی اعلام کرده بود. از سال ۱۳۵۰ ساواک، سازمان مجاهدین را زیر ذره‌بین قرار می‌دهد و مؤسسان اصلی سازمان اعدام می‌شوند و زمینه برای حضور “مسعود رجوی” و “تقی شهرام” در هسته مرکزی سازمان مجاهدین فراهم می‌شود.

وی بیان کرد: در مرحله نخست با محوریت تقی شهرام، سازمان “مارکسیسم” را به عنوان مشی اعتقادی خود انتخاب می‌کند. انحراف ایدئولوژیک سازمان توسط تقی شهرام در سازمان ایجاد شد. در مرحله دوم ساواک با به‌کارگیری مهره دیگری به نام مسعود رجوی او را به‌عنوان منجی مبارزه به مواضع مارکسیستی معرفی می‌کند، اما تمام تحرکات سازمان به سمت مارکسیسم بود.

در ادامه قاضی گفت: مسعود رجوی و تقی شهرام هر دو در راستای مارکسیسم شدن سازمان حرکت کردند؟

ادامه مطلب...
۱۸ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۹:۰۸ ۰ نظر
صبور

روابط کنگره آمریکا و فرقه رجوی

 
روابط کنگره آمریکا و فرقه رجوی
 
نویسنده معتقد است حمایت از مجاهدین می‌تواند برگرفته از رقابت‌های حزبی نیز باشد. چنانکه وزارت خارجه بایدن، فرقه رجوی را «یک گروه غیردمکراتیک» که «نماینده مردم ایران نیست» قلمداد کرده است.

متیو پتی، کارشناس «اندیشکده صلح کُردی» طی یادداشتی در تارنمای وابسته به «اندیشکده کوینسی» مورخ ۲۶ دی ۱۴۰۲ به ارزیابی اقدامات تعدادی از نمایندگان مجلس آمریکا برای حمایت از فرقه تروریستی رجوی پرداخته است.

طبق این گزارش، اواخر دسامبر سال جاری، ۴ تن از نمایندگان مجلس به نام‌های لنس‌گودن، نماینده جمهوری‌خواه تگزاس؛ پل‌گوسار، نماینده جمهوری‌خواه آریزونا؛ نیکول‌مالیوتاکیس، نماینده جمهوری‌خواه نیویورک و رائول‌رویز، نماینده دمکرات کالیفرنیا؛ طی نامه‌ای از اعضای کنگره خواستند تا از «حقوق دمکراتیک اپوزوسیون ایرانی ساکن در قرارگاه اشرف واقع در آلبانی که برای تغییر حکومت ایران مبارزه می‌کنند، حمایت کنند.»

در این گزارش ذکر شده که لابی نگارش این نامه، «سازمان جوامع آمریکایی‌ایرانی» بوده که یک گروه حامی فرقه رجوی در ایالات متحده است که با نامه‌نگاری و ارتباط‌گیری با نمایندگان مجلس، این اقدام را به انجام رسانده است. اخیراً مایک‌پنس معاون ترامپ و مایک‌پمپئو، وزیر خارجه ترامپ نیز طی دیدار با سران این فرقه، به حمایت از آنان پرداختند.

نویسنده معتقد است این حمایت‌ها می‌تواند برگرفته از رقابت‌های حزبی نیز باشد. چنانکه وزارت خارجه بایدن، فرقه رجوی را «یک گروه غیردمکراتیک» که «نماینده مردم ایران نیست» قلمداد کرده است. به خصوص که به اذعان نویسنده «این گروه که زمانی برای صدام جنگیدند، قبلاً در فهرست گروه‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا قرار داشتند» و هم‌چنین «در نسل‌کُشی کُردها توسط صدام مشارکت داشتند.»

متیو پتی اقرار می‌کند اینکه گروهی با این سابقه تروریستی که حتی ۳ افسر آمریکایی را قبل از انقلاب ترور کرده، مورد حمایت تعدادی از اعضای کنگره آمریکا قرار گرفته، نشان می‌دهد که «پول چه نقش مهمی در ساختار قدرت آمریکا ایفا می‌کند.»

طبق این گزارش، سازمان مجاهدین خلق به سبب نقش‌آفرینی در «افشای برنامه هسته‌ای ایران و همکاری با اسرائیل در ترور دانشمندان هسته‌ای» توانست یک لابی قوی در آمریکا ایجاد کرده و از فهرست «سازمان‌های تروریستی خارجی» وزارت خارجه ایالات متحده، حذف شود.

تلاش جمهوری‌خواهان برای ارتقای روابط‌شان با این سازمان تروریستی و احیای نقش این فرقه در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران را می‌توان به افول ناآرامی‌های سال گذشته و شکست دیگر گروه‌های اپوزوسیون به ویژه سلطنت‌طلبان که قصد رهبری براندازان را داشتند، مرتبط دانست. به ویژه که احتمالاً به شکست بایدن در انتخابات دل بسته و برای تشدید فشارها بر ایران در دولت احتمالی جمهوری‌خواهان، برنامه دارند.

۰۲ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۰:۰۸ ۰ نظر
صبور

وقتی مجاهدین در ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰ در اشرف زمین‌گیر شدند

وقتی مجاهدین در ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰ در اشرف زمین‌گیر شدند
مسعود رجوی همچون دیگر رهبران فرقه‌ای خود را فراتر از قانون می‌دانست و حاضر نبود به قوانین و احکام دادگاه‌های عراقی برای بازپس دادن زمین‌های کشاورزی روستاییان که در زمان صدام حسین به زور غصب شده بود تن بدهد و آنچه اصلا برایش اهمیت نداشت جان اعضای فرقه‌اش بود.

 «اردوگاه اشرف» در حقیقت بخشی از زمین‌های کشاورزی مردم استان «دیالی» بود که توسط نیرو‌های صدام به زور غصب شده و به پاس همکاری و خدمات مسعود رجوی به رژیم صدام در جنگ عراق علیه ایران و هم چنین سرکوب شیعیان مخالف صدام به تشکیلات تروریستی رجوی اهدا شد که در ۲۰ شهریور ۱۳۹۲ کاملا تخلیه شد. البته پیش از تاریخ یعنی در ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰ هم به اشرف حمله شده بود.

تشکیلات فرقه رجوی در همه سال‌های حضور خود در کشور عراق به عنوان بازوی نظامی و امنیتی حزب بعث در سرکوب مخالفان عمل می‌کرد به نحوی که به گواه اسناد و مدارک تاریخی نقش پررنگی در سرکوب انتفاضه شعبانیه شیعیان عراق و هم چنین کُردکشی گسترده در شمال عراق ایفا کرد.

رجوی همیشه ادعا داشت که پادگان اشرف به اصطلاح «مرز سرخ» و «ناموس هر مجاهد» است، و همیشه عنوان می‌کرد که به هیچ قیمتی اشرف را تخلیه نخواهند کرد و می‌گفت: «کوه زجا بجنبد اشرف زجا نجنبد!» در حقیقت نام اردوگاه اشرف برگرفته از نام «اشرف رجوی»، نخستین همسر مسعود رجوی، رهبر کنونی آن سازمان و از زندانیان سیاسی در دوران حکومت پهلوی بود.

اشرف رجوی در سال ۱۳۵۷ به هم‌راه آخرین دسته زندانیان سیاسی از زندان اوین آزاد شد و در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ به همراه «موسی خیابانی» نفر دوم مجاهدین در شرایطی که محل سکونت آن‌ها در زعفرانیه، تهران توسط نیرو‌های سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد حمله قرار گرفت، کشته شد

بخشعلی علیزاده از اعضای پیشین مجاهدین روایت کرده است: «به محض طلوع سپیده دم، در یک چشم بهم زدن، لودر‌ها و بولدوزر‌های عراقی که در طول شب در پشت حصار‌ها و سیم‌های خاردار پادگان اشرف سازمان مجاهدین خلق در عراق تجمع کرده و خودشان را آماده نموده بودند، حصار‌ها را جمع‌آوری کرده و راه را برای ورود نیرو‌های سوار زرهی و پیاده نظام عراقی همواره ساختند.

من لحظه به لحظه ماجرا را به خاطر دارم. شلیک‌ها آغاز شده بود، از زمین و زمان گلوله بود که می‌بارید. گلوله‌ها از بیخ گوشمان رد می‌شدند و به کنارمان روی زمین می‌خوردند. نگاه کردم دیدم رگبار گلوله‌ها بود که به زمین اصابت می‌کردند. ماشین‌های زرهی، نفربر‌های زرهی، ماشین‌های آب پاش ضد شورش، لودر‌های متعدد، بولدوزر‌های سنگین، و نیرو‌های مسلح عراقی از شمال پادگان وارد شده و در حال پیش روی بودند. همه و همه در حال حرکت و پیشروی به سمت محور شرقی – غربی پادگان اشرف (خیابان ۱۰۰) بودند. در همان هنگام صدای هواپیمایی در آسمان نیز توجهم را جلب کرد و دیدم یک هواپیمای تک موتوره از نوع شناسایی بی سرنشین در حال گشت زدن در بالای صحنه درگیری است، گویا در حال فیلمبرداری و کنترل هوایی صحنه بودند.

بی‌اغراق و بدون هیچ جانبداری عرض کنم که هیچ کس جز شخص مسعود رجوی را باعث و بانی این فاجعه هولناک نمی‌دانست. خیره سری‌ها و لجاجت‌های کودکانه و بی‌منطق این شخص سراسر توهم بود که باعث ریخته شدن خون‌های زیادی شد. این حمله وحشتناک حاصل یک روز و چند روز نبود بلکه حاصل چندین ماه کشمکش‌هایی بود که رجوی با دولت عراق بوجود آورده بود.

مسعود رجوی همچون دیگر رهبران فرقه‌ای خود را فراتر از قانون می‌دانست و حاضر نبود به قوانین و احکام دادگاه‌های عراقی برای بازپس دادن زمین‌های کشاورزی روستاییان که در زمان صدام حسین به زور غصب شده بود تن بدهد و آنچه اصلا برایش اهمیت نداشت جان اعضای فرقه‌اش بود.

در آن حمله ۳۶ نفر از ساکنین اشرف کشته شدند و نزدیک ۱۰۰۰ نفر هم بشدت زخمی شدند که یکی از آن مجروحین من بودم. من بعداً سه بار مورد عمل جراحی قرار گرفتم و هنوز هم که هنوز است آثار و علائم آن جراحت را یدک می‌کشم.»

۰۲ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۰:۰۶ ۰ نظر
صبور

پایان همکاری استخبارات عربستان با فرقه تروریستی مجاهدین/ جنازه مسعود رجوی تحویل انگلیسی‌ها شد!

 
چرا ترکی فیصل سرکرده تروریست‌ها را می‌کشد و دوباره زنده می‌کند؟/ پایان همکاری استخبارات عربستان با فرقه تروریستی مجاهدین/ جنازه مسعود رجوی تحویل انگلیسی‌ها شد!
 
برای دو نفر زنده یا مرده مسعود رجوی هیچ فرقی نداشت، یکی ترکی فیصل که قرار بود مسئولیت امور هماهنگی مجاهدین با استخبارات سعودی را بر عهده بگیرد و دیگری مریم رجوی!

اوایل تابستان سال ۹۵ ترکی فیصل مسئول ارشد اطلاعاتی و رئیس سابق استخبارات سعودی در نشست مجاهدین در ویلپنت پاریس به ناگهان همه حاضران در جلسه را غافلگیر کرده و خبر مرگ مسعود رجوی را اعلام می‌کند، در آن لحظه کارگردان تلویزیون مجاهدین روی چهره برخی از پیرمردها و نیز پیرزن‌های فرتوت شده زوم کرده تا بهت آن‌ها از این خبر را به تصویر بکشد، ثانیه‌ای بعد دوباره تصویر روی صورت مریم رجوی سرکرده تروریست‌ها فوکوس شده تا بخشی ازناگفته‌ها به نمایش درآید.

آن روز برخی گمان می‌کردند که شیخ سعودی مجاهدین را در عمل انجام شده قرار داده است، کار به جایی رسید که شاهین قبادی سخنگوی فرقه تا ۲۴ ساعت خودش را از همه رسانه‌های ضدانقلاب پنهان کرده تا شاید پاسخی مناسب برای بیان جزئیات این خبر پیدا کند، در نهایت مجاهدین تنها با زدن یک ایمیل به رادیو فردا ارگان خبری سازمان سیا تنها به تکذیب خبر مرگ مسعود پرداخته و از بیان شرح بیشتر طفره رفتند، مسئولین ارشد مجاهدین در جلسات تشریحی در زندان مانز معروف به اشرف ۳ به اعضای می‌گفتند که طرف سعودی با اشتباهی لفظی مرگ سرکرده تروریست‌ها را اعلام کرده و رجوی زنده است.

دو روز پس از این ماجرای عجیب مجاهدین برای محکم کاری یک فایل صوتی نیز منتشر کرده که در آن فردی که خودش را مسعود رجوی معرفی می‌کرد با صدایی گرفته، لرزان و منقطع از زنده بودنش خبر می‌داد، البته در همان روزها اعضای گروهک در پاریس با پچ پچ‌های شبانه به این نکته اشاره می‌کردند که مدت‌ها است که عباس شاکری معروف به دکتر فاضل که پزشک شخصی رجوی بوده را از نزدیک ندیده و این برای مجاهدین به معنای آن بود که مسعود رجوی دیگر وجود خارجی ندارد.

در آن روزها اما برای دو نفر زنده یا مرده مسعود رجوی هیچ فرقی نداشت، یکی ترکی فیصل که قرار بود مسئولیت امور هماهنگی مجاهدین با استخبارات سعودی را بر عهده بگیرد و دیگری مریم رجوی که حالا با فراق بال و آسوده خاطری می‌توانست رهبری مجاهدین را بدون مزاحمی فعال برعهده داشته باشد، زیرا تا پیش از این برخی عناصر رده بالا و قدیمی مجاهدین از مریم رجوی حرف شنوی نداشته و خود را همچنان در چارت تشکیلاتی مسعود تعریف می‌کردند.

ادامه مطلب...
۰۱ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۹:۱۱ ۰ نظر
صبور

دست و پا زدن های بیهوده فرقه پوسیده رجوی

 

سازمان مجاهدین خلق که فرسنگ ها دور از مرزهای ایران، و با افرادی سالخورده و بی انگیزه و سرخورده روز به روز فرسوده تر می شود مدام در تلاش است تا شاید بتواند به طریقی از میان نسل جوان ایران افرادی را با تطمیع و فریب و نیرنگ و خلاصه به هر روش ممکن به دام بیاندازد.
زهی خیال محال زهی اندیشه باطل

جوانان این مرز و بوم آن قدر آگاه هستند که به این راحتی ها در دام فریب و حیله رجوی ها گرفتار نمی شوند. آنها راه های مطالبه گری را خوب بلدند و اجازه نمی دهند عده ای از انرژی و شور جوانی شان سوء استفاده کنند.

باید به سران فرقه جهنمی رجوی گفت شما که نتوانستید فرزندان اعضای خود را جذب کنید چطور می خواهید جوانان داخل ایران را جذب کنید!

بله همان کودکانی را می گویم که زمانی آواره کردید و زمانی دوباره به داخل کمپ هایتان کشیدید و رسماً به عنوان کودک سرباز مورد بهره برداری قرار دادید.

همان ها که الان در گوشه و کنار دنیا برای خود زندگی ساخته اند – البته آنها که توانستند زندگی شان را بردارند و از دام شما بگریزند. همان ها که به عنوان شاهدان عینی جنایاتتان، در حال افشاگری هستند.

حتی پسر خود رجوی هم که از کودکی به اروپا فرستاده شده بود تا در آن محیط بزرگ شده و سپس با دوز و کلک وی را به مناسبات فرقه ای رجوی باز گرداندند بلافاصله بعد از مدتی که در تشکیلات زندگی بسته خود را استارت زد شروع به ضدیت با ایدئولوژی مسخره پدرش نمود ، آنقدری که به راحتی در مناسبات علیه پدرش حرف های تند و تیز میزد. این هایی که عرض میکنم مطلقاً مطالب سرهم بندی شده و دروغ نیستند و اغلب کسانیکه در فرقه رجوی سالیانی را سپری کرده اند شاهد هستند که چگونه پسر مسعود رجوی ( محمد رجوی ) علیه پدر و مریم رجوی فحاشی کرده و تبدیل به کسی شده بود که کنترل او بسیار سخت شد و در جایی نگهداری می شد که کمتر کسی او را می دید و حرفهایش را می شنید.

خلاصه که نزدیکترین افراد خانوادگی و تشکیلاتی او هم برای حرف های رجوی تَره خُرد نمیکنند چه برسد به جوانان ایران.

بخشعلی علیزاده

۱۶ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۳۷ ۰ نظر
صبور

تشکیلات مریم و مسعود رجوی و سوء استفاده از شب‌های قدر

بعد از جنگ یعنی بعد از جنگ آمریکا و عراق که آمریکا سازمان را خلع سلاح کرد مسعود رجوی با شالاتان بازی‌هایی که در می‌آورد در نشست‌های مختلف از طریق مریم رجوی به ما می‌گفت که آقا شما باید به جای سلاح، تشکیلات مجاهدین را یعنی من را نگه دارید و از این امر پیروی کنید چون خودش به خوبی می‌دانست ارتشی که سلاح نداشته باشد یک روز هم دوام نمی‌آورد و این حیله‌گری مسعود رجوی بود که از طریق مریم رجوی به تشکیلات اعمال حکمرانی می‌کرد.

تشکیلات مسعود که چه بگویم یک داستانی بود که همه چیزش تکراری تکراری تکراری یعنی صبح تا شب یک موضوع را پیش می‌گرفتند و همه جا آن را می‌گفتند. حال که در ماه رمضان و در شب‌های عزیز قدر یعنی شب شهادت حضرت علی هستیم که این موضوع برای مردم ایران یک امری واقعی و خداپسندانه است و خود مردم ایران اعتقاد عجیبی به این موضوع دارند و رسم و رسوم آن را به درستی به جا می‌آورند چون یک فرهنگ بالاست و در نزد مردم ایران یک کار درست محسوب می‌شود اما در تشکیلات رجوی این موضوع به عنوان یک دست ابزار و دستگاه سرکوبگرانه استفاده می‌شد. یعنی از اول ماه رمضان که در تشکیلات رجوی شروع می‌شد این موضوع را یادآوری می‌کردند که همه اعضا ملزم به نوشتن گزارشی با نام دیدار با آقا علی علیه السلام هستند!

اما سراپای این گزارش باید تعریف و تمجید از مریم و مسعود رجوی و ایدئولوژی کثیف آن بود و پس از نوشتن تعهد نامه این موضوع را به جمع بزرگتر می بردند و این تعهد نامه یا به اصطلاح مجاهدین، نقشه مسیر باید در جمع بزرگتر خوانده می شد تا همه اوکی کنند. اگر اوکی نمی‌کردند آن نقشه مسیر برگشت داده می‌شد. این را هم باید یادآوری کنم که خدایی نکرده خدایی نکرده اگر در آن نقشه مسیر اسمی از خانواده و پدر و مادر به میان می‌آمد آن گزارش به کل باطل می‌شد و نفر مورد انتقاد مسئول مربوطه قرار می‌گرفت. من یادم هست در اشرف که بودیم در یکی از ماه‌های مبارک رمضان سر این موضوع مرا تا ساعت ۳ صبح بیدار نگه داشتند تا این نقشه مسیر که گفته بودند را بنویسیم و اگر نمی‌نوشتیم حق خوابیدن و استراحت نداشتیم.

من یک بار به یکی از به اصطلاح مسئولین گفتم آقا شما که می گید این نقشه مسیر یا تعهد نامه، خواست حضرت علی و دیدار با حضرت علی و بیعت با حضرت علیه السلام است ، پس اسم مسعود مریم در این تعهد نامه چرا باید آورده بشود آن مسئول مزدور برگشت به من گفت اگر سر تا پای تعهد نامه ات اسم حضرت علی باشه اما اسم برادر مسعود و خواهر مریم نباشد آن معنی ندارد و باید دور انداخته شود. من از آن نقطه به بعد یک حس بدی داشتم نسبت به این موضوعاتی که تشکیلات رجوی در سازمان راه انداخته بود و از اسم امامان و از اسم مذهب سوء استفاده می‌کرد و نفرات را سرکوب می‌کرد.

واقعاً زده شده بودم و در سال آخری که می‌خواستم از فرقه جدا بشوم و به زندگی عادی خودم برگردم، سالی بود که آن موقع ماه رمضان در آنجا بودم. آن سال به من گفته شد که تو هم باید دیدار با حضرت آقا علی بنویسی. من گفتم من می‌خواهم بروم دنبال زندگیم و با این مسخره بازیها دیگر کاری ندارم. به خدای لا شریک له یک هفته من را شبانه روز اذیت می‌کردند که تو باید حتماً بنویسی بنویسی اگر ننویسی دچار گناه کبیره می‌شوی. نمی‌دونم چی و چی و چی می‌شوی به خدا تشکیلات این سازمان نفرین شده. در اینجا از صمیم قلب سلام میفرستم بر علی ع و یارانش. امیدوارم در شب‌های قدری که در پیش داریم تمام دعاهای ما مورد قبول قرار بگیرد و روح تمام مادرانی که بدون دیدن فرزندانشان و در آغوش کشیدن آنها از این دنیا رفتند شاد شود.

لعنت خدا بر مسعود و مریم
محمدرضا صدیق -تیرانا – آلبانی

۱۴ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۴۸ ۰ نظر
صبور

سقوط در اشرف، با دوختن شرق و غرب آسیا به هم، وصله و پینه نخواهد شد.

صدایی لرزان و در گلو خفه شده، ته مانده ی لجنزاری است که گویا جسدی زنده نگه داشته شده است که در روزی نزدیک به دادگاه خلق کشانده شود وحداقل تقاص بخشی از جنایت ها و وطن فروشی ها و شکنجه ی اعضای سازمان خودش را بدهد. مسعود رجوی آبکشی ویترینی شده است که هر از چندگاهی بدون تصویر و فیلم با واکر سرپا نگه داشته می شود و خزعبلاتی از شرق و غرب عالم بهم می بافد، تا بلکه بتواند جانی دوباره به اجساد فریز شده در گورستان اشرف هایش بدمد.

راستی از 700 صفحه ی دیگر افزودن به کیفرخواست خودش و مزدورانش می گوید ، اما از فیلم مستند کودک سربازان خود که قبل از اکران ، با به میدان آوردن مشتی مزدور خود در خیابان های سوئد، سوزش خود را نشان داد، هیچ نمی گوید؟

از نقض مستمر حقوق بشر در اشرف 3 هیچ سخنی به میان آورده نمی شود، از حضور و تحکیم انجمن نجات آلبانی در بیخ گوشش صحبت نمی کند، اما با صدائی گرفته و از ته چاه، از کانون های خرگوشی و هزاران خرگوش بازی خودش می گوید! راستی چرا با وجود عملیات ها و ” پراتیک ” های خرگوشان ، ” رژیم ” هنوز سرپا مانده است؟ این کانون های خرگوشی کجاست؟ چرا هیچ آثاری ما از این صدها و هزاران پانتومیم ها ندیدیم؟

به گفته ی خودش : در 5 قاره ! کارزار داشته است، اما هیچ خبرگزاری حتی یک مورد را گزارش نکرده است. هیچ انعکاسی حتی در یک روزنامه ی محلی منعکس نشده است.

گویا او از جهانی دیگر می گوید که دراین کره ی خاکی نیست. دوختن آسمان به زمین و شرق وغرب 5 قاره بهم از شعبده ها و شگردهای دیرین اوست که به اصل مطلب نپردازد، تا کنون ما که سالها در محضر ایشان بودیم و سالهاست به گوش هستیم، هرگز سراغ نداریم که دیو اشرف ، یک انتقاد حتی بسیار خرد وکوچک از عملکردهایش بازگو کند، صدها و هزاران نفر را به خاک افکنده است، هزاران نفر را در درون اشرفهایش شکنجه و سربه نیست کرده است، هزاران زن و مرد جوان را پیر وسالخورده و عصاکش کرده است، اما جالب است که تا کنون خم به ابرو نیاورده است!

در 30 خرداد سال قبل ، هنوز بیاد داریم که چه وقایعی اتفاق افتاد، صدها پلیس و نیروهای امنیتی آلبانی ، به زور وارد تاریکخانه های رجوی شدند وبخشی از جنایات رجوی ها را به چشم دیدند، بر همگان آَشکار شد که دیگر حنای رجوی ، نزد آلبانیائی ها نیز رنگ باخته است، این فرقه ی آبرو باخته در جهان، دیگر همه چیز خود را باخته است، حتی آن دو گرمه هم که مسعود می گفت و مریم بدان فخر می کرد، نیز نمانده است، رهبران آس و پاس آن نیز در سوراخ موش ها عمر می گذرانند تا روز فرجام خواهی شان فرا برسد.

همه چیز اشرف پسین ، در رصد نیروهای پلیس آلبانی و نیروهای امنیتی این کشور ، قرار دارد. ما بدین باور هستیم که 30 خردادی دیگر در راه و در تقدیر این فرقه است، البته اگر تا آن روز این فرقه از درون به تلاشی کامل نرسد، تلاش های یاران ما در انجمن نجات آلبانی و خبر رسیدن پای خانواده ها به اشرف ، لرزه بر اندام لرزان این فرقه و رهبرانش انداخته است و بند از بند این فرقه و رهبرانش در حال گسستن است. انشاا.. سال 1403 سال سرنگونی محتوم این فرقه خواهد بود و ایام رسوائی هرچه بیشتر رهبران و شکنجه گران این فرقه فرا خواهد رسید، مسعود رجوی تا به امروز صدها و هزاران چاقو ساخته است که یکیش دسته نداشته است.

محمدرضا مبین

۱۴ فروردين ۰۳ ، ۱۵:۴۶ ۱ نظر
صبور

گل به خودی مجاهدین خلق/ استراتژی یا تراژدی کانون های شورشی

سازمان مجاهدین خلق، به گواه شاهدان عینی، به گواه تاریخ و به گواه محققان سازمانی تروریستی است و تروریسم با تار و پودش عجین است. مجاهدین که سالها در لیست های تروریستی قرار داشتند، بالاخره با هزار و یک ترفند و لابی گری توانستند نام خود را از این لیست ها خارج کنند و به این دلیل نیاز پیدا کردند تا چند صباحی مشی خود را در ظاهر تغییر بدهند و لااقل در ظاهر هم که شده دست از فعالیت های تروریستی بردارند. اما مگر می شود به اصل خود بازنگردند؟!

در زمانه‌ای که تشکیلات مجاهدین خلق سعی دارد سوابق تروریستی و خشونت‌آمیز خود را از حافظه تاریخی ملت ایران پاک کند، به نظر می‌رسد که خودداری از اقدامات مسلحانه و خشونت‌آمیز در درون خاک ایران باید در دستور کار تشکیلات قرار گرفته باشد اما اخبار، ویدئو‌ها و گزارش های جسته گریخته در برخی از رسانه های فارسی زبان و انگلیسی زبان مجاهدین خلق حاکی از آن است که کانون‌های به اصطلاح شورشی در شهر‌های ایران دست به اقدامات خشونت آمیز می‌زنند.

سازمان تروریستی مجاهدین خلق به سرکردگی رجوی چند سالی است که در بستر فضای مجازی سعی در جذب افراد ناآگاه دارد تا در قالب کانون های شورشی! دست به اقدامات خشونت آمیز و خرابکارانه بزنند.  در این خط مشی که در بستر شبکه های اجتماعی پایه گذاری شده آموزه ها و روش هایی برای اقدامات خرابکارانه طراحی گردیده است. در این روش سازمان تروریستی رجوی دو هدف مشخص و پلید را دنبال میکند که پس از تعریف و علت تشکیل کانون شورشی به آن اهداف می پردازیم.

همانطور که از لحاظ ادبی مشهود است واژه کانون برابر است با مرکز یا نقطه ثقل و واژه شورش مترادف است با عبارت هایی همچون اغتشاش، بلوا و خشونت. کانون به تنهایی فعل و یک کلمه محسوب میگردد و اما شورش و اغتشاش توسط عده ای خاص انجام میگیرد . حال سازمان تروریستی رجوی که با برگزاری میتینگ ها و گردهمایی در برخی از کشورهای اروپایی ژست حقوق بشری و ضد خشونت طلبی میگیرد، چگونه ادعای تشکیل کانون های شورشی آنهم علنی و با تحریک افراد و آموزش های مخرب را دارد؟!

این اقدام سازمان بیشتر به یک اعتراف و گل بخودی محسوب میشود. وقتی اخبار این حرکات خشونت آمیز را با افتخار بر روی سایت هایشان درج می کنند یعنی با زبان خود اعتراف می کنند که همچنان بر مشی خشونت طلبانه و تروریستی تأکید دارند. یعنی که با زبان خود بر تروریست بودنشان صحه می گذارند.

سران سازمان تروریستی مجاهدین خلق از این طریق دو هدف را دنبال می کنند :

1- با آنکه در زمان جذب افراد، نام منفور سازمانشان را بیان نمی کنند چرا که از میزان انزجار ملت از خود به خوبی آگاهند، با این حال فعالیت های این افراد را به پای داشتن پایگاه مردمی می گذارند تا به اعضای شان بقبولانند که در میان مردم ایران هوادار دارند.

2- دیگر این که در مواقع لزوم این افراد را لو می دهند و پس از دستگیری این افراد، از نامشان به نفع خود سود می برند و داعیه حقوق بشری سر می دهند.
1. شناسایی و جذب قربانی برای اقدامات خرابکاری با تهیه عکس و فیلم به منظور خوراک تبلیغاتی در شبکه های اجتماعی ۲. لو دادن طعمه جهت دستگیری توسط دولت و بار دیگر تهیه خوراک تبلیغاتی به منظور دفاع از حقوق انسانی زندانی ها

ناصر رضایی

۰۱ فروردين ۰۳ ، ۰۸:۵۷ ۰ نظر
صبور

آتش افروزی و ناامنی به بهانه چهارشنبه سوری

جشن چهارشنبه سوری به عنوان یکی از آیین های باستانی ایرانیان همه ساله در آخرین سه شنبه سال با سور و شادی و پایکوبی مردم ایران زمین برگزار میگردد. سازمان تروریستی مجاهدین خلق به سرکردگی رجوی که همواره فرهنگ غنی و واژگان پارسی و جان مردم را به خطر انداخته حال با خشونت، می خواهد واژه و فرهنگ سوز و آتش سوزی را جایگزین سور و آتش بازی جایگزین نماید.

و حال که مردم ایران زمین در آستانه جشن باستانی چهارشنبه سوری و عید باستانی نوروز می باشند، همانند سالهای قبل تبلیغاتی نفرت آمیز و دروغین را در تلویزیون بی مخاطب خود و فضای مجازی به راه انداخته تا شاید سور و شادی مردم را به سوز و غم تبدیل نماید. تبلیغ برای اقداماتی مخرب همچون آتش زدن اماکن عمومی، ایجاد ترس و وحشت با برهم زدن مراسم جشن مردمی از جمله اهداف پلید ضد ایرانی سازمان رجوی می باشد . در این جشن که بیشتر کودکان و بچه های نوجوان با ذوق و شوق در آن شرکت دارند رجوی کودک ستیز قصد دارد جان این فرشته های زمینی را با ناامنی وآتش سوزی به خطر بیاندازد.

البته برنامه هایشان و مطالب سایت هایشان مخاطبی جز خود اعضای فرقه ندارند. پس فراخوان های آبکی می دهند و بعد هم آتش بازی ها و جشن و سرور مردم را به پای خود می گذارند. لابد عکس آتش هایی که در شب چهارشنبه سوری مردم روشن می کنند تا از روی آنها بپرند و ” زردی من از تو، سرخی تو از من” می خوانند را منتشر می کنند تا به اعضای دربند و گرفتارشان بگویند: ببینید ما در میان مردم ایران پایگاه داریم و اینها در نتیجه فراخوان های ماست..!”

زهی خیال محال و زهی اندیشه باطل

ناصر رضایی

۲۲ اسفند ۰۲ ، ۱۹:۰۰ ۰ نظر
صبور

فراخوان مضحک فرقه رجوی برای چهارشنبه سوری

آحاد ملت ایران بدلیل اقدامات تروریستی، مزدوری برای صدام، جاسوسی برای اسرائیل، جنگ طلبان غربی و آل سعود و روش های فرقه گرایانه شما آنقدر زیاد است که نه تنها در داخل ایران بلکه در خارج از ایران و حتی در بین مخالفین نظام هم جایی ندارید...
 
گرداب و مرداب رجوی
 
فرقه درمانده رجوی که بدلیل اقدامات تروریستی و مزدوری برای صدام دیکتاتور و رفتارهای خصمانه با منتقدین و مخالفین مورد تنفر همگانی قرار دارد و بدلیل استفاده از روش های ضد انسانی نسبت به اعضای خود، مستمرا در حال ریزش و اضمحلال است، اخیرا فراخوانی برای باصطلاح شورش در چهارشنبه سوری داده است!!! در ادامه این فراخوان دستگاه تبلیغاتی دروغ پرداز فرقه با وقاحت هر چه تمام تر، ترقه بازی های متداول که هر ساله در روزهای منتهی به پایان سال توسط نوجوانان انجام می شود را نشات گرفته از فراخوان فرقه قلمداد نموده و تلاش دارند با این فریب کاری بگویند که در داخل ایران حامی و پشتیبان دارند.
به این فریبکاران باید گفت:
اولا آحاد ملت ایران بدلیل اقدامات تروریستی، مزدوری برای صدام، جاسوسی برای اسرائیل، جنگ طلبان غربی و آل سعود و روش های فرقه گرایانه شما آنقدر زیاد است که نه تنها در داخل ایران بلکه در خارج از ایران و حتی در بین مخالفین نظام هم جایی ندارید. نشان به آن نشان که در برنامه های تان هیچ شخصیت ایرانی شرکت نمی کند و بدلیل عدم حضور ایرانیان، با حقه و نیرنگ تعدادی از دانشجویان یا کارتون خوابان و ... کشورهای اروپای شرقی را به بهانه تور گردشی یا دادن غذای گرم و برخی امتیازات دیگر به برنامه های خود می برید. در این مورد به اندازه کافی رسانه های معروف فارسی زبان جهان گزارش و خبر داده و آن را افشا کرده اند. همچنین افشا نمودند که مقامات غربی بازنشسته که در حال حاضر در کشورهای خود عموما هیچ کاره هستند نیز در ازای دریافت مبلغی کلان و بلیط رفت و برگشت هواپیما و اقامت در هتل، در برنامه های تان شرکت می کنند.
دوما فراخوان های شما در ایامی همچون چهارشنبه سوری یا سیزده بدر که مردم برای جشن و شادی اقدام می کنند انسان را به یاد فراخوان بختیار می اندازد. او چون می دانست در بین مردم هیچ پایگاهی ندارد فراخوان می داد که در اعتراض به جمهوری اسلامی مردم هنگام رانندگی در شب چراغ ماشین ها را روشن کنند و یا اینکه در ایام تعطیل در خانه های خود بمانند!!
شما اگر راست می گویید چرا فراخوانی برای شورش و به خیابان آمدن حامیانتان در روز سی خرداد نمی دهید؟ اصلا چرا برای روز انتخاب مریم قجر به عنوان رئیس جمهور مادام العمرتان فراخوان نمی‌ دهید؟
علت این است که خودتان بهتر از بقیه می دانید که در بین مردم هیچ پایگاهی نداشته و نتیجه چنین فراخوان هایی چیست. بله آینده شما بدلیل اقدامات گذشته و امروزتان جز تباهی نخواهد بود./
۲۱ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۵۴ ۰ نظر
صبور

چهارشنبه سوری ایرانی و چهارشنبه سوزی مجاهدین

آئین چهارشنبه سوری همواره در ایران و در چهارشنبه آخر سال به اشکال و طرق مختلف اجرا شده است. عده ای آن را با آئین و شعائر خاص مربوط به آئین منتسب به دین زرتشت اجرا کرده اند و معتقد به آن هستند و عده ای هم صرفاً از جهت سرگرمی و تفریح به آن نگریسته اند، اما همواره این شب یک شب رؤیایی و سرشار از انرژی و نشاط خصوصاً برای کودکان نوجوان و جوانان این مرز و بوم بوده است.
این مراسم بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی هم وجود داشته و منعی بر اجرای آن از طرف هیچ دولتی نبوده است، اما چند سالی است سازمان شکست خورده، منزوی و در بن بست مجاهدین خلق از فرط استیصال و ناامیدی پا به این عرصه گذاشته اند و این عرصه را به میدان تاخت و تاز تروریستی و وحشیانه خود تبدیل کرده اند، بدین صورت که عده ای از عناصر خود را اجیر می کنند و با استفاده از شور و حال جوانان و نوجوانان، آنان را به سمت خشونت و استفاده از مواد انفجاری بسیار خطرناک سوق می دهند تا جائیکه اکثریت مردم بدلیل تهدیدها و خطرات جانی که برایشان وجود دارد، ترجیح می دهند خود و فرزندانشان داخل خانه بمانند تا اینکه از خانه بیرون رفته و خود را در معرض خطر قرار دهند.

 


من خود بارها، در سال های قبل شاهد بوده ام که خانه هایی بر اثر انباشت غیراصولی مواد محترقه و بمب های دست ساز منفجر شده و تمامی اهالی خانه کشته و یا مصدوم شده اند، یا اینکه افراد زیادی بر اثر انفجار مصدوم و مجروح شده اند یا اینکه اموال عمومی مانند خودرو و سایر چیزها دچار آسیب و آتش سوزی شده است.

البته چند سالی است که این موضوع ساماندهی شده و اماکن مشخصی برای اجرای آتش بازی در نظر گرفته شده است که تا حدود زیادی به این طریق و با فرهنگ سازی خطرات بسیار کم شده است، ولی کماکان سازمان ضدخلقی و ضد مردمی مجاهدین خلق(خائنان پلید) بر آتش این شب می دمد و سعی دارد بدینوسیله هم که شده یک شب ناامن را در ایران بوجود بیاورد، با دست زدن به انواع تبلیغات و انواع حیله ها و ترفندهای اجتماعی از قبیل آوردن تعدادی مزدور به خیابانها و از طریق شبکه های اجتماعی و اینترنت؛ ولی امسال هم مانند سالهای گذشته ناکام خواهند ماند.

۲۰ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۴۸ ۰ نظر
صبور

8 مارس روز جهانی زنان با محکومیت سازمان مجاهدین(خائنان پلید)

روز جهانی زنان که در گذشته روز جهانی کارگر نامیده می شد، بزرگداشتی است که هر ساله در روز 8 مارس برگزار می شود. این روز، روز برپایی جشن برای زنان در کل جهان است، بسته به مناطق مختلفف تمرکز جشن روی بزرگداشت، قدردانی، ارائه عشق به زن و برگزاری جشن برای دستاوردهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی زنان است.
این روز در ابتدا به عنوان یک رویداد سیاسی سوسیالیستی در بین احزاب سوسیال آمریکا، آلمان و اروپایی شرق آغاز شد، اما بعدها در فرهنگ بسیاری از کشورها آمیخته شد. روز جهانی زن در برخی مناطق رنگ و بوی سیاسی خود را از دست داده و تبدیل به مناسبتی برای مردان شده تا عشق خود را به زنان بیان کنند و آمیزه ای از روز مادر و ولنتاین شده است، با این حال در مناطقی دیگر اصل سیاسی و زمینه حقوق بشری که توسط سازمان ملل متحد تعیین شده با قدرت اجرا می شود و آگاهی سیاسی و اجتماعی امیدوار کننده ای از مبارزات زنان در سراسر جهان به ارمغان می آورد. سازمان ملل هم از سال 1977 این روز را بعنوان روز حقوق زنان و صلح بین المللی به رسمیت شناخته است.
این روز هر ساله توسط سازمان مجاهدین با زوق و برق و تبلیغات و هیاهو برگزار می شود، اما آنان در واقع بزرگترین پایمال کنندگان حقوق بشر زنان در تشکیلات جهنمی خود می باشند.
اعترافات تکاندهنده زنان جداشده از این تشکیلات جهنمی خود گویای رنج و ستم و ظلم مضاعف بر زنان مجاهد خلق می باشد، این زنان که بطور دسته جمعی و با دستور رهبری فرقه از همسران خود جدا شده اند، در اسناد و مدارکی که توسط جداشدگان افشا شده است، به عقد رهبری سازمان درآمده اند و تعدادی از آنان برای تثبیت ماندگاریشان در تشکیلات سازمان، مجبور به درآوردن رحم های خود شده اند. 
بیائید با تحریم مراسم فرمالیستی سازمان مجاهدین خلق ظلم این فرقه تروریستی را علیه زنان ستم دیده و محروم سازمان مجاهدین محکوم کرده و از حقوق پایمال شده این زنان در مجامع و نشست های بین المللی دفاع کنیم.

۱۸ اسفند ۰۲ ، ۱۰:۵۰ ۰ نظر
صبور

گزارش دهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان مجاهدین خلق

دهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی به صورت علنی در حال برگزاری است.

دهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین و همچنین ماهیت این سازمان به عنوان یک شخصیت حقوقی، امروز سه‌شنبه ۱۷ بهمن ماه در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجت‌الاسلام والمسلمین دهقانی و مستشاران دادگاه مرتضی تورک و امین ناصری در مجتمع قضایی امام خمینی (ره) به صورت در حال برگزاری است.

در ابتدای دادگاه قاضی دهقانی با اعلام رسمی بودن دادگاه گفت: با توجه به اتمام قرائت کیفرخواست و بیان دلایل نماینده دادستان در جلسه قبل، از این لحظه وارد شکایت شکات می‌شویم. قبل از دعوت از شکات برای ارائه مطالب از نماینده دادستان درخواست می‌شود آخرین مطالب خود را مطرح کند.

ادامه مطلب...
۱۷ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۵۸ ۰ نظر
صبور

امید واهی سرکردگان مجاهدین خلق

امید مفهومی زندگی بخش است ونداشتن امید مایه ی رنج دائمی هرانسانی است. بیهوده نگفته اند که آدمی به امید زنده است. اما کدام امید؟!
زیباتر از جهان امید ای دوست
در عالم وجود، جهانی نیست …

این نوع امید که بیت شعر فوق را درباره اش آوردم ، البته که قوت قلب وتوان زانوان هرانسانی درشرایط ناگوار زندگی اوست واین شرایط به وفور به سراغ انسان میآید.
امیدی که من برضرورت داشتن اش پای می فشارم ، خاص انسان هایی است که منتظر حل مشکلات شخص خود وهمنوعان شان بوده و آثار مثبتی را درارتقای زندگی و قابل تحمل کردن حرمان ها وشکست ها باقی میگذارد و از ارزش انسانی والایی برخوردار است وبه زندگی و حتی درد و رنج آن معنا ومفهومی متعالی میدهد.

اخیراً مقاله ای با موضوع امید در سایت منتسب به مجاهدین خلق درج شده است. البته که امیدی که در این مطلب آورده شده سنخیتی با مفهوم عمیق امید که در بالا به اجمال بیان کردم ندارد.

من سالهاست که به واسطه ظلمی که رجوی در حق خانواده ام روا داشته است، حرکات و فعالیت ها و بینش فکری این گروه را از نزدیک دنبال کرده ام. در این مدت رهبران مجاهدین خلق را انسان نماهایی یافته ام که به چیزی جزمنافع شخصی حقیر خود وارضای شهوات حیوانی شان نیاندیشیده اند وچون دراین راه دچار زیاده خواهی غیرقابل تصوراند، وجود نحس شان ازحرص وآز پایان ناپذیری لبریز است وازآنجا که دست یافتن به این امتیازات نامشروع ، دردنیای واقعی ممکن نیست، همواره باید درامید بدست آوردن آنها باشند وطوری که خودشان اذعان دارند، مدام برای آن والبته با استثمار اعضا وهواداران خود تلاش میکنند.

به واقع امید هم مفهومی است که باید تفکر و جریان پشت آن را دید تا قابل ارزش گذاری باشد.
این که رهبران مجاهدین خلق سالهاست به امید رسیدن به قدرت، انسان های زیادی را قربانی کرده اند و افراد بسیاری را از زندگی و از امید و هر چه انسانیت است تهی نموده اند، امیدی حقیقی و قابل ستایش نیست.

رهبران مجاهدین برای برآوردن این آزوطمع خود دست به ترور زده ومیزنند، بذر کینه ی تخم ونفاق را درجامعه می پراکنند، به دشمنان آدم خوار این ملک وملت آدرس های مناسب میدهند تا ضربات خود را هرچه سنگین تر وعمیق تر برهستی اجتماعی وسیاسی ما وارد کنند، بساط خرابکاری برپا میکنند و شب وروز درباب فواید این تخریبات قلم فرسائی کرده ونعره میکشند وامیدوارند که عمق و وسعت این جنایاتشان هرچه بیشتر شود و جنون قدرت وشهرت طلبی شان ارضا گردد.

سرکردگان سازمان مجاهدین خلق یا بهتر بگویم فرقه رجوی دزدان امید هستند. آنها اعضای فرقه را از هر گونه امید تهی کرده اند تا بتوانند در جهت مطامع پلید خود از آنها بهره کشی کنند. آنها از طریق تبلیغات و هر طور که از دستشان بربیاید سعی دارند دزدان امید مردمان ایران زمین باشند تا دست از پاسداری از مرز و بومشان بکشند و همچون مزدوران رجوی ، خاک وطن را تقدیم بیگانگان کنند.

رضا اکبری نسب

۰۸ بهمن ۰۲ ، ۱۸:۲۳ ۰ نظر
صبور

رجوی آزادی خود از زندان شاه را مدیون چه کسی بود؟

روز 30 دی روز آزادی رجوی از زندان شاه است. امسال نیز همچون سال های گذشته دستگاه تبلیغاتی فرقه تروریستی رجوی به بهانه این روز به تبلیغ برای رجوی و باد کردن فردی پرداخت که حتی جرات ندارد تصویری از خود به نمایش بگذارد. در کنار اقدامات سران فرقه برای باد کردن رجوی، سال هاست که افشاگری های زیادی از سوی بسیاری افراد از جمله و جداشدگان از فرقه او صورت می گیرد که بر پایه اسناد و مدارک ساواک و خاطرات مکتوب مسئولین ساواک همچون پرویز ثابتی می باشد که مشخص می کنند رجوی بدلیل همکاری با ساواک و لو دادن تعدادی از اعضا و مسئولین سازمان در آن زمان و همینطور به دلیل این که برادرش کاظم یکی از عوامل ساواک بود، و به همین خاطر از مسئولین ساواک برای رجوی درخواست بخشش کرده بود. در نتیجه ساواک عطف به همکاری رجوی و درخواست برادرش به عنوان عامل ساواک، حکم رجوی که اعدام بود را تغییر داد.

اما اینبار می خواهم از نگاهی دیگر به این موضوع بپردازم. به پیامی که رجوی به همراه موسی خیابانی بعد از آزادی از زندان در روز اول بهمن 1357 دادند و رجوی در آن تاکید می کند که بنیانگذار جمهوری اسلامی با “رهبری استوار و سازش ناپذیرش” زمینه ساز آزادی او و دیگر اسیران از زندان شاه شده است. رجوی در آن زمان خود را آنچنان در برابر رهبر انقلاب مردم ایران حقیر می دید که اقدام خویش در نوشتن این پیام برای “عرض سلام و درود” و “تقدیم” نمودن”اعلام آمادگی برای جانبازی در پیشگاه معظم” رهبری انقلاب را “جسارتی” از سوی خویش می خواند.

بخش های از این پیام را در زیر مشاهده می کنید.

ادامه مطلب...
۰۳ بهمن ۰۲ ، ۱۸:۳۲ ۰ نظر
صبور

دادگاه رسیدگی به جنایت‌های فرقه رجوی، بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریست‌های نفاق

دادگاه رسیدگی به جنایت‌های فرقه رجوی، بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریست‌هایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.

به گزارش فراق، ابوالقاسم رضایی فرزند خلیل اله متهم ردیف ۲۴ این دادگاه، قبل از انقلاب، به سازمان ملحق شده و در همین راستا با سعیده شاهرخی، ازدواج تشکیلاتی می‌کند و مدتی بعد نیز همراه با همسرش، به صورت غیر قانونی از ایران خارج می‌شود.

از جمله فعالیت‌ها و مسئولیت‌های وی عبارت است از:

– عضو بخش به اصطلاح روابط خارجی و اطلاعات نظامی تشکیلات در سال ۱۳۵۸

– مسئول بخش ارتباط گیری با سایر گروه‌های معاند و ضد انقلاب در سال ۱۳۶۰

– فعالیت در خانه‌های تیمی به صورت مخفی تا سال ۱۳۶۳

– حضور در آمریکا با هدف فراهم نمودن شرایط نزدیکی نفاق به مقامات آمریکایی در سال ۱۳۶۳

– مسئول شاخه‌ نظامی فرقه تروریستی رجوی در عراق در سال ۱۳۶۵

– شرکت در عملیات تروریستی- نظامی فروغ جاویدان به عنوان مسئول تیم نظامی

نامبرده در حال حاضر از کادر‌های مهم فرقه در بخش تامین مالی تروریسم و همچنین قسمت به اصطلاح سیاسی نفاق در کشور آلبانی است.

وی تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۴۹۱/۶-۲۰۰۲ است.

۰۵ دی ۰۲ ، ۱۲:۱۶ ۰ نظر
صبور

وحشت سران فرقه ی رجوی از بازداشت توسط پلیس بین الملل اینترپل

اینترپل یا پلیس بین الملل سازمانی است که در راستای برقراری نظم عمومی در سطح بین المللی فعالیت می کند. پلیس بین المللی اهداف زیادی را دنبال می کند که همگی به دنبال هدف بزرگتری تحت عنوان امنیت و نظم عمومی قرار می گیرند.

هر اعلان اینترپل یکی از رنگ های زرد، آبی، قرمز، سبز، بنفش، مشکی و نارنجی را دارد که هر کدام هدف خاصی را دنبال می کند. اعلان رنگ قرمز اینترپل از آن دسته اعلامیه هایی است که بسیار مهم و پر استفاده است. هدف اصلی از اعلان رنگ قرمز اینترپل این است که کشوری درخواست دستگیری و جلب یک مجرم متواری را به کشور دیگر عضو اینترپل ارائه می دهد. کشوری که این اعلان را دریافت می کند باید در چهارچوب قوانین خود، مجرم را دستگیر کرده و به کشور درخواست کننده تحویل دهد.

اعلامیه های اینترپل نامه هایی هستند که دفاتر مرکزی اینترپل به دبیرخانه این سازمان ارسال می کند. دبیرخانه اینترپل این اعلامیه ها را که شامل تعیین وضعیت مجرمین و هویت و انگشت نگاری ایشان است به دفاتر اینترپل در کشورهای مربوطه ارسال می کند. یکی از مهمترین رنگ ها رنگ قرمز اعلامیه اینترپل است. اعلان رنگ قرمز اینترپل یعنی مجرمی که به جرمی محکوم شده است قبل از اجرای حکم و برای فرار از آن متواری شده و از مرزهای کشور خارج شده است.

اما ، ترس و وحشت 104 نفر لیست سرکردگان فرقه ی رجوی، از دستگیری توسط پلیس اینترپل، بحدی است که هنوز دادگاه تمام نشده ، شروع به جار و جنجال کردند که ما تحت حفاظت هستیم و از ما باید حفاظت بین المللی شود و اعضای ما را نباید هیچ کشوری دستگیر کند و …

اما به این سئوال و چرایی آن جواب نمی دهند ، که طبق کدام قانون و استاندارد شما نباید دستگیر و استرداد شوید؟ شما که با دست باز، تروریسم عریان را مرتکب شده و رسما هم اعلان می کنید که فاعل این اعمال شما بودید، چرا نباید محاکمه شوید؟

این واکنش های شتاب آلود و هیستریک، نشان می دهد که تیر دادگاه 104 نفر دقیقا به هدف خورده است و انشاا… در آینده شاهد اخبار خوشنودکننده ای در رابطه با صدور احکام سنگین قضایی برایشان خواهیم بود.

البته پر واضح است که اعضای عادی سازمان قربانی و گرفتار محسوب می شوند و با ترفندهای شیطانی در دام فرقه ی رجوی اسیر هستند که سالهاست در اسارتی سخت بسر می برند، شامل چنین محکومیت هائی نیستند و مبری از این لیست اینترپل هستند و ما و خانواده ها امیدوار هستیم بزودی آنها بتوانند از چنگال اهریمنی رجوی فرار کرده و پا به دنیای آزاد بگذارند.

همچنین امیدواریم بزودی آرای قطعی دادگاه صادر شده و جنایتکاران با پیگیری های بین المللی قضائی به بازوان قدرتمند عدالت سپرده شوند. روزی که در پادگان مخوف اشرف در عراق و دیگر اسارتگاههای رجوی ، ما را به بند کشیده بودند و خنده های مستانه سر می دادند ، باید فکر عقوبت اعمال ننگین شان را می کردند و اینکه چنین روزی فرا خواهد رسید و این بار ما هستیم که بر خلاف اعمال شیطانی آنها، در اجرای قانون و عدالت مصر خواهیم بود.

محمدرضا مبین

۰۲ دی ۰۲ ، ۱۹:۵۸ ۰ نظر
صبور

بخشی از دادگاه 21 آذر مجاهدین خلق، که محتوای آن مثبت ۱۸ سال است!

روایت جنایات هولناک اعضای مجاهدین خلق در دهه 60 : عملیات مهندسی

عملیات مهندسی جزو فجیع ترین جنایات تاریخ معاصر ایران قلمداد می شود. علی اکبر راستگو، عضو جداشده سازمان مجاهدین در کتاب خاطرات خود تحت عنوان “مجاهدین خلق در آینه تاریخ” درباره عملیات مهندسی می‌نویسد: در پی ضربات شدید در اوایل سال ۶۱ و لو رفتن بسیاری از خانه‌های تیمی، سازمان دستور داد افراد مشکوک را که در اطراف خانه‌های تیمی مشاهده می‌کردند، بربایند و سپس برای کسب اطلاعات مورد شکنجه قرار دهند. این عملیات نوظهور توسط سازمان «عملیات مهندسی» نام گرفت. تحلیل در مورد «عملیات مهندسی» نیز این بود که کار مهندسی پیچیده‌تر از کار عملیاتی است و احتمال بریدن هست. ما شکنجه می‌کنیم چون مجبور هستیم، ولی وقتی حاکم شویم، نمی‌کنیم… . جنگ ما با رژیم، جنگ دو سازمان مهندسی است. هر کدام بیشتر شکنجه کند، برنده است.

خانه تیمی اصلی که برای عملیات مهندسی استفاده می‌شد، خانه‌ای متعلق به یکی از مسئولان رده‌بالای سازمان به‌نام حسین ابریشمچی بود که در اختیار بخش ویژه (عملیات ترور و شکنجه) قرار داشت. این یک خانه جنوبی در خیابان بهار تهران و در کوچه‌ای دنج و خلوت بود و شامل دو طبقه، سه اتاق، هال، آشپزخانه، توالت، حمام، حیاط و زیرزمین می‌شد.

حمام نسبتاً بزرگ این خانه را با چسباندن ورق‌های پلاستیکی ضخیم در چندلایه عایق صوت (آکوستیک) کرده بودند تا صدای فریادها و ضجه‌های شکنجه شوندگان از آن بیرون نرود. ابزار موجود در این خانه عبارت بود از طناب‌ها در سایزها و جنس‌های مختلف، کابل در سایزهای مختلف برای شلاق زدن، نقاب، دستبند، میله‌های کوتاه سربی برای شکنجه و بیهوش کردن، زنجیر، قفل، گاز پیک‌نیک و سیخ، سیانور.

#کیفرخواست_منافقین    #جلادهای_دهه60

 

۲۲ آذر ۰۲ ، ۱۹:۰۴ ۰ نظر
صبور

بازتاب برگزاری دادگاه مجاهدین خلق در رسانه های بین المللی

رسانه‌های بین‌المللی در واکنش به دادگاه مجاهدین خلق در ایران به روند دادگاه و اتهامات مجاهدین خلق پرداختند.

برگزاری اولین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات اعضای گروه تروریستی مجاهدین خلق که روز سه‎شنبه در تهران برگزار شد، مورد توجه رسانه‌های بین‌المللی نیز بوده است.

پایگاه ووکس در گزارشی درباره این دادگاه، نوشت که اولین جلسه دادگاه ایران روز سه‌شنبه برای محاکمه ۱۰۴ عضو گروه تروریستی مجاهدین خلق برگزار شد. این جلسه در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.

ووکس در ادامه نوشت: دادگاه در ۱۹ دسامبر جلسه بعدی خود را برگزار خواهد کرد.

شینهووا هم در مطلبی درباره این دادگاه، نوشت که دادگاه ایران روند رسیدگی به اتهامات گروه مجاهدین خلق را آغاز کرده است.

به گزارش شینهووا، متهمان به نقض قوانین ایران، امتناع از تحویل سلاح به مقامات پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، نفوذ غیرقانونی به سازمان‌ها و دستگاه‌های دولتی، دشمنی با مردم ایران و نظام اسلامی و ترور هزاران ایرانی در اقدامات تروریستی متهم هستند.

این رسانه در ادامه به عملیات تروریستی سال ۱۳۶۰ اشاره کرد و گفت: یکی از آن‌ها (عملیات‌های تروریستی مجاهدین خلق) در سال ۱۹۸۱ مقر حزب جمهوری اسلامی را هدف قرار داد که در آن دست‌کم ۷۴ مقام دولتی جان‌باختند.

پایگاه چاینا سی‌ان هم در گزارشی درباره برگزاری این دادگاه در تهران نوشت که اتهام‌هایی در ارتباط با این ۱۰۴ نفر مطرح شده است که از جمله آن‌ها می‌توان به دشمنی با مردم و نظام ایران و ترور هزاران ایرانی اشاره کرد.

این پایگاه با اشاره به اقدام تروریستی مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۰، گزارش داد که با وجود “جنایت‌های متعدد” مجاهدین خلق، دادگاه پیش‌تر به متهمان گفته بود که از طریق اطلاعیه‌های روزنامه‌ها وکلای خود را انتخاب کنند. با توجه به پایان مهلت دادگاه برای آن‌ها وکیل تعیین کرد.

#جلادهای_دهه۶۰
#کیفرخواست_منافقین

۲۲ آذر ۰۲ ، ۱۸:۵۹ ۰ نظر
صبور

دادگاه 21 آذر – پرده برداری از جنایات مجاهدین خلق

ستاد داخله یا همان بخش داخله سازمان،از ابتدا تا الان زیر نظر مستقیم مسعود رجوی و مریم، هدایت می شود. مسعود رجوی همیشه از شیوه های مختلف سعی کرده است که از این کانال، به حکومت و مردم ضربه بزند، هر بار هم مدعی شده است که این بهترین شیوه در شرایط فعلی برای سرنگون کردن حکومت ایران است، اما هر بار هم این تاکتیک ها سر در گل فرو برده است.

در آخرین تلاش نیز سراغ کانون های شورشی رفته است، (سازمانی که هیچ ملاء اجتماعی ندارد، این شیوه ها برایش مثل سم عمل میکند)، اما او بهتر از همه می داند که این شیوه های کذایی، دردی از دردهای او را درمان نخواهد کرد. هدف او از این شیوه ها یکی مصارف داخل فرقه ای است که بیکار ننشستیم ، دوم هم درگیر کردن تعدادی از خانواده ها با نیروهای امنیتی و گرفتن تلفات از مردم عادی، برای تبلیغات فرقه ای است.

تک تک پرونده های جنایات درون کشوری سازمان، از کانال ستاد داخله عبور می کند، البته به لطف الهی و سرفصل 30 خرداد 1402، که پلیس و نیروهای امنیتی آلبانی وارد اشرف 3 شدند، فعالیت های تروریستی ستاد داخله فروکش کرده و رنگ باخته است.

زمانی که خود در مناسبات حضور داشتم، به روشنی واضح بود که اعضای سازمان به دو دسته عمده تقسیم شدند: یکی اعضای ساده و سیاهی لشکر سازمان ، که در اکثریت 90 درصدی بودند، عمدتا در کارهای فیزیکی و بیگاری ، کار می کردند و هیچ نقشی در سیاست های سرکوبگرانه سازمان نداشتند و مثل سنگدانه و ماسه و شن در بتن بودند، عده دیگری که در اقلیت و زیر 10 درصدی بودند، سران سرکوب و جنایتکارانی بودند که با تمام عزم خود و از هر راه ممکن ( حتی کشتن مردم بیگناه ) سودای رسیدن به قدرت را داشتند و از هیچ پرنسیب انقلابی برخوردار نبودند. این درصد کم ، همیشه مشغول سرکوب و زندانی و شکنجه کردن آن 90 درصد بودند، قسمتی از این 10 درصدی ها هم در قسمت ستاد داخله بودند و از جمله سفاک ترین جنایتکاران عملیات های تروریستی داخل عمل می کردند. آنها (تقریبا یک درصد اعضای سازمان این عقیده مردم کشی را دارند) عمیقا معتقد بودند که هر کس به سازمان نپیوسته است، مردمی هستند که مستوجب مرگ هستند، در عملیات ها هم اگر کشته یا زخمی شدند، مثل بنزین روی آتش عملیات های تروریستی مفید عمل می کنند، این نفرات ستاد داخله در طرح های خود ، هیچ مرز سرخی نداشتند، زن ، بچه ، جوان ، نوجوان و پیر و حتی سالمندان و بیماران بیمارستان ها هم از نظر آنها خائن به رهبری شان تلقی شده و مرگ آنها را بد نمی دانستند.

تا کنون هم هر دادگاهی تشکیل شده است، نوک تیز دادخواهی شاکیان، متوجه رهبری سازمان و این یک درصدی ها بوده است . اکنون در دادگاه 21 آذرماه جاری هم ، بی شک احکام صادره متوجه این یک درصدی ها خواهد بود، چرا که بیشترین جنایات انجام شده در گذشته و حال ، از ناحیه این یک درصدی های جنایتکار بوده است، آنها هرگز به صغیر و کبیر رحم نکردند، اگر زور آنها می رسید ، تک تک مخالفان سازمان ( جداشده ها) و مردم ایران را تا آخرین نفر از دم تیغ می گذراندند تا به حکومت و قدرت و ثروت برسند، بی گمان تمام بنگاههای اقتصادی سازمان در اروپا و آمریکا و آفریقا ، توسط همین جنایتکاران در قسمت رهبری سازمان اداره می شوند. آنها در تردد آزادانه بین کشورها هستند و امور اقتصادی رجوی ها را حل و فصل می کنند، اگر دادگاه جاری و احکام صادره آن، این اسامی را مدنظر قرار دهد و با همکاری پلیس بین الملل نسبت به محدود کردن آنها اقدام کرده و حکم دستگیری آنها در کشورهای جهان صادر و استرداد آنها به ایران پیگیری قضائی شود، این امر یک ضربه کاری بر پیکره فرتوت و جنایتکار این فرقه خواهد بود.

چرا باید فرانسه به چراگاه و مرتع چنین تروریست هایی مبدل گردد؟ چرا نباید املاک و شرکت های اعوان و انصار تروریست های رجوی نشان، در فرانسه و دیگر کشورها، بابت غرامت جنایات رجوی ها ، مصادره نشود؟ آیا امروز زمان آن نرسیده است که بصورت عملی و نه در حرف و شعار، سران جنایتکار رجوی ها محاکمه گردیده و احکام سنگین اجرایی برایشان صادر شود؟
ما جداشدگان استان آذربایجان شرقی ، قویا از دادگاه 21 آذر خواهان رسیدگی دقیق به جنایات سرگردگان جانی سازمان دراین دادگاه بوده و مصرانه می خواهیم احکام صادره به سنگین ترین شکل ، اعمال تروریستی سازمان را محکوم کرده و احکام عملی و اجرائی برایشان صادر کند، همچنین احکام صادره در دادگاه اسفند 1399 نیز مورد توجه مجدد قرار گرفته و نسبت به مشخص نمودن منابع مالی آن رای ها ، جهت پرداخت غرامت به جداشدگان ، اقدامات عملی انجام پذیرد.

محمدرضا مبین

۱۹ آذر ۰۲ ، ۱۹:۰۸ ۰ نظر
صبور

دستورالعمل‌های منافقین برای فریب سوژه‌ها در فضای مجازی

فضای مجازی و به خصوص شبکه‌های اجتماعی امروز مهمترین بستر عملیات اعضای منافقین محسوب می‌شوند. آنها با استفاده از استعداد نیرویی دو تا سه هزار نفره خود در آلبانی از مهمترین امکان موجود خود برای فریب و تأثیرگذاری بر جامعه ایران استفاده می‌کنند و به شکل شبانه روزی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی برای فریب، به کارگیری و تحریک مخاطبین شبکه‌های اجتماعی بهره می‌برند.

اما اعضای این فرقه مانند دیگر اقدامات خود در این حوزه نیز با توجه به ویژگی‌های فضای مجازی به عنوان محیط عملیات و روحیات و سلایق کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی به طراحی دستورالعمل‌هایی برای اقدام در این محیط پرداخته و مطابق با این دستورالعمل‌های تشکیلاتی به طعمه‌گذاری برای جذب مخاطبین غالباً جوان این محیط می‌پردازند. بررسی و شناخت اصلی‌ترین مؤلفه های دستورالعمل‌های منافقین برای فریب سوژه‌ها در فضای مجازی می‌تواند کاربران جوان شبکه‌های اجتماعی را نسبت به قرارگیری در تور منافقین تا حد زیادی مصون سازد. به عبارت دقیق‌تر وقتی جوان امروزی که زمان زیادی از وقت خود را صرف فعالیت در شبکه‌های اجتماعی می‌کند، از شیوه‌ها و فنون عوامل منافقین و به طور کلی دشمن برای جذب و به‌کارگیری افراد در داخل ایران مطلع باشد، حساس‌تر، محتاط‌تر و با مراقبت بیشتری در این فضا فعالیت کرده و در قبال ارتباط‌گیری‌های ناشناس رفتار حساس تری از خود نشان می‌دهد.

ادامه مطلب...
۱۵ آذر ۰۲ ، ۰۹:۱۱ ۰ نظر
صبور